کاشان نیوز-علی خالویی: کنشگران محیطزیست قطعاً یادبود پنجم سپتامبر را به خاطر میسپارند.«روز جهانی کرکس»، نام کرکس را که میشنوی، اگر کوهنورد باشی، اولین چیزی که به ذهنت متبادر میشود «منطقه شکارممنوع کرکس» یا «کوههای کرکس» است. منطقهای با وسعت تقریبی ۱۰۰ هزار هکتار در شهرستان نطنز در حاشیه جنوبی «شهر خانه، کاشان»
منطقه حفاظتشده کرکس دارای ۶۲ گونه پرنده بومی و مهاجر، ۱۳ گونه پستاندار، ۱۲ گونه خزنده و یک «گونه دوزیست» است.تنوع گونهای ضعیفتر از «منطقه حفاظتشده برزک» که دارای ۱۰۳گونه پرنده بومی و مهاجر، ۲۲ گونه پستاندار، «ده گونه خزنده» و یک «گونه جانوری دوزیست»، چهار«گونه پروانه اندمیک» و نهایتاً” یکگونه «گیاهی اندمیک» باارزش «آویشن کرمانی»ست، و البته همهی اینها و مقداری بیشتر در مساحتی، کمتر از شصت هزار هکتار
هدف سخن، مقایسه یا معرفی این دو منطقه نیست. سخنم روی کرکسهاست. برمیگردم به روز جهانی پنجم سپتامبر، روز کرکسها. هیچ کنشگری زیستمحیطی نقش غیرقابلانکار گونههای گیاهی و جانوری در طبیعت را منکر نمیشود، از «گرگ» و «گراز» گرفته تا «پایکاها» و این آخری موردنظرم «کرکس»ها
اگر کرکسها نباشند مگر چه میشود؟ اگر کرکسی در طبیعت نباشند، مجموعهای از خطرات بهداشتی جوامع انسانی را فرامیگیرد. اتفاقی نامیمونی که در دهه ۱۹۹۰ پس از نابودی کرکسهای هند، به جامعه بشری وارد شد، را که هرگز نمیشود فراموش کرد. افزایش بیماریهایی همچون: «هاری»، «سیاهزخم» و «طاعون» گسترش یافت و ۳۴ میلیارد دلار تا سال ۲۰۱۵ به اقتصاد هند خسارت زد.
پژوهشگران مصرف دیکلوفناک «در هند را عامل اصلی نابودی کرکسهای هندی میدانند. متأسفانه بشر اشرف مخلوقات برای بهرهکشی بیشتر از طبیعت و محیطزیست، این دارو را به الاغها و حیوانات اهلی برای افزایش بهرهکشی میخورانند و کرکسها با خوردن لاشههای حیوانات از بین میروند.
اتفاقی که در افریقا نیز افتاد. کرکسها که مهمترین و مؤثرترین «لاشهخورهای طبیعی» و عرصههای طبیعی محسوب میشوند، متأسفانه به، تا ۹۸ درصد کاهش جمعیت دچار شدند.
از عجایب خلقت خانواده کرکسها که بالغبر شانزده گونه میباشند. «سرهای کچل و بدون پر» آنهاست، چون کرکسها عموماً بهعنوان نظافتچیهای طبیعت، «لاشهخوار» هستند و برای تهیه غذا باید سر درون لاشه و مردار نمایند،؛ خلقت سر بدون پر و یا مو، باعث کاهش بیماریهای عفونی و میکروبی در این خانواده باارزش طبیعت میشود. سرهای بدون پر با تابش مستقیم آفتاب بهآسانی میکروبزدایی میشوند.
«رُخ کرکس» ، «شاه کرکس»، «هما» و «دال» از گونههای معروف این خانواده هستند، البته در کنار ۱۶ گونهی دیگر .
«کرکسها برخلاف «پنجههای ضعیف»، «منقارهای قوی» ؛ برای جدا کردن گوشت لاشه را دارند. کرکسها به «درازی عمر» و «دوربینی و چشمانی تیز و قوی» نیز معروفاند.
عظمت خانواده کرکسها در ادبیات ایران نیز کمنظیر است؛ فردوسی: زبان تبیره میان دو کوه-دل کرکس اندر هوا شد ستوه؛ و یا، تا نبود چون همای فرخ کرکس – همچو نباشد قرین باز خشین پند؛ یا فرخی سیستانی: پیشبین چون کرکس و جولان کننده چون عقاب- راهوار ایدون، چو کبک و راسترو همچون کلنگ؛ و منوچهر دامغانی: برابر کرکسی پرگشاده – که پای خویش بر تیری نهاده؛ و یا اسدی در گرشاسب نامه : دهم گنجت اکنون به دیگر کسان – برد گرگ دل، دیدهات کرکسان. و یا از حرص بوق چاشت چون کرکس در چاچ و بهوقت شام در شامی؛ و یا ناصرخسرو: عمر چندانکه عمر مور و مگس – اَمل افزون ز عمر صد کرکس و یا نظامی: بگفت از پلنگم زبون است و مار – و گر پیل و کرکس شگفتی مدار؛ و سعدی شیرینسخن شیراز: این جهان بر مثال مرداری است – کرکسان گرد او هزارهزار
شاید شما نیز، همچون من، دهانتان از تعجب باز بماند وقتی بشنوید، هر یک بَهلهی کرکس بتواند در طول عمر خود، سیزده هزار دلار به جامعه انسانی کمک زیستمحیطی کند؟ با نرخ دلار امروز، میشود چیزی فراتر از سیصد میلیون تومان، راستی من و شمای خواننده محترم چقدر عملکرد زیستمحیطیان مثبت است؟ یا بقول کنشگران محیطزیست «اثر اکولوژیکیمان» یا «رد پای اکولوژیکیمان» پایینترین نرخ را دارد؟ آیا بهجز تخریب و نابودی زیستگاه و طبیعت نقش ارزندهتری متأسفانه داریم؟
شاید«منطقهی حفاظتشده قمصر-برزک» و « منطقهی شکارممنوع کرکس نطنز» بهعنوان زیستگاه طبیعی، اینگونه محسوب نشوند، و شاید بهصورت جزئی و مهاجر بتوان چند فرد آن را در دشت کاشان بتوان یافت،(همچون گونههای «کرکس سیاه»، «مصری» و«سفید» در اطراف چاله زباله دشت کاشان در بیابانهای ابوزیدآباد)، ولی در عوض، هستند گونههای دیگری از «عقابهای طلایی و صحرائی» گرفته تا «دلیجهها» و«شاهینها» و پرندگان شکاری که بر فراز این منطقه از کره خاکی پر میشکند، و کوهستانهایمان را درمینوردند؛ و من و شما را به نظاره مینشینند.
بر من و شماست این نعمات الهی را قدردان و پاسدار باشیم، حداقل، دربارهشان، بیشتر بدانیم، این حق ماست.
نامه سرگشاده شما حاوی مطالب علمی و ادبی و اموزنده ای بود و پتکی گران بر سر خفتگان سپاس