کاشان نیوز-پیمان گرامی:
۱- اگر روزی بدن انسان دیگر زخم برنمیداشت، یا شبیه کارتونها، زخم و نقص او در کسری از ثانیه ناپدید میشد، چه تغییری در جایگاه انسان و نسبتش با جامعه یا دین به وجود میآمد؟ میخواهم سراغ فانتزیای بروم که بیشک هر فردی که در حوزه درمان تحصیلکرده، اقتصاد وابسته به آن دارد و یا اصلاً هر انسانی که درد را تجربه کرده، حداقل یکبار به ذهنش خطور کرده، اما یا به پاسخی نرسیده و یا بهواسطه محال بودن این فرض، با یاس یا مطایبهای از آن فرافکنی شده.
۲- آن فانتزیای است: اگر بدن در سیر تکامل بهجایی برسد که دیگر درد بیمعنی شود، یعنی فیزیولوژی به چنان جایگاهی برسد که هیچ نقصانی (زخم) بر آن وارد نشود پس لاجرم دوره بیماریها تمام و نسلشان منقرض شود، ازیکطرف چه مسیری برای سیر تمدن بشر میتوان متصور بود و از سوی دیگر در جایگاه اجتماعی و زیست طبیبان و یا دیگر افرادی که اقتصاد و جایگاهشان وابسته به این امر یعنی بیماریست، چه تغییری ایجاد میشود؟
۳- یک نکته: منظور از زخم در اینجا، نمود بیرونی درد است، گستره کاملی از هرگونه آسیب ذهنی، روانی و جسمی است که بهواسطه ایجاد تغییر در میزان ادراکات حسی و کارکرد، در مقایسه با وضعیت مطلوب پیشینی برای فرد، فرد را متوجه حضور خود در سطح بدن میکند؛ که در حوزه پزشکی کلمه جراحت یا wounds بیشتر مصطلح است که درجهبندیهای مختلفی، بر مبنای معیارهای مختلف دارد[۱]. به شکلی شاید به معنای رنج.
۴- درد انسان را صاحب بدن میکند. انسان دردمند متوجه بدن و نیازهایش میشود و در جستجوی پاسخ به این نیازها گذشته از علم، میل به جامعه، دین و آفریننده را مطلوب و موجه مییابد. جامعه، جهت امنیت تن، دین جهت کنترل، ارزشگذاری و شرایط تن، پس از نابودی (یعنی مرگ) و آفریننده بهمثابه خالق تن و روحِ ساکن آن؛ و چه آفرینندهای عظیمتر و مقدستر از آفرینندهای که بدن ندارد یعنی بدن ندارد تا درد بکشد و این غایت میل ناخودآگاه بشر و کمال مطلوب خودآگاه او است[۲]. به همین دلیل است که دردمندی در ادراک انسان، در نگاه دینی جایگاه مهمی دارد، طوری که آن را یکی از بنیانیترین مؤلفههایی میدانند که دلیل تفاوت و برتری او بر فرشتگان شده[۳] . اگر خدا هم دردمند بود بیشک نقصی داشت، فیزیولوژیکی داشت که آسیبپذیر است و این آن چیزی نیست که بشر را شیفته و مفتون خود کند. پس در آن شرایطی که بهعنوان فانتزی ترسیم کردم، اگر انسان دردمند نمیشد، با خدایش شانهبهشانه میشد یعنی نامیرا میشد، متعاقب آن لزوم دین بهعنوان مرجع و منادیِ ارزشگذاری، بیمعنی میشد چراکه ارزشگذاری مربوط به امور نسبی و ناکامل است نه مطلق و بینقص و نامیرا. در ادامه بشر احتمالاً بهمرور لزومی به زندگی اجتماعی هم نمیدید تا بهواسطه آن بهتر به نیازهایش پاسخ دهد و یا امنیت را حفظ کند چراکه زخمها مانند کارتون تام و جری بلافاصله ناپدید میشدند و یا شبیه کارتون میگ میگ و کایوت، آسیب ناشی از سقوط در دره و انفجار بمب هم در کسری از ثانیه و در سکانس بعد بهبود مییافت (شاید به این دلیل است که غالب این کارتونها در فضایی غیرشهری تصویر میشوند).
۵- با تمام این دلایل که جهت اثبات محال بودن چنین فانتزیای است، بیایید چنان آرمانشهری را تصور کنیم و بشری را که کماکان به حفظ جوامع متمدن خود تلاش میکند درعینحال که رویینتن شده، آنگاه چه؟ میتوان تصور کرد که در چنان روزی طبیبان، یکی از استادان تاریخ میشدند؛ تاریخ بدن؛ آنها از دورانی میگفتند که بدن در مواجهه با دردها فرسوده میشد، سیر تغییر و بروز نقصانهای نو به نو بر بدن، در شرایط زمانی و مکانی مختلف تا رسیدن به آن روز رویینتنی (احتمالاً بهعنوان سرآغاز برای آن دوران). آنها احتمالاً در روایت تاریخی و اسطورهای خود از زخم، زخمهای تن مسیح در نقاشیهای کلیسایی یا در نقاشی کاراواجو، امام حسین در پردههای نقالی یا نمایشهای تعزیه یا تصاویر مثلاً کتاب جنگ علیه جنگ ارنست فردریش[۴] یا کتابهای علمی-پژوهشی (و در آن زمان تاریخی) را نشان میدادند و یا به روایت درد پروست در رمان ازدسترفته اشاره میکردند و میگفتند که زخم این است؛ و شاید مردم در جواب مانند حواری نابارور (توماس قدیس) بگویند: تا با چشم خودم نبینم و این انگشتم را توی زخم پهلوی او فرونکنم، باور نمیکنم!(که روزی انسان زخم برمیداشته)
۶- اشاره به جایگاه هستی شناسانه زخم (یا اصطلاحاً اگزیستانس درد یا زخم) و نقش بنیادین آن در شکلگیری شاکله انسان، امیال، خواستها و رؤیاهایش و نقشی که در سیر تحول اجتماعی او داشته، بههیچعنوان نباید به معنای پذیرش و یا کنار آمدن با آن تعبیر شود، کما اینکه همواره یکی از افقهای بلندپروازانه در سیر تحولات علمی و کنجکاویهای بشر که ریشه یکی از اسطورههای متصور او شده، فیگور رویینتنی و بیدردی است.
۷- آنچه در این یادداشت گفته شد، طرح یک فانتزی و فکر کردنی با صدای بلند بود و نه چیزی بیشتر که قطعاً نیاز به پرداخت و اضافات زیادی جهت تدقیق دارد. یک متن نهچندان مناسبتی برای روز پزشک که بد ندیدم آن را با دیگران و البته پزشکانی که بهواسطه محیط کار با آنها مراوده دارم به اشتراک بگذارم.
—————-
پانویس:
۱- به عنوان نمونه The Red Cross classification of war wounds: the E.X.C.F.V.M. scoring system.
۲-” این درد همان است که انسان را به عبادت و پرستش خدا … و به اصل خود نزدیک شدن میکشاند” مجموعه آثار مرتضی مطهری/ جلد ۲۳ / ص ۱۳۷
۳-” این درد از مختصات انسان است ، و حتی انسان به این دلیل بر فرشته ترجیح دارد که فرشته بی درد است و انسان درد دارد.طبق نظر اسلام ، انسان یک حقیقتی است که نفخه الهی بر او دمیده شده و از دنیای دیگر آمده است و با اشیائی که در طبیعت وجود دارد تجنس کامل ندارد. ” مجموعه آثار مرتضی مطهری / جلد ۲۳ / ص ۱۳۶ . و منظور آن که چون تجانس ندارد دچار درد میشود.
۴- کتابی که در دهمین سالگرد بسیج ملی در آلمان برای جنگ جهانی اول در سال ۱۹۲۴ منتظر شد.
۴- به عنوان نمونه The Red Cross classification of war wounds: the E.X.C.F.V.M. scoring system.
۴- ” این درد همان است که انسان را به عبادت و پرستش خدا … و به اصل خود نزدیک شدن میکشاند” مجموعه آثار مرتضی مطهری/ جلد ۲۳ / ص ۱۳۷
دیدگاه شما