کاشان نیوز- فهیمه استادیان: پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر مهر کاشان از ۲۱ آذر آغاز به کار کرده و همهروزه نمایشهای صحنهای و خیابانی طبق جدول اعلامشده اجرا شدند.
کارگاههای تخصصی نیز از بخشهای مفیدی است که به جشنواره امسال اضافه شده است. خاطرات و تجربههای خوبی از تئاتر مهر دارم و امسال هم از روز نخست موفق به تماشای چندین نمایش صحنهای و خیابانی شدم. افزایش نظم در اجرای برنامهها نسبت به سالهای گذشته بسیار مشهود است. اطلاعرسانی به کمک فضای مجازی بهتر انجام میشود و اکثر شرکتکنندگان از طریق صفحه مجازی جشنواره از جدول نمایشها مطلع میشوند. اضافه شدن تماشاخانه سپهر به فضای جشنواره از نکات مثبتی است که نباید نادیده گرفت.
البته برای خرید بلیت از تیوال کمی اذیت شدم؛ جشنواره تئاتر مهر کاشان در این وبسایت بهراحتی پیدا نمیشود و حتی در قسمت جستجو نیست؛ این صحبتی بود که از چند نفر دیگر نیز شنیدم. گفته بودند اگر در فروش اینترنتی جای خالی بماند فروش حضوری هم خواهیم داشت.
اگر زمان داشتم مایل بودم تمام نمایشها را ببینم ولی ناچار به گزینش شدم. نام لیلی عاج را شنیده بودم و به خاطر زن بودن و تصور اینکه یک کارگردان زن دغدغهاش مسائل زنان است تصمیم گرفتم آثار او را ببینم. «روزمرگی » را که خودش نوشته و کارگردانی کرده بود، دوست داشتم.
یک صحنه ساده، بدون دکور و طراحی خاص که داستان زندگی چهار زن از قومیتها و قشرهای مختلف جامعه را روایت میکرد که به علت اتفاقاتی که برایشان افتاده بود دچار بیماری روانی شده بودند. بازی خوب بازیگران و بیان قوی آنها در اجرای متن نمایش، تماشاگر را تا انتها به دنبال خود میکشاند و احساس میکردی آن اتفاقات تلخ در چند قدمیات رخداده است و این بود که با قهقهه و سوگشان همراه میشدی. قصه چهار شخصیت در یک بیمارستان روانی به هم میرسید و اندوه تماشاگر را افزون میکرد که: یعنی هیچ کاری نمیشود برایشان کرد؟ پایانی تلخ برای یک تلخی بیپایان… .
نمایش دیگری که در این چند روز بسیار مورد اقبال قرار گرفت «آتروپین » به نویسندگی و کارگردانی امید بینیاز از اصفهان بود. نمایشها در دو نوبت اجرا میشود و ما به اجرای دوم رسیدیم. قبل از اجرا از همه میشنیدیم: آتروپین عالی بود حتماً ببینید. مدتها بود تئاتری ندیده بودم که آنقدر همهچیزش سر جایش باشد. بازیگران، دکور و صحنه، نور، موسیقی و… .
همه در خدمت متن قوی نمایش بودند تا به بهترین شکل اجرا شود. ماجرا از زبان مردی چهل و اندی ساله روایت میشد که کودکی سخت خود را تعریف میکرد. روایت اتفاقاتی که باعث شده بود در بزرگسالی اعتمادبهنفس بسیار پایینی داشته باشد و مخاطب ترکیب دوران کودکی و حال این مرد را به تماشا مینشست.
انتخاب یک بازیگر بزرگسال و دو بازیگر کودک که یکی شخصیت منزوی و پر از ترس و دیگری وجههی سرکش، خشمگین و سرشار از حرفهای نگفتهی مرد قصه را به تصویر میکشید و تعاملی که این سه نفر داشتند از جنبههای هوشمندانه این نمایش بود. موسیقی زنده و طراحی خلاقانه بده بستان بازیگران با نوازندگان بر جذابیت این کار افزوده بود.
استفاده از لهجه شیرین اصفهانی و طنازی حرفهای، ایفای نقش بسیار درست بازیگران و بازیگر سندرم داون که کم از دیگر عوامل نداشت باعث شد تا در تمام مدت نمایش، میخکوب صحنه باشیم نکند ثانیهای را از دست بدهیم. هم گریستیم و هم خندیدیم و این چیزی جز قدرت یک اثر در همراه کردن طیف متنوعی از مخاطب با خود نیست و از کارهایی بود که دوست دارم یکبار دیگر ببینم. امیدوارم آثار جشنواره پانزدهم که مورد اقبال تماشاگران قرار میگیرند بعد از جشنواره اجرای عمومی داشته باشند.
قطار تئاتر مهر از سیلک به راه افتاد و به ایستگاه آخر نزدیک میشود. یک اتفاق مبارک در حوزه رویدادهای شهری که چندین سال است در شهرمان برگزار شده و امسال در ۱۵ سالگی میتوان درجهای از بلوغ این رویداد را دید.
در حوزهی رویدادهای فرهنگی و هنری هر چه تولید شود دارای مصرفکننده است و این مسئولیت خطیر فعالان این عرصه را گوشزد مینماید که همواره به چیزی که بهعنوان خوراک فرهنگی به مردم میدهند توجه ویژه داشته باشند. تئاتر آیینه زنده زندگی است؛ در تئاتر میتوانیم زوایای پنهان شخصیت خودمان را پیدا کنیم؛ تئاتر میتواند ابزاری برای اصلاح ناهنجاریهای جامعه باشد.
البته در اینکه تئاتر همیشه موردپسند همه نبوده شکی نیست؛ اما کاش همه از تئاتر خوششان بیاید؛ کاش لابهلای همهی گرفتاریها برای تئاتر وقت بگذارند و کاش سطح رفاه و معیشت جامعه به حدی برسد که وقتی میگوییم تئاتر ببینید نگویند: آنقدر مخارج واجبتر داریم که تئاتر در آن گم است… .
دیدگاه شما