کاشان نیوز-علی خالویی:*چهارشنبهشب ۲۴ آبان ماه ۹۶ بالاترین مقام قضایی شهرستان حدود دو و نیم ساعت در جلسهای حضور یافت که از هر صنفی حداقل یک نماینده حضور داشت و همانطور که دادستان اشاره کرد فقط مسئولان ادارات میراث، حفاظت محیطزیست و منابع طبیعی حضور نداشتند.
از نیروی انتظامی، شورای شهر و ورزشکاران آمده بودند، نماینده گردشگران و لیدرتورهای گردشگری، سمنهای فعال حوزه محیطزیست و توسعه پایدار، فعالان رسانهای محیطزیست و منابع طبیعی و از همه مهمتر برخی مرتعداران جهت دفاع از دهها سال فعالیت مرتعداری و حوزه کاری خویش نیز آمده بودند.
از موانع و راهکارها و انتظارات صحبت شد، از ارائه نقطه نظرات استفاده از پایاننامههای دانشگاهی و راهکارهای علمی تا گفتمان تعاملی.
«صراحت لهجه» و «دغدغه» دادستان محترم شهرستان مرا بر آن داشت تا دیدگاههای زیستمحیطی این بخش را همانگونه که حضوراً نیز بهصورت کوتاهی بیان داشتم، به رشته تحریر درآورم.
جناب دادستان؛
۱- «بیابان» و «ورزش سافاری و طبیعتگردی» هر دو دارای «فرصتها» و «تهدیدات» خاص خویش هستند. سابقه چندین ساله تلمذ در خدمت کارشناسان حوزه منابع طبیعی بهحقیر یاد داده است باید به کلیه مسائل بهصورت «حوزه جامع آبخیز» نگریسته شود؛ یعنی نگاه «جامعنگر».
۲ – باور بفرمائید «تابآوری زیستبوم» شهرستان آران و بیدگل دیگر تاب و تحمل «اشتغال در حرفه مرتعداری» و کشاورزی را ندارد، همانطور که حتی مراتع ییلاقات شهرستان کاشان نیز ندارد.
خشکسالی، بهرهبرداریهای خارج از توان تولید اکولوژیک، فشار دام، عدمحمایت بخش دولتی از مرتعداران درزمینهٔ تهیه علوفه جایگزین همه و همه رمق مراتع را ربوده، مراتع که بیشترین کارکردهای زیستمحیطی را باید برایمان داشته باشند. «تولید اکسیژن»، «ترسیب کربن»، «کاهش خطرات سیل»، «کاهش خطرات ریزگردهای با منشأ زمین ساختی»، روبه افول تولید است. روبه نابودی است.
این ناملایمات سازمان جنگلها را بر آن داشته، بهناچار «برنامههای تغییر معیشت مرتعداران» را در دستور کار خویش نهد، تصور بر این است که حرفههای جایگزین میتواند در راستای بهبود حال مراتع و جنگلها، حال مرتعداران و مراتع کشور خاصه دشت کاشان را نیز بهبود بخشند. منابعی که سخت نیازمند نگاه ویژه حفاظتی و صیانتیاند.
۳- دغدغهمندی شما و صراحت لهجهتان را در تکرار چندین و چند مرتبه «ما با تخریب مخالفیم، خواه فرهنگ و خواه منابع زیستمحیطی باشد» بهصراحت دریافتم. ضمن تائید نظراتتان، تخریب در حوزه فرهنگ در حوزه فعالیت حقیر نیست و اجازه ورود به خود را نمیدهم، ولی تخریب در حوزه منابع زیستمحیطی «دشت مرنجاب» را میتوان از بخش تهدیدات این «عنصر ورزشی جدید» نامید.
سازمان جنگلها پابهپای رویکرد کلی نظام در سنوات اخیر که شعار «اقتصاد و مقاومت اقتصادی» را سرلوحه امور خویش نمودهاند، «مشارکت مردم» را در حفاظت و صیانت از منابع طبیعی قرار داده است. «مشارکت مردم» که رویکردی که قطعاً «وزن شعاری» و «گفتمانی» ندارد و تمایل دارد به اجرائی شدن.
ورزشکاران، کوهنوردان، ورزشکاران بیابانی، سمنهای زیستمحیطی، افراد حقیقی و حقوقی همه و همه بهعنوان جوامع متعامل و هدف سازمان، این توان و پتانسیل را دارند که در مفاد قانونی ذیلِ این گفتمان، در حفاظت از منابع زیستمحیطی مشارکت داشته باشند، آنهم «مشارکتی از جنس فعال» و البته در این دیدگاه مرتعداران از پتانسیل بالاتری برخورد دارند.
۴- چندین و چند بار کلماتی «تخریب خاک»، «فرسایش خاک»، «تخریب منابع گیاهی» و «جانوری» که از منظر کارشناسی بخشی از آن نیز میتواند بهحق باشد که از دیدگاه ادارات دولتی متولی اشاره نمودید، بعضاً دارای ابهامات و ناپختگی است؛ که شاید از سر شتابزدگی این دغدغهها مطرح گردیده است. میتوان از ادارات مربوطه این را پرسید که:
آیا «حرفه مرتعداری» تخریب پوشش گیاهی و خاک را به دنبال ندارد؟
آیا حرفه «معدنکاوی» تخریب پوشش گیاهی، خاک و جانوری نیست؟
آیا عدم مدیریت در خشکسالیهای اخیر از منابع جانوری و عدم تهیهی علوفه و منابع آبی تخریب و زوال حیات جانوری نیست؟
چرا باید در این حِرَف، اشتغالزایی باشد ولی در حرفه ورزشی سافاری و طبیعتگردی اشتغالزایی نباشد؟
آیا چون «گپ توانمندیهای قانونی» در این بخش از طرف قانونگذار است باید صورتمسئله پاک شود؟
آیا دیگر شهرستانهای بیابانی کشور چگونه با بهاصطلاح «فرسایش خاک» و «تخریب منابع جانوری و گیاهی» کنار آمدهاند و چه کردهاند؟
چرا بقول آقایان، تنها و تنها یک «مرنجاب» نهتنها در «شهرستان» که در «کشور» داریم، در رویکرد «طبیعتگردی» نتواند «هدفمند و ساماندهی شده» در «تولید و اشتغال» جوانان تحصیلکرده شهرستان آران و بیدگل که کم هم نیستند، نقشی سترگ ایفا نکند؟
چرا شهرستان هنوز به پتانسیلها و توانمندیهای «بومگردی و طبیعتگردی» خویش نرسیده؟ مگر مثلاً چه کم از شهرستان «خوروبیابانک»، یکی از دورافتادهترین شهرستان بیابانی هم استانی خود دارد؟
۵- از راهکارهای عملی و دغدغههای اجرای «اقتصاد مقاومتی» شهرستان «کاربست تمام توان بیابان» در مباحث اشتغال و اشتغالزایی است آنهم با رعایت دقیق و کارشناسانه اصل «توسعه پایدار»، خاطر جنابعالی را مشعوف میدارد که پایداری توسعهمند است که از تمام ابزار و امکانات یک منبع بهگونهای استفاده نماید که این بهرهبرداریها، وجود منابع را برای فرزندانمان به مخاطره نیندازد.
باور بفرمایید بهرهبرداری نامحسوس از مراتع بهصورت چرای دام و عدم سنخیت آن با تولید سالانه مراتع، کاهش شدید بارندگی و نزولات جوی، میتواند بهمراتب «پایداری توسعه» را ویرانتر نماید تا حرکت یک خودرو در جادههای خاکی و این نیست که ورود خودروهای ورزشی و یا کلاً طبیعتگردی تهدیدی نیست؟ هست، قطعاً هم هست. درصورتیکه تابع اصول ابتدایی بهرهبرداری نباشد. درصورتیکه متولی و برنامهای حاکم نباشد، درصورتیکه خردی و عقلانیتی نباشد. متأسفانه اصول بهرهبرداری از طبیعت و طبیعتگردی را هنوز فرانگرفتهایم.
جناب دادستان در صورت جمع این اصول، «همکاری دغدغهمندان زیستمحیطی»، «فعالان گردشگری»، «فعالان زیستمحیطی»، «ورزشکاران»، «شاغلین بخش»، «مراجع دولتی» و تدوین نظامنامههای دقیق که جوابگوی کلیه نیازهای بخشهای دولتی و غیردولتی باشد، میتوانیم شاهد اجرای یکی از اصلیترین بخشهای «اقتصاد مقاومتی» در بخش بیابانهای مرکزی ایران باشیم.
قطعاً اشراف دارید بیش از ۸۰ درصد ایران را اراضی خشک و نیمهخشک فراگرفته، سرزمین ایران دیگر «تابآوری کشاورزی» و «مرتعداری» را ندارد، جناب دادستان حال و روز کشاورزان و مرتعداران با توجه به تخریب و کاهش منابع تولیدیشان، حالشان خوب نیست. باید به منابع مالی و کسب درآمد جدید روی آورد.
این را در سخنان تکاندهنده رئیس فعلی سازمان حفاظت محیطزیست کشور در زمان مدیریت احیای دریاچه خشکشده ارومیه جستجو کرد که در جمله اظهار داشته است «۵۰ میلیون ایرانی باید از ایران کوچ کنند، کوچ اجباری چون منابع آبی کشور بشدت روبهزوال است».
*کارشناس حوزه منابع طبیعی و محیطزیست
چه خوب است که هر کسی باتوجه به تخصصی که دارد در کارها نظر بدهد نه از نظر قدرتی که دارد که تخریب جایگاه خود و بدبینی مردم به انقلاب میشود