کاشان نیوز– علی فلاحیان:
ورزش: امیر غفور؛ حمیدرضا صباغیان؛ علی بهادرینژاد
ورزش اول کاشان در سال ۹۱، همچون چند سال گذشته والیبال بود. ماندگاری «باریج اسانس» در لیگ برتر، بازیهای خوب این تیم و بویژه درخشش «امیر غفور» از خبرهای خوش این سال بود. «امیر غفور» همچنان به عنوان مهره اصلی در ترکیب تیم ملی تثبیت شده و بازیهای خوب او در انتخابی المپیک سیر تکامل او را نشان میدهد. در این میان برنامههای مناسب هیئت والیبال، حمایت تماشاگران کاشانی و توجه «باریج اسانس» به بسترسازی جهت تداوم موفقیتها با حمایت از تیم امید این باشگاه نیز قابل توجه است. در این سال «افزون پلاست» به لیگ یک فوتسال راه یافت و با درخشش بازیکنان کاشانی خود امیدوار به صعود به لیگ برتر است. فرش «چلسی» اما ناکام بزرگ این سال بود که با شکست از استقلال زرین قشم از صعود به لیگ برتر بازماند. در این سال همچنین «حنطه» و «برزی»، چهرههای جوان تنیس روی میز و دومیدانی کاشان در سطح ملی عملکرد چشمگیری داشتند. ورزش پرخرج فوتبال در این سال نیز نتوانست خود را به لیگهای کشوری نزدیک کند و فوتبال کاشان، تنها به عملکرد «جواد کاظمیان» و «احسان حاج صفی» دلخوش ماند.
اما یکی از شخصیتهای سال ورزش کاشان بیگمان داور بینالمللی پینگ پونگ کاشان، «حمیدرضا صباغیان» است. او افتخار آن را یافت تا در المپیک سوت بزند و رضایت مسئولان کمیته داوری مسابقات از عملکرد وی باعث شد تا «صباغیان» تا مرحله یکچهارم نهایی به قضاوتهای خود ادامه دهد.
معمای پنجمین کوهنورد کاشانیِ مدفون در کرکس در ماه سوم این سال گشوده شد. شوک بزرگِ از دست رفتن پنج کوهنورد کاشانی که در ماههای پایانی سال ۹۰ رخ داد، با غیبت «بهادرینژاد» در سال ۹۱ نیز تداوم یافت. گروههای مختلف جستجو از کاشان و مناطق اطراف به گونهای سازماندهی شده به کاوش میپرداختند و اخبار این گروهها توسط مردم به شدت پیگیری میشد. زمان غیبت او هر چه به درازا میکشید شایعات و داستانهای خیالی نیز در بستر جامعه ساخته و پرداخته میشد و نظرات و نقل قولها از مدعیان ارتباط با عوالم ماورائی نیز بر ابهامات میافزود. در نهایت، معمای پنجمین کوهنورد در یکی از عملیات جستجو توسط هیئت کوهنوردی کاشان گشوده شد و داستانپردازی خاتمه یافت.
سیاست: عباسعلی منصوریهنوز یک سال نشده، «منصوری» به اندازه تمامی نمایندگان سابق کاشان در مجلس، به ایراد نطق و خطابه و مصاحبه پرداخته است. عضویت او در کمیسیون امنیت ملی به وی امکان داد تا در خصوص مسایل کلی سیاست در ایران و منطقه اظهارنظر کند و به تبع آن، در صدر اخبار رسانهها قرار گیرد. سابقه نظامیگری و رأی خیرهکننده، به «منصوری» چنان جدیّت و اتوریتهای بخشید که از همان آغاز نمایندگی به دنبال تغییرات بنیادی و ساختاری در این حوزه افتاد. او بر اخراج مدیران ضعیف تأکید کرد و از شهروندان خواست تا نخبگان منطقه را به او معرفی کنند. اما نماینده کاشان و آران و بیدگل خیلی زود با مانع سخت و انعطافناپذیر دولت مواجه شد. انتقادهای «منصوری» از رئیس دولت و عدم همراهی او با حامیان دولت، همانطور که او را به عنوان نمایندهای مستقل و منتقد مطرح کرد، کار را در این حوزه بر او دشوار ساخت. او در یکی از مصاحبههای خود، رئیس دولت را به فرافکنی متهم کرد و کوشید از شأن مجلس دفاع کند. از این رو، برنامههای «منصوری» در سه سال آینده به شدت وابسته به انتخابات ریاست جمهوری است. اگر حامیان رئیس دولت بار دیگر ریاست جمهوری را در دست بگیرند، بعید است «منصوری» بتواند به بخشی از وعدههای خود در منطقه جامه عمل بپوشاند.
در کنار نطقهای حسابشده «منصوری» که از تاریخ و فرهنگ تا معضلات و مشکلات و خواستههای کلی منطقه را در بر میگیرند، خبری که دفتر او در هنگام بستری شدن وی در بیمارستان منتشر کرد، حاوی نکات عجیب و قابل تأملی بود: «تیمسار منصوری بر اثر مشکلات فراوان و معضلات شهرستان، فشار کاری بسیار و دلسوزی بیش از حد ایشان برای رفع مشکلات مردم محروم دو شهرستان کاشان و آران و بیدگل راهی بیمارستان شد».
در سال ۹۱ «محمود جمالی» نماینده اسبق کاشان نیز از سکوت خبری خارج شد و طی دو مصاحبه با آرمان و کاشان نیوز، از برخی پروژهها و برنامههای خود در هنگام نمایندگی سخن گفت. او با لحن خاصی تأکید کرد: «در کل باید بگویم بعد از من آجری روی آجر گذاشته نشد». وی همچنین از گفتن گفتنیها به «منصوری» خبر داد.
جامعه: احسان نراقی
۱۲ آذرماه امسال، «احسان نراقی» از نوادگان مشهور عالمان بزرگ کاشان چشم از جهان فرو بست. این استاد و چهره بزرگ جامعهشناسی از معدود ایرانیانی بود که به مناصب بالای بینالمللی نیز دست یافت. او ۶ سال رئیس بخش جوانان «یونسکو» و سالها مشاور فرهنگی مدیر کل این سازمان جهانی بود.
«نراقی» به دلیل فعالیتهای علمی-فرهنگی و خدمات بسیاری که در نزدیکساختن فرهنگها و ملتهای آسیایی به انجام رسانده بود، دو بار نشان معتبر لژیون دونور فرانسه را از دست رؤسای جمهور این کشور دریافت کرد. او به همراه بزرگان جامعهشناسی ایران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی را بنیان نهاد و به مدت چهار سال نیز رئیس مؤسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی ایران بود. «نراقی» آثار علمی و تحقیقی بسیاری از خود بر جا گذاشت که برخی از کتابهای او به زبانهای مختلف اروپایی و عربی ترجمه شدهاند.
اما چندین و چند سال باید بگذرد که «احسان نراقی» مانند بسیاری از شخصیتهای علمی و فرهنگیِ خدمتگزار این سرزمین، از فضای غبارآلود تکصدایی خارج شود و در معرض دیدگان جامعه قرار گیرد؟ در حالی که چندین تن از شخصیتهای علمی ایران خواستار خاکسپاری او در قطعه نامآوران بودند، «مهدی چمران»، رئیس شورای شهر تهران با این خواسته مخالفت کرد تا «نراقی» در سادهترین صورت در بهشت زهرا به خاک سپرده شود. «ناصر تکمیل همایون» در یادداشتی در این باره نوشت: «دکتر نراقی اگر در پاریس فوت کرده بود، یونسکو و سازمانهای فرهنگی فرانسه از او تجلیل بسیار میکردند، اما در وطن خود، سکاندار امور اجتماعی و فرهنگی شهر با او چنین رفتار کرد. یاران بفروختندش و اغیار خریدند/ آوخ ز فروشنده دریغ از خریدار».
اما کاش «نراقی» دستکم در زادگاه خود خریداری مییافت، کاش از دانشگاه شهر او، که صاحب گروه جامعهشناسی نیز هست، صدایی به تجلیل از «احسان نراقی» برمیخاست، کاش مدیران علمی و فرهنگی کاشان این مایه قدردان بودند که به دور از التهابها و هراسهای مستعجل سیاستآلود، یک عمر فعالیت سازنده فرهنگی و اجتماعی این فرزند فرزانه کاشان را ارج بگذارند، کاش… دریغا و حسرتا!
زندگی: سید علی رضا سیدیان؛ محمد چاوشیانبا وجود دشواریهای زیستی در سال ۹۱، بودند کسانی که با از خودگذشتگی و ایثار، فرصتی برای بهبود زندگی دیگران ایجاد کردند.
گروههای مردمنهاد خیریه در کاشان با وجود آنکه رونق چندانی نداشتند و گاه مجبور به تقلیل اعضای تحت حمایت خود شدند اما همچنان به فعالیت ادامه دادند. بنیادهای حمایت از معلولان و سالمندان نیز با وجود دشواریهای اقتصادی، فعال ماندند. در این سال میتوان از کارمند فقید دانشگاه پیام نور، «سید علیرضا سیدیان» در زمینه اهدای عضو یاد کرد، حوزهای که هنوز در این منطقه مورد توجه مردم قرار نگرفته است. اهدای اعضای مرحوم «سیدیان» که بر اثر حادثهای به مرگ مغزی دچار شده بود، جان چندین انسان را در شهرهای مختلف کشور نجات داد. شخصیت دیگری که با هوشیاری و فداکاری انسانهای زیادی را از خطر مرگ رهانید، «محمد چاوشیان» بود. آنگونه که در وبلاگ «وطن من بیدگل» آمده است، او در ساعت ۱۳ روز ۹ خرداد امسال با کوششی وصفناشدنی مانع از برخورد قطار مسافربری با یک کمباینِ رهاشده بر روی ریل شده بود.
تاریخ: الهیار صالح؛ حسن تفضلی
تاریخ خاصیتهای غریبی دارد که یکی از آنها غربالگری است. نظامها و بنیادهای ایدئولوژیک بخشی از توان و قدرت خود را بر ساختن شخصیتهای مجعول و حذف چهرههای حقیقی متمرکز میکنند. اما تاریخ در روند آگاهانه خویش، سره را از ناسره جدا میکند و هر کس را در جایگاه واقعی خود قرار میدهد. چنین بود که دو شخصیت بزرگ این منطقه که در غبار تاریخی این سالها نهان شده بودند، امسال پاک و پیراسته بر ملا شدند و در مرتبه واقعی خود جا گرفتند.
تجلیل «حداد عادل» از شخصیت «الهیار صالح» کافی بود تا بار دیگر نام و خدمات او بر سر زبانها افتد و مورد ستایش قرار گیرد. نام او پس از گذشت سی سال از مرگ غریبانهاش زنده شد تا نسل جوان منطقه به خوانش تازهای از زندگی، اندیشه و مبارزات این شخصیت بزرگ تاریخ ایران بپردازد. هنوز اما نام «الهیار صالح» بر خیابان و میدانی دیده نمیشود.
در این سال همچنین مدتها پس از محو نام «ارباب تفضلی»، بر اثر تلاش نویسندگان محلی در سایتها، وبلاگها و شبکههای اجتماعی، نام این بزرگمرد حوزه صنعت در کاشان احیا و کوچه کنار یکی از کارخانههایش به نام وی نامگذاری شد. اهمیت این ماجرا را میتوان در بازخوانی گفتاری از دکتر «غزنوی» بازجست. او پس از آنکه به خدمات بیشمار مرحوم «تفضلی» در مراکز بهداشتی و درمانی کاشان و اطراف پرداخته است میگوید: «هر چقدر که من تلاش کردم که به پاس همت و سلوک بزرگمنشانه این بزرگمرد در بیمارستان بهشتی سالن، بخش و یا تالاری را به نام او بنماییم موفق نشدم که نشدم.»
کارگری: مهدی اللهپرست
اگر در حوزه کارگری در این شهر صنعتی، قرار بر انتخاب شخصیت سال باشد، به درستی باید از تکتک زنان و مردان کارگر یاد کرد که دشوارترین شرایط را بویژه در چند سال اخیر تاب آورده و از پا ننشستهاند. هنوز دو ماه از عید نگذشته بود که ۴۰۰ کارگر اخراج شدند. در این سال وضعیت اشتغال در صنایع کوچک با دشواریهای بسیاری همراه شد. استفاده از برند سایر شهرها در صنعت فرش نشان داد که کار به کجا کشیده است. مسئولان شرکتهای تکمیل فرش اعلام کردند که جهت حفظ کارگران، تنها از سی درصد ظرفیت این صنایع استفاده میشود.
وضعیت کارگران نساجی نیز حدیث دامنهدار این سالها و از جمله سال ۹۱ بود. رئیس دولت در سال ۸۶ قول داد به محض رسیدن به تهران، مشکل کارگران نساجی را حل کند. او به «منصوری» نیز قول حل مشکل کارگران را داده بود. در این سال استاندار نیز وعده کرد که تا پایان دوره دولت، مشکل حل خواهد شد. اما با وجود این وعدهها کارگران نیز صدای اعتراض خود را به گوش همگان رساندند. در نبود سندیکاها و مجامع صنفی و با وجود سختیها، محدودیتها و خطرات، همت و پشتکار برخی از این کارگران در حمایت از همصنفانشان بسیار ستودنی است.
«مهدی اللهپرست» از جمله کارگرانی است که در این خصوص تلاشهای بسیاری انجام داده و در کنار چند تن دیگر، این بار را بر دوش کشیدهاند. او در گفتگو با «آرمان» تأکید کرد که کارگران از مدیران و مسئولان شهری ناامید شدهاند. از این رو در تیرماه این سال نامهای به رئیس حوزه علمیه اصفهان نوشت؛ در بخش از این نامه آمده است: «کارگران صنایع ریسندگی و بافندگی از بازماندگان دفاع مقدس، رزمندگان و خانواده شهدا و جانبازان هستند که مدت ۱۰ سال است در فقر زندگی میکنند و الان ۴۰ ماه حقوق معوقه دارند… از حضرتعالی استدعای کمک و یاری برای ۱۵ هزار خانواده ستمدیده در کاشان را دارم». چنان که پیداست در سال ۹۲ و حتی پس از پایان کار این دولت نیز از مشکلات کارگران نساجی اخبار زیادی شنیده خواهد شد.
علم: محمد استادمحمدیاین سال را به راستی میتوان سال او نامید، جوانی که با کسب رتبه اول کنکور ریاضی، نبوغ بیپایان ساکنان این منطقه را آشکار کرد. این اتفاق نشان داد که موفقیتهای علمی چندان تابع شرایط اقلیمی و اقتصادی نیستند و با برنامهریزی و پشتکار مناسب میتوان بر محدودیتها و کمبود امکانات غلبه کرد. «محمد استادمحمدی» روح خودباوری را در تن دانشآموزان و طالبان علم دمید و پس از این، شنیدن کامیابیها و افتخارات علمی و پژوهشیِ دانشپژوهان منطقه حیرتانگیز نخواهد بود. بهرغم اهمیت دستاورد کمنظیر «محمد استادمحمدی»، هیچگاه تجلیلی در شأن او برگزار نشد.
زنان: زنان قربانی خشونت
سال ۹۱ را چه باید نامید؟ سالی که دومین روز بهارش هنوز آغاز نشده، زنی در برابر چشمان کودک به دست شوهر به قتل رسید؛ سالی که هنوز به پایان نرسیده قتل سه زن در فاصله کمتر از یک ماه شهر را شوکه کرد. شهری که میزان جرم و جنایت در آن در پایینترین حد ممکن قرار داشت، در شش ماه نخست امسال شش قتل را از سرگذراند و در نیمه دوم در بهت قتل سه زن فرو رفت. خشونت نسبت به زنان، با تعرض و ضرب و شتم و سرقت نیز تداوم یافت. در این میان، اهالی شهر سنتی کاشان، ظرف چند روز تحمل آن را پیدا کردند که آمار زنان کشتهشده را به دو رقم برسانند و با هیجانی غریب از قتلهای سریالی و زنجیرهای و حتی محفلی سخن بگویند. این وقایع تلخ نشان داد که هنوز زنان این منطقه تا رسیدن به وضعیت آرمانی خود فاصله بسیاری دارند و نتوانستهاند نسبت به جایگاه واقعی خود در پرورش و مدیریت جامعه آگاه شوند و به آن دست یابند. آنان همچنان قربانیان خاموش فرهنگ غالب مردسالار در این منطقهاند و همین بس که در فهرست شخصیتهای سال ۹۱ کاشان، تنها میتوان از زنانی نام برد که مورد خشونت قرار گرفتهاند.
شهر: حسین واعظی،احسان درستکار
طبق قانون تجمیع انتخابات، انتخابات شورای شهر که قرار بود در این سال برگزار شود به سال آینده همزمان با انتخابات ریاست جمهوری موکول شد. اما شورای شهر کاشان در سال ۹۱ به پایان خود رسید. اعضای این شورا از همان آغاز سال، خودزنیها و نطقهای انتخاباتی را آغاز کردند. «شقایقی» همچون گذشته به انتقادهای صریح نسبت به اعضای شورا پرداخت و حتی به تحقیر آنها دست زد؛ او اعضای شورا را افرادی دانست که حتی قوانین پروانه شهرداری را هم نمیدانند. مهندس «ناظم رضوی»، شهردار محبوب سالیان پیش نیز در این سال سکوت را شکست و از تخریبهای مداوم خود در دوره شهرداری و پس از آن سخن گفت. اما این «حسین واعظی»، عضو شورای شهر و مسئول کمیسیون فرهنگی این شورا بود که تیر خلاص را بر تن بیمار شورای شهر کاشان شلیک کرد. او در مصاحبه با فارس به صراحت گفت: «شورای شهر توان استیفای حقوق
شهروندان کاشانی را از دست داده است». او در این مصاحبه از ضعف مدیریت رئیس شورا و نیز نبودِ روحیه ایستادگی در برابر محدودیتهای مدیریتی از ناحیه دولتیها در شورا سخن گفت. یادداشتنویس آرمان این فرصت را مهیا کرد تا «واعظی» در نامهای به این نشریه تصریح کند که قصد شرکت در انتخابات شوراها را ندارد.
«احسان درستکار» نیز در این سال از طرد یک سرمایهگذار مطرح کشوری توسط اعضای شورا خبر داد. کار شورای شهر به آنجا رسید که «منصوری» خواهان پایان دادن به انفعال حاکم بر این شورا شد و در گردهمآیی دانشآموختگان از جوانان برگزارکننده این نشست خواست نامزد شوراها شوند و در اقدامی انتقاد برانگیز قول داد با تمام توان از آنها حمایت کند.
مدیریت: حسین یزدانمهردر حوزه مدیریت در سال ۹۱، «حسین یزدانمهر» سرپرست چندساله میراث فرهنگی کاشان خبرسازترین بود. قطع دویست درخت باغ فین، سرقت کوبههای در مسجد آقابزرگ، شکستن شیشه ویترین موزه باغ فین، قطع چنار هزارساله نیاسر، تخریب گذر تبریزیها، نم کشیدن دیوار حمام باغ فین، سرقت کاشیهای زرینفام مسجد علی قهرود و تعرض مداوم به حریم سیلک از جمله اتفاقاتی بود که در حوزه مدیریت او روی داد و انتقادات بسیاری را متوجه وی کرد. «جابر تواضعی»، فعال مطبوعاتی انتقادات صریحی را متوجه مسئولان میراث کاشان کرد. او در بخشی از این «سرگشاده برای میراث فرهنگی نمکشیده کاشان» نوشت: «حضرات بزرگوار! چی از جان این اشیا و در و دیوار –به زعم خودتان- کهنه و بیارزش میخواهید؟ چرا خودتان را در پس تفکر حامیان میراث فرهنگی پنهان کردهاید؟ از روز روشنتر است که علاقهای به حفظ چیزی که میراثش میخوانند ندارید، پس این نقابی که به چهره زده-اید برای چیست؟… کاری که به شما محول شده در درجه اول یک کار عاشقانه است، حالا عشق پیشکش، به چشم یک وظیفه نگاهش کنید… ما که برای آیندگان چیزی نمیسازیم پس بیایید فقط چیزهایی را که دیگران ساختهاند حفظ کنیم».
یزدانمهر در پاسخ به آنچه که بزرگنمایی و هجمههای رسانهها در خصوص نمکشیدن حمام باغ فین خواند تأکید کرد که این هجمهها شایسته یک خال کوچک نبود. اما رویداد عظیمی که در دوره سرپرستی «یزدانمهر» رخ داد ثبت جهانی باغ فین بود. در مراسمی که به این عنوان با سخنرانی رئیس دولت برگزار شد، برنامهای برای سخنرانی هیچ یک از مدیران کاشانی ترتیب داده نشد تا حاشیههای این مراسم را برجستهتر از متن کند.
هنر: محسن بخارایی
هنر کاشان در سالهای اخیر چندان نمودی در عرصه ملی نداشته است. بخشی از دلایل این امر را میتوان در عدم حمایت مناسب از هنرمندان کاشانی و بویژه نبود نگاه صحیح به آنها دانست. اما اتفاق مهم حوزه هنر کاشان در سال ۹۱، ساخت و تولید سریال «رهایی» بود که صرفنظر از محتوا اهمیت آن در استفاده از هنرمندان کاشانی در تهیه و تولید این سریال بود.
«محسن بخارایی» کارگردان جوان این سریال، نشان داد که قابلیتها و استعداد هنرمندان کاشانی در صورت وجود محیط مناسب و حمایت درست میتواند به خوبی بارور شود. در حوزه تئاتر نیز با وجود دشواریها کارهای مناسبی به نمایش گذاشته شد. از میان موفقیت هنرمندان کاشانی در این سال میتوان به دریافت تندیس و لوح افتخار جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران برای فیلم «گوچو» اثر «محمدعلی یزدانپرست» و موفقیت «سوده سادات رضویه»، هنرمند تذهیبکار کاشان در فستیوال بینالمللی الجزایر اشاره کرد.
فرهنگ: محمود ساطعحوزه فرهنگ در کاشان، غریبترین حوزههاست. رویکرد گزینشی و سفارشی دولتهای نهم و دهم به این حوزه نتیجهای جز رکود فعالیتهای مستقل فرهنگی نداشت. در کاشان به دلیل قراردادن ساخت و سازها و فعالیتهای مناسبتیِ مذهبی ذیل برنامههای فرهنگی اساساً بودجهای به بخشهای مستقل فرهنگی نمیرسد. مقایسه وضعیت فرهنگی امروز با سالیانی نه چندان پیش، این فضای رکود فرهنگی را آشکار میسازد. اما با این وجود، هنوز انجمنهای ادبی و فرهنگی نفس میکشند، چندین جلسه هماندیشی و نقد و بررسی کتاب فعال است، یک دو فرهنگسرا نیز به وظایف فصلی فرهنگیشان در تابستان امسال عمل کردند، نشریه آرمان در این عصر یخبندان مطبوعات هنوز منتشر میشود، پرتال خبری و کاشان نیوز نیز همچنان به انعکاس اخبار و تحلیلهای منطقه مشغولند.
از میان این افراد و گروهها «محمود ساطع» نماد جانسختی فرهنگ در زمین و زمانه ماست. «کانون اندیشه جوان سپهری» با مدیریت او به یکی از مهمترین سازمانهای مردمنهاد فرهنگی در ایران تبدیل شد و دهه پررونقی را در کاشان پشت سر گذاشت. این کانون در واقع نماینده فرهنگ مستقل و پیشرو در کاشانِ پس از انقلاب بود. این تشکل که نقش بزرگی در پرورش و احیای نسلی از نویسندگان و شاعران فرهیخته کاشان داشت، در سالهای اخیر و پس از طی دورهای دشوار، با عدم تحمل و نارواداری مدیران فرهنگی و سیاسی به تعطیلی کشانده شد تا پروژه حذف و طرد رویکردهای مستقل فرهنگی در منطقه تکمیل شود؛ اما «محمود ساطع» در سال ۹۱ همچنان به فعالیتهای مؤثر خود در مدرسه و دانشگاه و نشریات ادامه داد. سلسله مقالات او در آرمان حاوی عناصر بنیادینی از زندگی روزمره در جهت ارتقاء آگاهیهای عمومی و شهروندی و هویتی بود و برگزاری جلسات ماهانه کانون را میتوان نشاندهنده پشتکار و روحیه خستگیناپذیر او در پرورش و آموزش نسلها قلمداد کرد.
■■■
سال ۹۲ برای کاشان سال سرنوشتسازی است. در فصل نخست این سال باید به استقبال انتخابات شورای شهر رفت، عظیمترین و مؤثرترین نهادی که شهروندان را در حیات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی خود مشارکت میدهد و نماد بارز بسط دموکراسی در بستر جامعه است. نمادی که میتواند در تمامی حوزههای فوق مداخله کند و وضعیت را به نفع شهروندان تغییر دهد. ترکیب شورای شهر بازنمای خواستهها و احساسات و سنگ محک شهروندان است. انتخاب افرادی آگاه، فرهیخته، دلسوز، فعال و تحولخواه نشان میدهد که شهروندان دارای این دغدغهها و خواهان برجستهشدن نقش محوری خود در تعیین سرنوشت هستند. از این رو، اهمیت سال پیش رو برای کاشان فردا از روز روشنتر است. پس سال ۹۲ را سال فرهنگ شهروندی باید نامید و امید داشت که انتخاب و تصمیمگیری شهروندان کاشانی با واقعیت تمدنی، تاریخی، فرهنگی و هویتی آنان همسنگ باشد. چنین باد.