کاشان نیوز-میثم رضوانییزدلی: ادبیات عامیانه یا فولکلور یکی از عناصر اصلی فرهنگ تودهی مردم است که بهصورت شفاهی و سینهبهسینه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و نشاندهندهی وضعیت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره آنان است. این نوع ادبیات گنجینهای سرشار از تجارب زندگی روزمرهی مردم عادی است که بهوسیلهی آن میتوان به بسیاری از باورها و ارزشها، عواطف و احساسات و حالات و روحیات مردم در خردهفرهنگهای جوامع دستیافت.
یکی از گونههای ادبیات عامیانه، «متل» است. در لغتنامهی دهخدا در تعریف متل آمده است: «قصههای کوچک خوشآینده و حکایتهای خرافی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). داستانهای غیرواقعی که بیشتر قهرمانهای آن جانوران، دیوان و پریان هستند و برای سرگرمی و خوشآیند کودکان گفته و یا نوشته شود»(دهخدا، ۱۳۷۳:۱۲/۱۷۸۴۲). همچنین در کتاب متلها و افسانههای ایرانی آمده است: «متل داستان کوتاهی است که با مضامین لطیف و سرگرمکننده گاه بهصورت شعر و زمانی با نثری موزون برای کودکان و نوجوانان خوانده میشود. شخصیت متلها بیشتر حیوانات و مظاهر طبیعت و در برخی موارد انسان میباشد»(وکیلیان،۱۳۸۷: ۹). با توجه به این تعاریف، متل به داستانهای منظوم و منثور موزون کودکانه گفته میشود که قهرمان اصلی آن حیوانات، اشیاء، پدیدههای طبیعت و گاهی انسان است که کارکرد آموزشی و سرگرمی دارد.
متلها دارای مبانی نظری و ساختاری هستند. جدا از ویژگیهایی مانند شفاهی بودن، عمومی بودن، تعدد روایات که از خصوصیات عمومی ادبیات عامیانه است، میتوان به مواردی دیگری مانند «وزن، سرایندگان ناشناس، گزارههای آغازی، ساختار روایی، ژرفساخت تناقضآمیز، تنوع قهرمان، بزرگنمایی و اغراق، سادگی زبان» و غیره نیز اشاره کرد که بیشتر آنها در انتقال و آموزش مفاهیم انسانی همچون همدلی، عشق، تلاش و غیره به کودکان نقش بسزایی دارد (خواجهئیان،۱۳۹۲: ۱۶۲ -۱۶۹).
در سایت خبرگزاری تسنیم در تاریخ ۱۲/۱۲/۱۳۹۶ و به دنبال آن در تعدادی از سایتهای خبری و فضاهای مجازی گزارشی مبنی بر ثبت یک اثر ناملموس در میراث فرهنگی آمده است. با توجه به مقدمهی بالا، باید به چند نکته در مورد ثبت آن توسط ادارهی میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری شهرستان کاشان بهعنوان یک اثر ناملموس فرهنگی به نام «سفیدشهر (نصرآباد)» از توابع شهرستان آران و بیدگل اشاره کرد:
الف) دقیق و صحیح آن بود که این شعر عامیانه در سایت خبری مذکور با عنوان «متل اشتر به روایت مردم سفیدشهر (نصرآباد)» گزارش شود؛ زیرا با توجه به وجود روایتهای گوناگون این شعر در روستاها و شهرهای کشور، نمیتوان آن را یک متل محلی و فقط مخصوص به سفیدشهر (نصرآباد) دانست. یکی از ویژگیهای اصلی ادبیات عامیانه بهویژه در بخش شعر و داستان، وجود روایتهای گوناگون آن است. احمد وکیلیان در کتاب متلها و افسانههای ایرانی از شعرهای «دویدم و دویدم» هجده روایت، «یکی بود یکی نبود» چهارده روایت و «تو که ماه بلند در آسمونی» هشت روایت آورده است. با یک بررسی اجمالی در کتابهای فولکلور و ادبیات عامیانهی ایران، میتوان «شعر اشتر» را با روایتهای متفاوت پیدا کرد؛ بهعنوان نمونه این شعر در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی در کتاب «فرهنگ عامیانه مردم ایران» اثر «صادق هدایت» با تفاوت اندکی در ابیات آن در بخش دوم کتاب با عنوان «فرهنگ توده مردم» و در ذیل «ترانه دایهها و مادرها» آمده است:
اشتر به چراست در بلندی
کلهاش به مثال کلهقندی
گوشش به مثال تیرکمند و بادبزند و کلهقندی
چشماش به مثال دوربینند و تیرکمند و بادبزند و کلهقندی
دماغش به مثال دودکشند و دوربینند و تیرکمند و بادبزند و کلهقندی
دهنیش به مثال غازغلند و دودکشند و دوربینند و تیرکمند و بادبزند و کلهقندی
دندونش به مثال خاکنند و غازغلند و دودکشند و دوربینند و تیرکمند و بادبزند و کلهقندی
سینش به مثال لخته سنگ وخاکنند و غازغلند و دودکشند و دوربینند و تیرکمند و بادبزند و کلهقندی
شکمش به مثال طبل جنگ و لخته سنگ وخاکنند و غازغلند و دودکشند و دوربینند و تیرکمند و بادبزند و کلهقندی
پاهاش به مثال چارپایند و طبل جنگ و لخته سنگ وخاکنند و غازغلند و دودکشند و دوربینند و تیرکمند و بادبزند و کلهقندی»(هدایت،۱۹۶:۱۳۹۵).
همچنین «کرامت رعناحسینی» روایت دیگری را از این شعر عامیانه در مقالهای با نام «از فولکلور مردم فارس؛ واگو» در سال ۱۳۴۵ در مجلهی پیام نوین منتشر کرده است:
«اشتر به چراست در بلندی «دربلندی»
کلهاش به مثال کلهقندی «کلهقندی- در بلندی»
چشمش به مثال آینهبندی «آینهبندی- کلهقندی – در بلندی «
گوشش به مثال بادبزن بی «بادبزن بی-آینهبندی – کلهقندی -در بلندی»
چیلش به مثال دهنهی پالنگی «دهنهی پالنگی – بادبزن بی- آینهبندی-الی آخر»
فینش به مثال غار تنگی «غار تنگی – دهنهی پالنگی – بادبزن بی…«
گردن به مثال غاز قلنگی «غاز قلنگی – غارتنگی- دهنهی پالنگی…»
سینش به مثال تختهسنگی «تختهسنگی- غاز قلنگی – غار تنگی… »
کمش به مثال طبل جنگی «طبل جنگی- تخته سنگی – غاز قلنگی… »
لنگش به مثال یک تفنگی «یک تفنگی – طبل جنگی – تخته سنگی… »
تخمش به مثال جفت زنگی «جفت زنگی- یک تفنگی – طبل جنگی… »
گُندش به مثال دستهی هونگی «دستهی هونگی-جفت زنگی-یک تفنگی… »
پشکش به مثال جوز قندی «جوز قندی – دستهی هونگی- جفت زنگی… »
دمبش به مثال جارو پنگی «جاروپنگی – جوزقندی – دستهی هونگی…»(رعناحسینی، ۱۳۴۵: ۹۴).
ب) در ماده (۲) کنوانسیون میراث ناملموس که توسط سازمان جهانی یونسکو تهیه و تدوین شده است، چنین آمده است: ««میراث فرهنگی ناملموس» به معنای رفتارها، نمادها، بیانها، دانشها، مهارتها و نیز وسایل، اشیاء، مصنوعات دستی و فضاهای فرهنگی وابسته به آنها است که جوامع، گروهها و در برخی موارد افراد، آنها را بهعنوان بخشی از میراث فرهنگی خود میشناسند. این میراث فرهنگی ناملموس که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، پیوسته توسط جوامع و گروهها در پاسخ به محیط، تعامل با طبیعت و تاریخشان بازآفرینی میشود و حس هویت و تداوم را برایشان به ارمغان میآورد و بدین ترتیب احترام به تنوع فرهنگی و خلاقیت بشری را ترویج میکند. در اهداف این کنوانسیون، تنها به آنگونه از میراث فرهنگی ناملموس توجه میشود که با اسناد بینالمللی موجود حقوق بشر، شرایط احترام متقابل میان جوامع، گروهها و افراد و نیز توسعه پایدار هماهنگ باشد»(یونسکو،۲۰۰۳).
همچنین در همین مادهی کنوانسیون گفته شده است: نمودهای میراث فرهنگی ناملموس در «سنتها و بیانهای شفاهی شامل زبان بهعنوان رسانهی میراث فرهنگی ناملموس، هنرهای نمایشی، رفتارهای اجتماعی، مراسم مذهبی و جشنها، دانشها و رفتارهای وابسته به طبیعت و عالم وهنرهای دستی سنتی» آشکار میشود (همان). با توجه به این کنوانسیون، میراثهایی مانند عید نوروز، ورزش زورخانهای، تعزیه، مراسم قالیشویان، مراسم نقالی، موسیقی سنتی ایران، موسیقی بخشیهای خراسان، قالی کاشان و فارس ارزش ثبت بهعنوان میراث فرهنگی ناملموس دارند؛ زیرا که درآن تنوع فرهنگی، خلاقیت بشری، توسعهی پایدار، حقوق بشر و ضرورت احترام متقابل میان جوامع، گروهها و افراد ترویج میشود. با توجه به مواردی که در بالا به آن اشاره شد، نتیجه میگیریم که:
۱- این شعر در دورهی پهلوی در فرهنگ عامیانه مردم تهران و شیراز با روایتهای متفاوت منتشر شده است و شاید صادق هدایت نخستین کسی باشد که آن را ثبت و ضبط کرده است. اگر سال ۱۳۱۰ شمسی را بهعنوان اولین زمان ثبت این شعر به شمار آوریم، نزدیک به ۸۷ سال است که این متل از گزند حوادث و خطر فراموشی حفظ و بهعنوان یک میراث فرهنگی ناملموس از گذشتگان برای کودکان امروز و آینده به یادگار مانده است.
۲- با توجه به ساختار متلها، شعر اشتر با روایت عامیانه مردم تهران و شیراز در برابر روایت عامیانه مردم سفیدشهر (نصرآباد) معتبرتر و اصیلتر است؛ زیرا ساختار متل اشتر به روایت مردم تهران و شیراز نسبت به روایت مردم سفیدشهر (نصرآباد) که در کتاب «فرهنگ عامهی سفیدشهر» نیز آمده است، کامل، دقیق و منسجمتر میباشد.
۳- ادبیات عامیانه دارای مبانی نظری و ساختاری است؛ شفاهی بودن، عمومی بودن و تعدد روایات از جمله مبانی اصلی و مهم آن بهویژه در بخش متلهاست. کارشناسان در ثبت آنها بهعنوان آثار ملی یا میراث فرهنگی ناملموس باید دقت لازم، دانش کافی و تسلط کامل به این مبانی و اصول داشته باشند تا یک میراث فرهنگی عمومی را بهعنوان یک میراث محلی و فقط مخصوص به یک شهر یا روستا در سطح ملی و جهانی معرفی نکنند.
۴- در این شعر عامیانه هیچ یک از ویژگیهای اصلی میراث فرهنگی ناملموس که با توجه به کنوانسیون یونسکو در این نوشتار به آن اشاره شد، دیده نمیشود. در منطقهی فرهنگی کاشان میراثهای مهمتر و اصیلتر و مطابق با این کنوانسیون وجود دارد که میتوان با جمعآوری روایتهای متفاوت و محلی آن، این آثار را بهعنوان میراث معنوی منطقهی فرهنگی کاشان ثبت ملی و جهانی کرد. البته میراثهای ناملموس محدود و اندکشمارِ محلی و مخصوص به شهرها و روستاهای منطقهی فرهنگی کاشان نیز وجود دارد که باید از این ظرفیت و پتانسیل برای شناساندن و ثبت ملی و جهانی این آثار استفاده شود.
۵- ادبیات عامیانه ایران یکی از غنیترین گنجینههای فرهنگ بشری است که با وجود تنوع و پراکندگی جغرافیایی اقوام و فرهنگهای ایرانی در آن، میتواند یکی از عوامل مهم در تقویت و انسجام ملی به شمار آید. امروزه جمعآوری و حفظ این میراث گذشتگان لازم و ضروری است و باید تمام خردهفرهنگهای ایرانی در این زمینه کوشش کنند. کسانی که در این عرصه فعالیت میکنند باید به یک نکتهی مهم توجه داشته باشند و آن نگاه علمی در تحقیقات و پژوهشهای مربوط به حوزهی تاریخ و فرهنگ است؛ زیرا این حوزه با دیگر حوزههای دانش بشری تفاوت دارد و تاریخسازی در آن کار درست و پسندیدهای نیست. تاریخسازی یک حُسن دارد و هزار عیب.
منابع:
۱- خواجهئیان، میترا و حسن ذوالفقاری، طنز نمایشی در متلهای کودکانه، فصلنامه تخصصی تئاتر، شمارهی ۵۲ و ۵۳، بهار و تابستان ۱۳۹۲٫
۲- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، دانشگاه تهران،۱۳۷۳٫
۳- رعناحسینی، کرامت. واگو (بازگوی). مجله پیام نوین، دورهی ۸، شمارهی ۴(پیاپی ۸۸)، شهریور، ۱۳۴۵٫
۴- صفری، حسن. فرهنگ عامه سفیدشهر. چاپ اول، نشر مجلسافروز،۱۳۹۴٫
۵- فردانش، فرزین، کنوانسیون برای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس، یونسکو،۲۰۰۳٫
۶- وکیلیان، سیداحمد، متلها و افسانههای ایرانی، چاپ چهارم، نشر سروش، ۱۳۸۷٫
۷- هدایت، صادق. فرهنگ عامیانه مردم ایران، چاپ هشتم، نشر چشمه،۱۳۹۵٫
سلام خسته نباشید.اقای رضوانی خیلی تعصب کاشان رو دارید خوبه انقد شهردوست