کاشان نیوز-جابر تواضعی: وقتی دلم میگیرد، میآیم توی یکی از خیابانهای خلوت نزدیک خانه. خاموش میکنم و همینطور که موسیقی گوش میکنم، به دوروبرم نگاه میکنم. اطراف خیابان هنوز دشت است و هنوز – به قول بیضایی- ایلغارهای بسازوبفروش به اینجا نرسیدهاند. وسط دشت هم یک تکدرخت سرو است که یاد تکدرخت بالای تپه «خانه دوست» کیارستمی را زنده میکند. فاصله درخت تا خیابان کم نیست و پروتکلها خودبهخود رعایت میشود. برای همین ماسکم را برمیدارم و نفس عمیق میکشم.
آسمان پسزمینهاش از بقیه جاها آبیتر است انگار. اما حجم آهن و سیمان خانههای بدترکیب پسزمینهاش زودازود پیشروی میکند و آبی آسمان و بعد خود سرو را نابود میکند. این را هم من میدانم، هم او. میدانیم فرصتمان خیلی کم است، اما هیچ کدام به روی خودمان نمیآوریم. هر چی نباشد سرو است و توی شجرهنامه هفتاد پشتش میخورد به ایستادگی و مقاومت و پایداری. در این فرصتهای کوتاه فقط به هم زل میزنیم و به موسیقی دل میدهیم.
دیدگاه شما