کاشان نیوز-سارا آقابزرگیزاده: این روزها بیرون از خانه صحنهٔ انتحار کروناویروس است. کروناویروس با ولع و زوروَرزی از جهان برهوتی ساخته بیافق؛ اما اتفاق غریبتر به سخره گرفتن حرص و ولع غریزهٔ زادووَلَد این ویروس و قدم از خانه بیرون گذاشتن است.
مجاز شدن تردد شهری و بینشهری زنجیرهای از حوادث ناگوار و جبرانناپذیر در پِی دارد. فائق آمدن بر این بیماری حاصل عملکرد صحیح و هوشمندانه از سوی مردم خواهد بود، ارجح شمردن سلامتی بر روابط بیرون از خانه و رعایت پروتکلهای سازمان جهانی بهداشت تنها راهی است که ضامن زندگی در دوران اپیدمی است. جامعهٔ ایران سالهاست فرهنگ سلامتمحور را به فرهنگ پزشکمحور فروخته و نتیجهٔ این سرسپردگی شده آنچه اکنون میبینیم؛ از سردرگمی و گیجی مردم در شناخت حداقل اصول بهداشتی تا بار سنگین درمان بیماران بر دوش پزشکان و کادر درمان.
با همهٔ این تفاسیر ماندن در خانه قاعدهای است که استثنا نمیشناسد. هرچند در موقعیت آچمزشدهٔ کنونی سلامت درگرو کسب درآمد یا به عبارتی همان نان شب است.
در شهر کرونازده برگشتن سر کسبوکار خلافآمد میل بشر به ابدیت و زندگیست. مردم شهر حتی قشری که هشتِشان گِرو نُهِشان نیست مزد پار و پیرارسال را بهشرط روزکاری اکنون میگیرند؛ اما ماندن در خانه و ارجح شمردن سلامتی در این تنگنای اقتصادی حکم عقل است؛ نه قانون، نه هشتگهای دلقکبازانه و سیاستهای مفلوج رکود اقتصادی.
کروناویروس مرزهای طبقاتی را شکسته و دستِ رَد بر سینه هر نظامی کوبیده که خوش دارد در پناه ثروت سنگر بگیرد. بنا به بیسروسامانی افسارگسیختهٔ این مملکت برخورداریمان از مواهب زندگی بیاندازه نامعقول است. قشری که در لاک قدرت اقتصادی فرورفته است برایش ماندن در خانه ساده است. سختی کار برای قشریست که فرهنگ و علم را بیچشمداشت عرصه میکند و یا آن دسته از مردم که مانده و رانده از هرجا پنجهدرپنجهٔ شوربختی خویشاند. دستهٔ سوم تا پای جان آسیبپذیر هستند. برای زنده ماندن بهاجبار در مسیر کوید ۱۹ و کسب نان ایستادهاند.
دولتهای دیگر کشورها با وضع و اعمال قانون قرنطینه سلامت جسمی را برای شهروندانشان خریدند؛ اما در کشوری که غرق در بحران مدیریت است قرنطینه امری ناممکن است. قانونی برای در خانه ماندن وضع نشده اا هرروز بر ماندن در خانه تأکید میشود. این تکرار مکرر از یکسو و از سوی دیگر قیاس جوامع مختلف با یکدیگر و نمایش بالادستی خود، به بیمعنایی خانه و بیماری نزد شهروندان دامن زده است. ما با این توهم که سلامتیمان تضمین شده روال عادی زندگیمان را پیشگرفتهایم. خود را پاک و پالوده از کروناویروس میدانیم. فریب تصوری را خوردهایم که بیماری را برای دیگران میبیند و میخواهد، نه خود و اطرافیانش. دستکش و ماسک را سپر بلا کردهایم و با سوادی حداقلی گمان میبریم که جاودانهایم. این تصور خوشبینانه که بر واقعیت پردهپوشی میکند مبدل به باوری عمومی و خدشهناپذیر گشته است. باورهایی ازایندست برآمده از هیاهویِ جنونآمیزِ رسانههای خبری است که برای نمایش مطلوبیِ اوضاع کرونا را عادیسازی میکند و با آمار اشتباه از آن پدیدهای مضحک میسازد. واقعیت این است که خوراک رسانهای جامعهٔ ایران مسموم است. هجمهٔ خبرهای بیهویت و بیسروتَهی که مدام آلودگیاش از هر شبکه و کانالی به بیرون تُف میشود حقیقت ماجرا را از ما مخفی کرده. صدور حکم قرنطینه در چارچوبهای سفتوسخت قانون معطل ماند و فراموش شد و صیانت از جان مردم واگذار شد به خودشان و دستان خالیشان. این شِگردِ تصمیمهایِ گرفتهشده از سَر خماری و تنگاندیشیست که میخواهد سلول به سلول ما را کرونا زده کند و چرخ زندگی را بیشازپیش بِلَنگاند.
بیماریِ مسری ِاقتصاد، فقر را تا جایی گسترش داده که دیوار قرمز قطوری به دور امکانات زندگی کشیده شده است. اصرار بر حضور در محل کار، کِش دادن وضعیت معلقماندگی و کُند شدن روند بهبود بیماران است. تنگنظری و بُخلِ زمانه دست ما را برای انتخاب عاقلانه بسته است. توقف چرخ اقتصاد هولناک است، اما برای تداوم و حفظ زندگی ناچاریم به مدارا و صبوری. تصمیمگیری و عمل به خودمان واگذار شده و ماندن در خانه روشی معین و دیکتهشده از سوی سازمان جهانی بهداشت و دولت است. راهکارهای کنونی دولت برای پیشگیری از شیوع کوید ۱۹ میتواند زمانی مؤثر است که فقط برای رفع و اجابت ضروریات زندگی پا از خانه بیرون بگذاریم.
بعضی افراد فضای خانه را برنمیتابند. سالها در مواجهه با مشکلات خانوادگی از خانه گریختهاند تا آبها از آسیاب بیفتد، حال و هواشان که عوض شد برگردند و مسکنت و بیمِهری را از سرگیرند. خانه این روزها تنها سنگر دفاعی ما در برابر کرونا ویروس است. به رسمیت شناختن خانه بهعنوان جایگاهِ منزلتِ روابط انسانی و خانوادگی اصل بنیادینیست که در ملال روزمرگی از یاد بردهایم. روزگار پُرمشغله نخ پیوند افراد خانواده را ریسیده است. دل سپردن به عاطفهیِ همدیگر راهی است برای زمین گذاشتن بارِ رنج و تنهایی. فضای مجازی با همهٔ سَردیای که در روابط ما عیان کرده در این شرایط رویِ همبستگیآور خود را آشکار میکند. گونههای جدید و متفاوت ارتباطات ما را از باتلاق سیستم سنتی کار جدا و به جهان مدرن وصل میکند. خانه از تقلایِ درونِ انسان رمزگشایی میکند و عقدههای آماس کرده در دلمان را التیام میبخشد.
در سکوت، رژیم خبری و احترام به حقوق فردی و جمعی خانه مفهوم خود را بازمییابد. مفهوم مکانی برای خلوت، رهایی از حُبوبغض و ارتقای فردیت و عاملیت.
بسنده کردن به اخبار از طریق کارشناسان و چند شبکه معتبر هیاهویِ لجامگسیختهیِ بیرون را خاموش میکند. در خانه میشود زمان را خرید. زمان که به یک پلک بههمزدن میگذرد و ما را بهحال خود وامیگذارد. اپیدمی و عواقب عجیب و پیشبینینشدهاش فرصتیست برای مطالعه و آگاهی یافتن از قواعد الکن ِ این بازیهایِ سرسامآور که ما و زندگیمان را به سُخره گرفته؛ فرصتی جهت پرورش کُنشگری در خودمان برای پیروزی در بازیهایِ خانمانسوز در این وانفسای جهان.
به نظر می رسد ضرورت پرداختن به کرونا و تبعات ان بیش از هر چیز به جسارت نویسندگان نیازمند است. جسارت خود را با صراحت و شفافیت بیشتر اعتبار مضاعف ببخشید. موفق باشید.