کاشان نیوز – علی اسداله زاده: فراغت در فارسی به معنی آسودگی و آسایش و آسودگی از کار و شغل است. فرد در این اوقات میخواهد که به اشتغالی بپردازد که باکمال میل به آنها علاقه نشان میدهد خواه بهمنظور استراحت خواه برای ایجاد تنوع. «فرهنگ عمید»
+: آقا حواسد هس امروز سالگرد ازدواجمونه؟!
-: آره خانام مگه میشه یادم بره! امشب خم رف بیرونااا.
+: قربوند برم، کجا بریمو
-پارک بالا دگه خانام
+: نه تو رو به قرآ… خسه (خسته) شدیم از بس رفتیم اوجا… !
چند جمله بالا دیالوگهای یک نمایش طنز کاشانی بود که در مراسمی توسط هنرمندان شهر اجرا شد.
شاید این دیالوگها بین بسیاری از مردم جریان داشته باشد. پیشتر که بام شهری نبود تفرجگاه کاشانیها معمولاً پارک مدنی بود، پارکی که شهربازیاش رؤیای دوران کودکی ما بود. شهربازی بزرگ آن از کار افتاد و رونق کل پارک را گرفت. ازآنپس پارک آیتالله مدنی بیشتر محلی شد برای چادر زدن و اطراق مسافران.
تا چند روز پیش نمیدانستم سازمانی بینالمللی تحت عنوان اوقات فراغت داریم که نشستهای دوسالانه برگزار میکند. در مملکت خودمان هم شخصی داریم به نام عباس اردکانیان که بیست سالی میشود دکتری اوقات فراغت دارد و همهی حرفش این است که مردم بدانند اوقات فراغت چیست.
با خودم فکر میکردم که ما کاشانیها مثل خیلی از آدمها سواد اوقات فراغتی نداریم، حالا ببینیم اوقات فراغت ما با چه چیزهایی پر میشود::
اولاً سینما؛ گروهی وجود دارند که انگار رویشان نمیشود بروند سینما، گروه دیگر میگویند تلویزیون عید پخش میکند برخی دیگر هم در انتظار آمدنش به رسانههای خانگی مینشینند عده هم هستند که پول بابت این چیزها نمیدهند هرچند خیلی از منتقدان با توجه به افزایش قیمت بلیت معتقدند، سینما از سبد فرهنگی اکثریت جامعه خارجشده و صرفاً به طبقهای خاص تعلقگرفته است البته غافل از این هم نباشیم که کیفیت فیلمها در دفع مخاطب سینما تأثیر زیادی داشته است.
ثانیاً موسیقی؛ گفتند حرفش را نزنیم، گفتیم باشد.
ثالثاً تئاتر؛ آنچه در مورد سینما گفته شد، در مورد تئاتر هم صدق میکند بلکه میتوان گفت واقعاً به طیف خاصی تعلق دارد و بهشدت از عامه مردم فاصله دارد.
رابعاً ورزش؛ شاید بارها تصمیم گرفته باشید صبح به پارک بروید و ورزشی بکنید، اما امان از خجالت و این فرهنگی که هنوز جای خود را در شهر باز نکرده است. یک استادیوم بلااستفاده هم موجود است که روزگاری قرار بود محل بازیهای تیم شهرمان باشد اما حالا محل شادی کارناوالهای عروسی و خودنمایی موتورهای چندمیلیونی در صبحهای جمعه است، صدالبته که این هم خودش نوعی اوقات فراغت پرکنی است.
و اما در آخر گردشگری؛ اینکه دستزن و بچه را بگیریم و به دیدن خانههای تاریخی شهرمان برویم اصلاً زشت نیست، خانههای تاریخی، باغ فین و تپههای سیلک را خود ما کاشانیها هنوز آنطور که باید ندیدهایم، شاید اگر آنطور که باید میدیدیم مسئولان هم همت بیشتری به خرج داده و در راستای بهبود فضای گردشگری این مکانها تلاش بیشتری میکردند تا شاهد ساخت کاخی در حریم سیلک نمیبودیم هرچند این به معنی چشمپوشی از قصور مسئولین و انداختن همه بار این اشتباه به دوش مردم نیست، شهر خود را بشناسیم، به روستاهای اطراف سرک بکشیم، رهق، آذران، آقا علی عباس، همین مشهد اردهال، کله؛ اصلاً میدانستید اینجا همانجایی است که کمالالملک به دنیا آمده است. انگار گردش را صرفاً جایی اسباب انداختن میدانیم، نه اینگونه نیست سری هم اگر به شهرزیزمینی نوشآباد بزنیم گردش محسوب میشود. واقعاً راه رفتن بین حیاطها و اتاقهای خانه بروجردیها گردش محسوب نمیشود؟! واقعاً از معماری زیبای خانه طباطباییها لذت بردن گردش محسوب نمیشود؟! واقعاً گردش در بازار نه بهقصد خرید بلکه بهقصد دیدن چیزهایی که شاید چندین بار ندیده از کنارشان گذشتهایم و نگذاشتهایم چشمهایمان بهتر سقفها و مقرنسها را ببیند، گردش محسوب نمیشود؟! لابد محسوب نمیشود!!!
با همه این اوصاف اینطور که به نظر میرسد بهترین گزینه برای گذراندن اوقات فراغت گردشگری است، جهانگردی را نه از ایرانگردی که از کاشان گردی یا حتی محله گردی آغاز کنیم.
زنده باد آقای نویسنده که بااین نوشته واقعا مخاطب را به فکر واداشت عالی بود ازهرلحاظ پاینده باشین کاشان نیوزی ها