کاشان نیوز-علی خالویی: در خبرها آمده، به نقل از روابط عمومی سازمان جنگلها سی و یکمین جلسه هماهنگی پروژههای «آبخیزداری» و «آبخوانداری» با سرپرست جدید سازمان مربوطه تشکیل شده است.
نقلشده موضوعات مطرح شده در این جلسات هماهنگی پروژهها، بررسی پیشرفت و بررسی اعتبارات هزینهِ کرد از «صندوق توسعه ملی» ست.
با این حجم نشست، اعتبارات و سیاستگذاریها میتوان نتیجه گرفت: رویکرد سازمان جنگلها بر پروژههای آبخیزداری و آبخوانداری است، آنهم با پافشاری و اصرارِ قابلتوجه.
ولی از آنسو، مدیر گروه دیدهبان کوهستان، آقای عباس محمدی در سایت مرتبط با گروه، یادداشتی با این عنوان منتشر نموده: «به این آبخیزداری، بودجه ندهید»!
محمدی در ابتدای سخنش با شعری از فروغی بسطامی کار سازمان جنگلها را به کاری «جنونآمیز» مشابهت میدهد:
«کار جنون ما به تماشا کشیده است، یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی؛ حکایت آبخیزداری ما است که چند سالی است با دستکاری شدید در کوهستان و تخریب جویبارها و مسیلها بهپیش میرود.»
نکاتی در یادداشت نویسنده قید میشود که قابلتأمل است، نویسنده سازمان جنگلها را در حال رقابت با وزیر نیرو میداند، آنهم در اجرای پروژههای سختافزاری و سدسازی. سدسازیهای که سالیان اخیر بسیار مورد هجمه دوستداران و کنشگران حوزه محیطزیست کشور قرارگرفته است.
عباس محمدی رویکرد سختافزاری سازمان جنگلها را عامل اصلی «زمینخواری» و «تخریب سرزمین» میداند، آنجا که جادههای دسترسی برای اجرای پروژهها ایجاد میشود.
محمدی بهترین راهکار حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی کشور را «مراقبتِ دقیق از پوشش گیاهی، توصیه میشود» میداند.
وی بسیاری از کارهای سازمان را «کارهای غیرطبیعی به نام حفظ منابع طبیعی انجام میشود که خود نقض غرض است» میداند چون میآورد: دستکاری خاک و قطع درختان و ایجاد جاده، مهمترین عوامل تخریب محسوب میشوند.
مدیر گروه دیدبان کوهستان، بهترین راهکار را در حفاظت از منابع طبیعی حفاظت از پوشش گیاهی میداند و میافزاید: «ادارهی منابع طبیعی که نخستین و مهمترین وظیفهی خود، یعنی مدیریت زمان چرا و تعداد دام را به انجام نمیرساند.»
ایشان معتقد است اگر چرای دام کنترل شود، پوشش گیاهی حفظ گردد، نیاز بهصرف اعتبارات کلان در این بخش نیست.
نویسنده، رویکرد سالیان متمادی سازمان جنگلها را که آبخیزداری باعث تغذیه آبخوان میشود را به جد زیر سؤال میبرد و معتقداست:
«واقعیت این است که در کوهستانها بهطورمعمول، پوستهی سنگی زمین بالا است و خاکهای رویی، شن و ماسهای است و به همین دلیل برای جذب آب نیازی به سازه ندارند. در کوهستان، باید پوشش گیاهی سالم بماند تا جذب و نگاهداشت آب حاصل از بارشها به میزان طبیعی صورت گیرد و مازاد آب همراه با رسوب طبیعی به دشت برسد تا هم خاک با مواد آلی غنی شود و هم آب بهآرامی، روی شیب ملایم دشت، به عمق زمین نفوذ کند. سیل بندها و انواع گابیونهایی که در درههای فرعی ساخته میشوند، در این چرخهی طبیعی اختلال ایجاد میکنند.»
ماجرا از جایی جذابتر میشود که نویسنده یکی دیگر از پاشنههای آشیل رویکرد سازمانی سازمان جنگلها را زیر سؤال میبرد: «سالها است که مدیران منابع طبیعی ادعا میکنند که با سیل بندهایشان رسوب روانابها را کنترل میکنند. این ادعا، از چند جنبه ایراد دارد»
محمدی، مدیر گروه دیدهبان کوهستان، در سه بخش این ایرادات را برمیشمارد:
«۱-نخست اینکه رسوبهای غیرعادی، ناشی از چرای بیرویه و دیگر عاملهای تخریب خاک است که باید جلوی این عاملها گرفته شود.
۲-دوم اینکه فرسایش غیرطبیعی دامنهها در کوهستانهای ایران آنقدر زیاد است که سیل بندهای ساختهشده، در یکی دو سال پر از رسوب میشوند و کارکرد رسوبگیری خود را از دست میدهند.
۳-سوم اینکه سیل بندها (بهویژه آنها که ارتفاع بیش از دو سه متر دارند) مانند سدها، با گرفتن همهی رسوبهای سیلاب (در سالهای نخستِ پس از ساخت) موجب روان شدن آبِ شفاف به پاییندست میشوند که این آب شفاف اثر تخریبی شدید بر جویبار یا رودخانه دارد و با جلوگیری از تغذیهی طبیعی کنارهها و بستر رودخانه، زیستبوم آن را به هم میزند. این بههمریختگی، آسیبپذیری دره را در زمان وقوع سیلهای شدید، بسیار زیاد میکند.»
اینجانب با نویسنده یادداشت هیچ آشنای ندارم، از میزان تحصیلات و رشته تحصیلی نامبرده نیز اطلاع دقیقی ندارم، ولی جای این سؤال در ذهن باقی است، اینکه آیا حق با سازمان جنگلهاست با کولهباری از پیکره کارشناسی و تجربه اجرای یا کارشناسانی خارج از سازمان که گاهاً نقدهای به عملکرد مجموعه دارند؟
شاید ذکر این نکته نیز خالی از لطف نباشد که نقدهای نیز به عملکرد سازمان جنگلها میتوان ارائه نمود. مثلاً مطالعه دکتر یمانی، استاد دانشگاه تهران، پیرامون ریزگردهای نوار ریگبلند و نقد سه دهه مالچپاشی این منطقه توسط سازمان جنگلها، اینکه ایشان چگونه عملکرد سه دهه سازمان مذکور را بدون دفاع میدانست.
اینجاست که سرپرست جدید سازمان جنگلها از عدم دخالت مراکز علمی و مشارکت یافتههای این مراکز در بخش اجرا بهصورت ضمنی گلایه میکند: «استفاده از تجربیات صاحبنظران در پیشبرد اهداف منابع طبیعی الزامی است.»
در «هفته دولت» سال جاری، ۱۶ پروژه آبخیزداری در استان به بهرهبرداری رسیده است. این پروژهها، ۲۸ میلیارد اعتبارات در ۷۴ هزار هکتار اراضی ملی را با به خود بلعیده است.
اینکه کشور در بحران آب بسر میبرد، نیازمند به منابع آبی خصوصاً روانابهاست و تبخیر بسیار بالاست هیچ انکاری نیست، اینکه راهکارهای حفاظتی مدیریتیمان باعث شود، در آینده به حالوروز «دریاچه ارومیه» نیافتیم، به حالوروز «تالاب گاوخونی» نیافتیم، به حالوروز «دریاچه هامون»، «دریاچه بختگان» و… نیافتیم، رعایت همه جوانب «روابط طبیعتمحوری» بسیار مهم و حائز مشارکت همه مراکز علمی و اجرای و کسب تجربه و علم کشورهای مبتلابه غیرقابلانکار است.
اینکه فعلاً مشکلمان حل شود تا آینده، چه پیش آید…
اینکه آیا مراکز دانشگاهی همکاری در این زمینهها با سازمان جنگلها دارد یا خیر؟ و یا اینکه سازمان جنگلها از مطالعات این مراکز بهرهبرداری میکند یا خیر یکچیز است.
و اینکه اصلاً انسان اجازه دخالت در طبیعت با این حجم را دارد یا خیر؟ و اینکه طبیعت چه جوابی به دخالتهای انسان میدهد! یکچیز است.
و اینکه در شهرستانمان چه اندازه این دخالتها صورت پذیرفته؟ چه اندازهاش بامطالعه بوده؟ چه اندازهاش بدون مطالعه؟ و اینکه طبیعت چه اندازهاش را باور کرده؟ و متقابلاً چگونه جواب این دستاندازیها را خواهد داد؟ یکچیز دیگر!»
دیدگاه شما