کاشان نیوز- مطهره حاجی زاده: «وقف» این سنت ارزشمند که از دوران باستان در ایران رواج داشته، این روزها بیرونق شده است. برخی اماکن وقفی، مثل گذرها و آبانبارها از رونق افتادهاند و برخی قوانین در مورد حقوق متصرفین این موقافات و از جمله حق کسب و پیشه دست فعالان گردشگری را برای احیا و کاربری دوباره آنها بسته است.
این مسئله موضوع گزارش یک برنامه تلوزیونی «کاشانه» بود، که در آن فعالان گردشگری به قوانینی که دست و پای آنها را بسته اشاره و در عین حال با تاسف تاکید میکردند که اغلب این اماکن، نه تنها فاقد کاربری متعارف هستند، بلکه به علت عدم کاربری و مرمت، در آستانه تخریب هستند و اگر اقدامی عاجل در مورد آنها صورت نگیرد، بهزودی از حیز انتفاع ساقط خواهند شد.
شاید جالب باشد بدانید؛ در سختترین دورانهای تاریخ ایران، وقف به کمک توسعه شهرها آمده است. دکتر «منصور فلامکی»، استاد معماری و شهرسازی پیشکسوت، در مقاله «شکلگیری شهرهای ایران» بهخوبی این موضوع را شرح داده است.
به گفته وی پس از ویرانیهای عظیمی که چنگیزخان مغول و بعدها نوهاش، هلاکوخان، در شهرهای ایران بهبار آوردند؛ ایرانیان با سیاست تازهای به بازسازی شهرهای خود پرداختند: فرهنگ وقف.
وقف که پیش از این نیز در ایران رایج بود، بار دیگر به کمک مردم آمد و گسترش بیشتری یافت. مردم با کمک این سنت توانستند مغولان را از دستدرازی به ابنیه خود بازدارند و بعدها هم وزرای کاردان ایرانی، ساخت مجموعههای خدماتی وسیعی را آغاز کرده و آنها را وقف مردم کردند.
شاید تنها این سنت میتوانست مغولان را راضی کند تا شهرهایی که خراب کردند را با کمک دربار آباد سازند.
«فلامکی» در این باره میگوید: « وقف نهاد تازهای بود که الزامی نداشت به شکلی یکپارچه و یکسره بر یک آبادی و بر یک شهر استیلا یابد تا کارآیی پیدا کند، و این مخاطره را نیز نداشت که با یک سرپیچی یک فرد توانهای خود را در مسیری دیگر قرار دهد. وقف میتوانست بهصورت یک حرکت مویرگی، درون بافتهای شهری رسوخ کند و بر حسب معیارها و قواعدی که مستقل از حیات تکانسانها پایدار میماندند، تا زمان بیپایان عمل کند.»
رونق دوباره شهرهای ایران بدون ترویج فرهنگ وقف ممکن نبود و هنوز هم میتوان آثاری از این عمل پسندیده را با قدمتی از دوره ایلخانی در جای جای ایران دید.
یکی از ثمرات وقف در تاریخ ایران حفظ بنا بوده است، بناهایی که ثمرات آن به مردم میرسید و اصل آن پابرجا میماند.
حالا افسوس میخورم که بناهای موقوفهای در شهرمان داریم و اصل آن هم در حال تخریب است. بناهایی که بدون کاربری ماندهاند و همین نبود کاربری نابودشان کرده است.
هدف از وقف این بناها چه بوده که حالا رها شدهاند؟ وقفی که روزگاری به توسعه شهری یاری میرساند، حالا بلای جان بناهای موقوفه شده؟ کدام قوانین احیای بناهای موقوفه را سخت میکند؟
تردیدی نیست که حقوق متصرفان طبق قراداد آنها با اداره محترم اوقاف باید مورد توجه و عنایت باشد. اما اگر این قرارداد فقط تضمینکننده حقوق متصرف باشد، و حقوق ملک و بنا و در افقی بالاتر، جامعه را تامین نکند، فلسفه وقف که اشعار میدارد؛ آثار و برکات وقف باید همیشه زنده و جاری باشد را با چالش روبهرو میکند. به نظر میرسد یک جای کار میلنگد و باید برای آن فکری کرد.
دیدگاه شما