کاشان نیوز-علی خالوئی: خودش میگوید، هم مادر است، هم همسر و هم مدیر یکی از متفاوتترین مراکز آموزشی شهرستانی، با توان و تلاشی مضاعف. تا آنجا که کار بر عهده خودش است خوب از پسِ کارها برمیاید، ولی آنجاهایی که کار بر عهده مشارکت بخش دولتی یا مدیریت شهری است، بهشدت گلهمند است، از بستن آب به رویش توسط یکی از همین بهاصطلاح حامیان سازمانیاش تا رفتوآمد مدیران دولتی که تا در مدرسه حضور فیزیکی داشتهاند ابراز خوشحالی و بهبه و چهچه کردهاند از کارکرد مراکز اینچنینی، ولی بهمحض خارج شدن، متأسفانه ماجرا چیز دیگری است، هرگونه قول و حمایتی را فراموش کردهاند.
نام مدرسه «باغ کودکان آفتاب» است، مدرسه و پیشدبستانی که شور و حرارت و شیطنت از سروکله بچههایش میبارد. باغ آموزشیای که پذیرای بچههای ۳ تا ۱۲ ساله است.
شاید باورتان نشود چقدر آدم حال و هوایش در دیدن این مجتمع آموزشی عوض میشود، یا بهتر بگویم هم خوب هم بَد میشود، خوب را در ادامه خواهم گفت؛ و اما بَد اینکه، چرا اینقدر بیمهری! چرا اینقدر جای مراکز آموزشی اینچنینی در شهرمان خالی است! چرا افرادی را که اینچنین آستین همت بالا میزدند و خود را به آبوآتش میزنند، توجهی به ایشان نمیشود، کمتر مدیری قدردانشان است!
قفسهای مرغ، خروسها، اردک، بوقلمون و جانورانی چون خرگوش، محیطی توأمان با «دوستی با طبیعت» و «حفاظت از منابع زیستی» را پدید میآورد. هدف اصلی و کارکرد این بخش دوستی با حیوانات و طبیعت است، دوستی که ضمن بهرهبرداری از محصولات ماکیان و پرندگان، کودک یاد میگیرد چگونه با پرندگان ارتباط برقرار کند، دوست باشد و درنهایت به نفع خود نیازهایش را برآورده نماید.
بخشی، مانند تپه ماسهبادیها شبیهسازیشده است، گویا دو سهساعتی آریا و بهناد مشغول باز کردن هستند تا راه آبی بین ماسهبادیها باز کنند. ساختن جوی کودکانه. من که از بچگی در این محیطها بزرگ شدهام و الان جای خالی اینگونه بازیها را در محیطیهای شهری میبینم؛ اوج لذت بهناد و آریا را میدانم و باور دارم. قطعاً تا واپسین لحظات زندگی. آریاها و بهنادها اهمیت آب را خواهند دانست و درخواهند یافت که این گوهر با ارزش (آب) اگر از دسترس خارج شود، هیچگاه دیگر به این آسانی دستیافتنی نخواهد بود.
خانه درختی، خانهای است بالای ارتفاع درخت، بچهها با رفتن به ارتفاع و دوستی با درخت را به بهترین شکل ممکن یاد میگیرند. در جوار آن جنگل اکالیپتوس و بلوط ایرانی ست، بچهها همچون سنجاب دنبال جمعکردن بذر بلوطهای پای درختان هستند، آن را لمس میکنند و زیرخاک میکنند.
شاید باورتان نشود که چگونه حس مسئولیتپذیری در بچهها به گفته خانم مدیر، رشد و نمو میکند؛ بچهها مجازند از تخممرغهای تولیدی خودشان استفاده کنند و یا از تمام وسایل نقاشی بهرهمند شوند بهشرط اینکه ظروف پختن تخممرغ را خودشان بشویند، تمیزکننده و درنهایت در محل اصلی، برجایش بگذارند، یا وسایل آبرنگ و نقاشی را بردارند، نقاشی بکشند، بازی کنند و لذت ببرند، درنهایت آخر کار وسایل را شسته دستهبندی کرده و برجایش قرار دهند.
دو آلاچیق خشت و گلی نیز هست، به گفته خانم مدیر این دو آلاچیق طراحی توسط آقای «کیارش اقتصادی» بهصورت هدیه به مدرسه طراحی و ساختهشده، با متریال کاملاً طبیعی و مواد بومی.
البته ناگفته نماند، دراینبین، تیم تسهیلگری قابل قبولی تکتک بچهها را همراهی میکند، کارشناس و کارشناس ارشد در رشتههای محیطزیست و منابع طبیعی و منابع آب، روانشناسیهای تربیتی، حقوق، ادبیات و جامعهشناسی.
خانم ساداتی نژاد، مدیر و مبتکر مدرسه، میگوید هیچگونه کمکی از برادرش که نماینده شهرستان است درخواست ننموده است، حتی هیچ کجا خود را بهعنوان اقوام نزدیک، حتی معرفی هم نکرده است. البته معتقد است این نسبت خونی با نماینده تیغ دو لبه است، هم میتواند کمککار جهت پیشبرد اهداف مدرسه باشد و هم میتواند نامهربانیهایی را به دنبال داشته باشد.
اما هدف من از نگارش این یادداشت بهواسطه علاقه است که در بخش «محیطزیست و منابع طبیعی» دارم، فعالیت «مدارس طبیعت» در زمان مسئولیت خانم دکتر ابتکار زمانی که بر مسند ریاست سازمان حفاظت از محیطزیست بود، با مشارکت و پیگیریهای مستمر آقایان دکتر وهابزاده و مهندس درویش در کشور اجرائی شد، رشد کرد و به رشد قابل قبولی رسید. متأسفانه همچون بسیاری از دیگر فعالیتهای که در کشورها قائم به شخص است، با رفتن آقایان، وضعیت این مدارس به هالهای از ابهام فرورفت.
از حدود سالهای ۱۹۵۰ میلادی که رویکرد «زیستزایی» یا «بیوفیلیا» در مجامع آموزشی اروپائی رونق گرفت و گسترش یافت تا سال ۲۰۰۵ که به رشد قابل قبولی رسید و تحت عنوان «مدارس طبیعت» معرفی گردید، مشخصاً حفاظت از منابع زیستی و آموزش فرصتها و تهدیدات آن در دستور کار مجامع آموزشی جهان قرار گرفت.
مدارسی که میتوانست خلأ مابین «سمنهای زیستمحیطی» و «بخش اجرائی دولت» را برای حفاظت و صیانت از جنگلها، مراتع و حیاط وحش کشور با بهرهوری از کودکان امروز و جوانان و مدیران فردا، پُر کند.
خانم ساداتی نژاد، نگران است، نگران آینده بچهها، او میگوید در این نگرانی با والدین اشتراک دارد، بچههای که بدین شکل آموزش دیده و با طبیعت و محیطزیست دوست شدهاند، در مقاطع بالاتر وضعیت تحصیلیشان چگونه خواهد شد. ناگفته پیداست که قسمت اعظم این نگرانی بابت منابع زیستمحیطی شهرمان نیز هست.
مدیران محیطزیست، منابع طبیعی، شهرداری و فرمانداری، وظایفشان دراینبین بیشتر از دیگران است. منابع زیستی شهرمان محدود است، به گفته دکتر رنانی در دانشگاه کاشان در نشست «زنگ اندیشه» با موضوع توسعه ایران عنوان نمود: «اگر کشوری به کودکانش بپردازد قطعاً در تمام بخشهای توسعه پیروز میدان خواهد بود»
اجتماعی , اخبار , یادداشت
آینده دانشآموزان «مدارس طبیعت» در ابهام
لینک خبر:http://kashannews.net/?p=73152
آخرین ارسال ها
-
روشهای سنتی در معرفی ظرفیتها باید جای خودش را به روشهای نوین بدهد
-
نقش خاطرات هنرپیشهی دوم
-
ردپایِ بیضایی بر صحنههای خالی
-
رابطه قطع شبانه درختان و کمپینی برای پرداخت عوارض شهرداری
-
اویی به طرز اسفانگیزی دستخوش فرسودگی و تخریب و فراموشی است
-
مراسم اسفندی کاشان و تشابه آن با ولنتاین
-
خوشحالم با ورودم به ورزش پر هیجان اتومبیلرانی به هدفم رسیدم
-
چهارتن از شهدای حادثه تروریستی اهل کاشان و آران و بیدگل هستند
-
مهمترین عامل بحران رسانهها، وضعیت ناخرسند آزادی رسانههاست
-
خبر تخصیص بودجه به جاده برزک بعد از تصادفی حزنانگیز
آخرین ارسال ها
آخرین ارسال ها
-
روشهای سنتی در معرفی ظرفیتها باید جای خودش را به روشهای نوین بدهد
-
نقش خاطرات هنرپیشهی دوم
-
ردپایِ بیضایی بر صحنههای خالی
-
رابطه قطع شبانه درختان و کمپینی برای پرداخت عوارض شهرداری
-
اویی به طرز اسفانگیزی دستخوش فرسودگی و تخریب و فراموشی است
-
مراسم اسفندی کاشان و تشابه آن با ولنتاین
-
خوشحالم با ورودم به ورزش پر هیجان اتومبیلرانی به هدفم رسیدم
-
چهارتن از شهدای حادثه تروریستی اهل کاشان و آران و بیدگل هستند
-
مهمترین عامل بحران رسانهها، وضعیت ناخرسند آزادی رسانههاست
-
خبر تخصیص بودجه به جاده برزک بعد از تصادفی حزنانگیز
دیدگاه شما