کاشان نیوز -جابر تواضعی: حدود دو ماه پیش ویدئویی از کنسرت داریوش وایرال شد که در آن جمعیت جوری ترانه «اون که رفته» را همخوانی میکرد که داریوش سکوت کرد تا ترانهاش را با طنین صدای آنها بشنود. بعد ویدئویی درآمد از دخترکی که در کنسرت رضا صادقی چنان از ته دل و با ضجه همراه او میخواند که جگر آدم کباب میشد. یک هنرمند چی میخواهد جز این که اثرش اینطور با بندبند وجود مخاطبش بیامیزد؟ راز ماندگاری یک اثر هنری چیست؟ چه چیزی باعث میشود لعل وجودش از زیر غبار زمان هم بدرخشد و حتی بیشتر از قبل؟
عیار هر اثر هنری در بستر زمان مشخص میشود و اگر از این آزمون سربلند بیرون بیاید، هویتی جدای از سازندهاش پیدا میکند. اما گاهی تاریخ روی دور تند است. زمان، همه چیز را فشرده میکند و شراب هفتساله، یکشبه جا میافتد. این دقیقا همان اتفاقی است که برای ترانه «برای…» شروین حاجیپور افتاد. از دل برآمد و بر دل نشست و فارغ از خالقش -که معلوم نیست کجا است – با بازاجرای خوانندگان و نوازندگانی که حتی فارسی نمیدانند، مرزهای جغرافیایی را درمینوردد.
کیارستمی میگفت ترجیح میدهد خودش بماند تا آثارش. گمانم خودش هم میدانست دروغ میگوید. مهمترین چیزی که هنرمند را به خلاقیت وا میدارد، به قول اروین یالوم، سائق (سوقدهنده، رانه) مرگ است. در انیمیشن «:کوکو»، ارواح تا وقتی در جهان بعد هستند که هنوز در یاد و خاطره کسی روی زمین باقی مانده باشند. گاهی ماندگاری در شرایط اضطرار اتفاق میافتد و اضطراری بالاتر از مرگ نیست. مرگی که نقطه مقابلش زنده ماندن و حیات جسمی نیست و با «نحوه بودن» تعریف میشود. ترانه «برای» یک سرود جمعی است و شروین حاجیپور نوای موسیقیایی ابیاتی را که دیگران سرودهاند، درک کرده.
به این ترانه میشود اضافه کرد ترانههایی را که در این برهه، کارکرد دیگری پیدا کردهاند. از بازسرایی و بازخوانی سرودهای انقلاب ۵۷ تا «بلاچاو» ایتالیایی و حتی ترانه «همصدای خوبم» گوگوش که از این به بعد آن را با حسوحال مهسا امینی در حال خواندن آن، به یادش خواهیم آورد.
دیدگاه شما