کاشان نیوز- مطهره حاجیزاده: نمایشگاه مطبوعات شروعشده و در روز گشایش نمایشگاه، خبرگزاری مهر عکسی منتشر میکند که فردی در غرفه صدای اصلاحات خوابیده. لوگوی «صدای اصلاحات» پشت سر او میتواند تلنگری برای ما باشد.
در وضعیتی هستیم که صدای اصلاحات واقعاً خوابیده و کسی به فکر بیدارکردن آن نیست. شاید بیربط نباشد یادی کنیم از یکی از بزرگان اصلاحطلب روزنامهنگاری ایران که خوشبختانه اهل کاشان و از مفاخر شاید کمتر شناختهشده این شهر است.
در مقالهای که در فصلنامه مطالعات تاریخی* به چاپ رسیده است، گوشههایی از زندگی پرفراز و نشیب این روزنامهنگار اصلاحطلب را میخوانیم: «سید جلالالدین حسینی» ملقب به «مؤیدالاسلام» فرزند «سیدمحمدرضا مجتهد کاشانی» در سال ۱۲۸۰ هجری قمری(۱۲۴۲ شمسی) در کاشان زاده شد.
وی مدیرمسئول روزنامه «حبلالمتین» بود که نزدیک ۳۹ سال در «کلکته» به زبان فارسی منتشر شد، و در مبارزات سیاسی دوره مشروطه نقش پررنگی داشت. نخستین شماره «حبلالمتین» در دهم جمادیالاخر ۱۳۱۱ درآمد.
حبلالمتین همواره در ۲۴ صفحه به قطع «وزیری» بزرگ، با چاپ سربی، روزهای دوشنبه هر هفته در مطبعه حبلالمتین به چاپ میرسید و سهشنبه توزیع میشد. اوایل، از هر شماره آن حدود ۱۵۰۰ نسخه به چاپ میرسید، ولی در دوره مشروطیت، شمارگان روزنامه به بیستوپنج هزار نسخه نیز رسید.
واپسین شمارههای حبلالمتین، شمارگانی در حد دو هزار نسخه داشت و این زمانی بود که دختر دوم «مؤیدالاسلام» با عنوان «دبیر ثانی» یا جانشین سردبیر، اداره روزنامه را بر عهده داشت.
مدیر این روزنامه، در نتیجه عمر طولانی روزنامهنگاری و خصوصیات ترقیخواهانه ثابت و استوار خویش، ناشر مطبوعات متعدد و بانی مؤسسات مفید دیگری نیز بوده است. از آن جمله کتب سودمند و گوناگون فارسی است که به همت مطبعه حبلالمتین با چاپ سربی انتشاریافته، و نیز روزنامه فارسی «مفتاحالظفر» در کلکته، که بهوسیله حبلالمتین پدید آمده بود و در سال ۱۳۲۷ روزنامه «آزاد» که هفتهنامهای سیاسی بود، به مدیریت میرزا سیدحسن منتشر شد.
مؤیدالاسلام سپس روزنامه «کلکته» را به زبان اردو نشر داد و در سال ۱۳۲۱ هفتهنامه «مُلک و ملت» را به زبان انگلیسی برای مردم هند منتشر کرد.
به نوشته کتاب «تاریخ جراید ایران»، پس از ارتباطاتی که در سال ۱۳۱۱ قمری میان مؤید الاسلام، «سید جمالالدین اسدآبادی» و «میرزا ملکمخان» برقرار شد، آنان در پی مکاتبات گوناگون به این نتیجه میرسند که ایرانیان برای برونرفت از وضعیت موجود به یک انقلاب فکری نیاز دارند که جز با جراید آزاد، امکان پیدایش ندارد.
این همفکری و هماهنگی باعث انتشار «حبلالمتین» در کلکته و «قانون» در لندن به مدیریت میرزا ملکم و «عروهالوثقی» در پاریس گردید.
روزنامه حبلالمتین خدمت بزرگی به برقراری اساس مشروطیت و آزادی ایران کرد.
«احمد کسروی» در «تاریخ مشروطه» در اینباره مینویسد: «اما حبلالمتین میباید از آن جداگانه سخنرانیم. این نامه هفتگی از همه روزنامههای آن زمان بزرگتر و بهنامتر میبود و در هندوستان چاپشده و آزادی برای سخنرانان میداشت.» و «مهدی ملکزاده» فرزند «ملکالمتکلمین» در مورد این روزنامه مینویسد: «روزنامه حبلالمتین را رهبر آزادی و یکی از پایههای کاخ مشروطیت ایران باید دانست و نام نویسنده آن در سرلوحه مردان اصلاحطلب و وطنخواه ایران جای دارد.»
حبلالمتین علاوه بر اینکه اخبار داخلی ایران و اخبار سیاسی و اقتصادی ممالک غربی را مینوشت، به شیوههای مختلف از اوضاع اجتماع ایران نیز انتقاد میکرد و میگفت که پیشرفت ایران بسته به استقرار حکومت قانونی است. نگاه مؤیدالاسلام نهتنها به ایران بلکه جهان اسلام بود. از اهداف پیگیرانه روزنامه وی، اتحاد اسلام و وحدت شیعه و سنی را میتوان نام برد.
این موضوعات، بخش کلانی از صفحات و ستونهای حبلالمتین را پر میکرد و شاید همین سبب شد تا حبلالمتین از حمایت «سلطان عبدالحمیدخان عثمانی» هم برخوردار گردد که او نیز قویاً ادعای اندیشه اتحاد اسلام را داشت.
«ادوارد براون» نیز درباره حبلالمتین گفته: «این روزنامه قهرمان اتحاد اسلامی است.» به گفته کسروی: «این روزنامه، مطالب زیادی راجع به گرفتاریهای سیاسی ایران مینوشت و دلسوزیها و راهنماییهای بسیار میکرد. در واقعه اخذ وام از روس مقالات انتقادی تندی به چاپ رسانید. به همین سبب چهار سال از آمدن آن به ایران جلوگیری شد و بارها پیشنهاد قانون و حکومت مشروطه یا مشروعه نمود و مردم دلبستگی بسیار به این روزنامه پیدا کردند.»
کسروی همچنین مدعی است یکی از چیزهایی که مایه رواج این روزنامه گردید آن بود که حاجی «زینالعابدین تقیاف» پول بسیاری فرستاد تا روزنامه برای علمای نجف و دیگر جاها بهرایگان فرستاده شود. تقیاف که از تجار سرمایهدار قفقازی بود، با خرید دو کشتی سریعالسیر باعث رسانیدن هر چه سریعتر روزنامه به مردم و علما در ایران میشد.
یکی از مهمترین دلایل اثرگذاری حبلالمتین را میتوان پیوستگی انتشارش دانست؛ این روزنامه تا سیوهشت سال، جز در زمانهایی که توقیف میشد یا مشکلات مالی در میان بود، بیوقفه به چاپ رسید. حبلالمتین تا آخرین روزهای انتشارش، کیفیت علمی و شکل ظاهری خود را حفظ کرد و حتی صفحاتش کاهش نیافت و همچون شاهکاری در تاریخ جراید ایران جاودانه شد.
حبلالمتین در تمامی سالهای انتشارش رویکردی ضداستعماری و بیگانهستیز داشت به همین دلیل چهلوسه بار توقیف شد و مؤیدالاسلام نیز بارها تبعید یا زندانی گردید. وی ده بار عزم رفتن از هندوستان کرد اما حکومت هند ممانعت مینمود و چندین بار نیز حکومت انگلیسی هند او را تبعید کرد. و در دوره دوم صدارت امینالسلطان چون روزنامه حبلالمتین، صدراعظم را به سبب دریافت وام از روسیه تزاری در سالهای ۱۹۰۰ و ۱۹۰۲ م، نکوهش کرده بود، امینالسلطان درصدد انتقام برآمد.
حبلالمتین و صاحبش اگرچه مورد التفات «مظفرالدینشاه» بودند و همین پادشاه بود که لقب «مؤیدالاسلام» را به «سید جلالالدین» داد؛ اما، دربار ایران بارها و بارها به وی بدگمان گردید.
ورود روزنامه حبلالمتین به ایران به دستور امینالسلطان، چهار سال ممنوع شد. رویهمرفته رابطه حبلالمتین با امینالسلطان بسیار بد بود. آنگونه که «بعد از توقیف جراید فارسی منتشر خارج توسط امینالسلطان به سال ۱۳۱۸ (۱۹۰۱) و مساعی مبذوله توسط حبلالمتین در راه انفصال مشارالیه» حکم علمای نجف به تکفیر امینالسلطان را این روزنامه منتشر کرد. حبلالمتین در این رابطه نوشت: «وظیفه ما گفتن است، اگرچه میدانیم شنیده نخواهد شد؛ بلکه برای شنیدن این سخنان بود که در ایران حبلالمتین را توقیف نمودید و برای بلندنشدن همین صداها به لغت فارسی است که سعی مینمایید در کلکته نیز اداره حبلالمتین مسدود شود. همیشه گفته و بازهم میگوییم در آینده نیز توفیق گفتن از خدا میخواهیم.»
خواندن این سطور و استواری بیبدیل مویدالاسلام زبان را از گفتن قاصر میکند. اینکه در سالهایی نه چندان دور چنین مردان بزرگی در رسانهها فعالیت میکردند و با تمامی این سختیها سعی در آگاهسازی مردم داشتند، ما را شرمنده میکند. فضای خفقانآلود دوران مشروطیت، فشارهای خارجی و سرکوب شدید رسانهها نتوانسته بود امثال سید جلالالدین را ساکت کند. روحیات اصلاحطلبانه ایشان بود که مردم را از مزایای مشروطه آگاه کرد و انقلاب بزرگی برای مردم رقم زد.
تاریخ اصلاحطلبان این مملکت سیدجلالالدینها و میرزاملکمخانها بودند و کسانی چون زینالعابدین تقیاف آنها را یاری کردند. در روزگاری که نیاز بود هزینههای دو کشتی سریعالسیر برای ارسال نشریات به دست علمای نجف و مردم ایران پرداخت شود، آنها پیشتاز بودند. اما امروز که آگاهسازی مردم با تنها چند کلیک و ارسال مهیا میشود، رسانههای ما کجا هستند؟ اصلاحطلبان کجایند؟ شاید میخواهند خواب نازشان آشفته نشود و اگر امثال «یاشار سلطانیها» هم از پشتپردههای آنها خبر آوردند، محکوم به سکوت میشوند و پیامها میدهند که مطلب را پاک کن تا نکند کسی بخواند و بداند!
کشتی سریعالسیر پیشکش، تحمل همین چند خط را هم ندارند.
دیدگاه شما