کاشان نیوز – احمد مسجدجامعی*: در زیارتنامه حضرت ابوطالب با تعبیر ویژهای از ایشان یاد شده است که برای اهل اشارت نکته مهمی است: «السلامعلیک یا وارثالکعبه». اینکه چنین تعبیری درباره آن حضرت بهکار رفته است درعینحال، نشاندهنده رابطه ناگسستنی کعبه با این خاندان است. اما چنین توصیفی در سایر زیارتنامهها برای بزرگان دین و مذهب با این عبارت مورد استفاده قرار نگرفته است. هرچند بین آنها و این اماکن مشرفه نسبتی پایدار ذکر شده است، چنانچه امامسجاد(ع) در مسجد شام خود را چنین معرفی میفرماید: «أَنَا ابْنُ مَکَّه وَ مِنَی». خود پیامبر گرامی اسلام(ص) هم با مکه، امالقری، چنین پیوندی دارد. بنا بر بسیاری از تفاسیر، صفت امی برای حضرت به معنای همین رابطه مکانی است و اینکه ایشان برخاسته از این امالقری و فرزند آن است. در این تعابیر نگرش به جوهره «وراثت» است که در عموم زیارتنامهها و از جمله زیارت وارث به چشم میخورد. نسبت جناب ابوطالب با خانه ربالعالمین، نیز به مکان و مکانت مکه برمیگردد. این تعبیر گرچه میتواند در نسبت با پیشینه کلیدداری کعبه باشد که متعلق به بنیهاشم بوده است، اما درباره هیچیک از این خاندان شریف چنین سخنی نیامده است. شخصیت معنوی و مقام بلند عبدالمطلب، پدر ابوطالب، را هم که در داستان ابابیل و لشکرکشی برای تصرف مکه شنیدهایم و میشناسیم. آنجا که از ناپدیدشدن شترانش سخن میگوید و از ابرهه آنها را میطلبد. وقتی ابرهه با تمسخر میگوید فکر کردم برای نجات کعبه نزد من آمدهای، آن جمله تاریخی را بیان میکند که«انا ربالابل و للبیترب» و بهاینترتیب نشان میدهد که او خود را صاحب آن خانه نمیداند و آن را در تملک خویش نمیبیند، هرچند کلیددار آن است.
اما اینکه ابوطالب، فرزند ایشان، وارث کعبه خطاب میشود، از نظری دیگر قابلتأمل است؛ زیرا امیرالمؤمنین علی (ع)، فرزند او، فرزند کعبه نیز هست و خانه خدا روی مادر او در شرایط دشوار زایمان گشوده میشود و حضرت در آنجا چشم به جهان میگشاید و تا سه روز میهمان کعبه است؛ رویدادی یگانه که همه تاریخنویسان با هر مسلک و عقیدهای بر آن تأکید دارند. تاریخ هم که ورق میخورد و به فصل بازگشت حضرت نبی همراه با مهاجران به مکه میرسد، باز هم پیامبر(ص)، فرزند کعبه را بههمراه خود میآورد، او را بر دوش خویش مینشاند تا بتهای نشسته در خانه را فروافکند و آنجا را از هر غیری پاک کند. پیوستگی با نام و یاد و خانه خدا در این خاندان موروثی است، هنگام آغاز ماه مبارک رمضان، پیامبر(ص) در مسجد خطبهای میخواند و در پایان، خبر از شهادت علی امیرالمؤمنین(ع) در این ماه میدهد. سرانجام در ١٩ ماه رمضان سال ۴٠ هجری، گفتار رسول خدا(ص) درباره علی امیرالمؤمنین (ع) تحقق مییابد و محاسن حضرت با خون سرش خضاب میشود. حضرت در همان سحرگاهان، به یاد پروردگار آن خانه، میفرماید: «فزت و ربالکعبه/ به خدای کعبه که رستگار شدم». این نیز یادآور همان پاسخی است که در آن رمضان از زبان پیامبر گرامی(ص) به او داده شد؛ وقتی علی(ع) پرسیده بود آیا در آن هنگام بر ایمان خواهم بود؟ که پیامبر پاسخ داده بود بله.
همانگونه که به روایتی ابوطالب نیز در ماه مبارک رمضان در شعب ابیطالب چشم بر جهان فرومیبندد و رحلت ایشان و بانوی گرانقدر اسلام حضرت خدیجه(س)، چنان اندوهی بر دل پیامبر مینشاند که آن سال را عامالحزن نامیدند. علی، پسر ابوطالب، وارث کعبه، نیز در همین ماه به شهادت میرسد و حزن و اندوهی ماندگار بر دل و جان یاران و یاوران رسول مینشاند. انگار بین کعبه، رمضان، قدر، وحی، سحر و این نامهای نیکو و اسماء الهی در تقدیر ازلی پیوندی همیشگی و استوار برقرار بوده است.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندران ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
————————–
* وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی-عضو شورای اسلامی شهر تهران
دیدگاه شما