ابوالفضل نجیب، روزنامه نگار کاشانی درباره‌ی ماجرای سفر خانواده‌ی رئیس مجلس یازدهم به ترکیه با عنوا حلقه‌ی مفقوده «سیسمونی» نوشته است:
پذیرفتن این ادعا از سوی معاونت فرهنگی قالیباف که لو رفتن خرید سیسمونی خانواده رئیس مجلس را به یک پروزه امنیتی – سیاسی تعبیر کرده، کاملن قابل پذیرش و هم قابل فهم است. دلایل زیادی بر این ادعا صحه می‌گذارد. توصیه می‌کنم دلایل معاونت فرهنگی رئیس مجلس را در اظهارات ایشان دنبال کنید. این دلایل را بگذارید کنار ذهنیت عمومی که اشراف زیستی مسئولان و مقامات حاکمیت را به مثابه امر عادی و بلکه روزمره و طریقه زندگی پذیرفته و عادی انگاری شده است.
در این میان آنچه برای مردم غیر عادی و غیرمنتظره تلقی می‌شود، بی تردید لو رفتن یک سفر خارجی برای یک خرید معمولی است و ایضن هجمه‌ای که در فضای رسانه‌ای علیه یکی از ارکان سه گانه نظام به راه افتاده است. در باور مردم لو رفتن سفر و خرید خانواده قالبیاف که بر حسب تصادف یکی از اعضای جریان «عدالتخواه» در فرودگاه ترکیه آن را متوجه و به شکل و شمائلی که شاهد بودیم، رسانه‌ای می کند، می‌تواند ساده‌ترین سناریوی ممکن برای پروژه‌ای تلقی شود که البته و در صورت ظاهر به هیچ روی نسبت و قرابتی با اهداف فرضی آن نمی‌توان متصور شد. آن هم برای خانواده رئیس مجلسی که پیش از ان در معرض ده‌ها اتهام ریز و درشت در پست های کلیدی کلان شهر تهران و … قرار گرفته و پرونده‌های اتهامی علیه او به دلایل معلوم و نامعلوم یا بلاتکلیف مانده یا مختومه اعلام شده‌اند.
این ارجاع‌ها از این حیث حائز اهمیت هستند که مردم به یقین می‌دانند مسئولانی که چفیه به دوش روضه صبر و استقامت و پایداری در مقابل استکبار و پیشه کردن تقوی و پرهیز از روزمرگی می‌خوانند، به تعبیر حافظ سالیان درازی است در خلوت‌شان به گونه‌ای دیگر عمل و زندگی می‌کنند. با احتساب این پس زمینه‌ها و زمینه‌ها برای اثبات ادعاهای مشاور فرهنگی رئیس مجلس دلایل زیادی می‌شود اقامه کرد. از جمله واکنش و نگرانی روزنامه جوان به هجمه‌هایی که طی چند روز گذشته به قالبیاف وارد شده، تا جایی که آن را تخریب رئیس مجلس و کل نظام تعبیر کرده است.
به نظر می‌رسد برای شناخت آن حلقه مفقوده‌ای که معاونت فرهنگی قالیباف به پروژه امنیتی – سیاسی تعبیر و خواهان شناسایی و معرفی و مجازات آمرین و عاملین آن هستند، می‌شود از طریق دنبال کردن همین مواضع به‌ظاهر خیرخواهانه در زیر پوشش مبارزه و مصون‌سازی مسئولان از ابتلاء به اشرافی‌گری و همان اندازه دفاع از چهره‌های خیرخواه و نمادهای دفاع مقدس و … نزدیک و نزدیک‌تر شد.
از این منظر برای پروژه مورد نظر دو جهت گیری و هدف گذاری متفاوت می‌توان متصور شد. یکی با فلش رو به پائین. و دیگری با فلش رو به بالا. فرض دوم با احتساب موقعیت کنونی قالیباف کمی دور از ذهن است. مگر این که بپذیریم این سناریو با هدف تقلیل دادن اتهامات پیشین قالیباف و یا حداقل تعدیل و تصحیح ذهنیتی که مردم نسبت به او دارند، همزمان تلاش دارد، اتهامات و سوابق قالیباف را به خطایی از جنس خرید سیسمونی از ترکیه تقلیل دهد. ایضن نتایج این فرض می‌تواند با عذرخواهی قالیباف و خانواده ایشان از مردم و نظام با هدف تبرئه تمام مسئولان از اتهامات مشابه و حتی فراتر مفروض و متصور شد. این نتایج و پیش داوری‌ها را می‌شود به آینده محول کرد.
اما دست به نقد همه نگاه‌ها و تحلیل‌ها معطوف به دفاعیه مانندی است که قالیباف ترجیح داده از زبان معاونت فرهنگی خود به مخاطبان فرضی و ذهنیت جامعه انتقال دهد. با این حال و برای ردیابی آن حلقه مفقوده شاید بتوان بر اظهارات و ادعاها و ادله معاونت فرهنگی قالیباف کمی بیش از یک دفاعیه نیابتی تامل کرد. بخصوص در بخشی که آشکارا نهادهای اطلاعاتی و امنیتی موازی و قوه قضائیه را مورد اشاره قرار داده و بر تبعات اینگونه اقدامات تاکید می‌ورزد و می‌نویسد؛
«آیا قرار است دستگاه های امنیتی قضایی کشور، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه باز همچون بارهای قبل بنشینند و نظاره کنند که محافل امنیتی – سیاسی برای حذف رقبای سیاسی خود کشور و اذهان عمومی را به هم بریزند؟ گیریم به قالیباف لطمه وارد شد، هدف بعدی این‌ها چه کسی و کجاست»
دیدگاه شما