فرهنگ و هنر , یادداشت

سالومه اميدوار-كاشان خاطره‌هاي بسياري را در خود جاي داده است اما اين شهر خاطره انگيز با معماري زيباي تاريخي گذشته از اين‌كه گزينه خوبي براي سفر است مي‌تواند بسترهاي فرهنگي مناسبي هم ايجاد كند. از جمله اين‌كه مي‌توان با استفاده از معماري اين شهر آثار نمايشي خوبي را توليد كرد مانند سريال همه خانواده من.
يك روز زمستاني مهمان اهالي اين سريال در كاشان بوديم تا روند توليد را از نزديك شاهد باشيم. ساعت حركت از تهران 8 صبح بود. حوالي ظهر بود كه به كاشان رسيديم و نخستين مقصدمان باغ فين بود. باغي كه فقط يك باغ نيست بلكه بخش مهمي از تاريخ كشورمان را در خود جاي داده است و نامش با نام بزرگمردي همچون اميركبير گره خورده است.
گروه دوم مشغول تصويربرداري سكانسي هستند كه كاوه خداشناس در آن بازي دارد، دختر جواني كه در پارك نقاشي مي‌كشد از طرف يكي از عوامل گروه دعوت مي‌شود تا در اين صحنه مشغول نقاشي كشيدن شود و تصوير زيبايي از نقاشي‌هايش در اثر مورد استفاده قرار بگيرد. پس از تصويربرداري اين سكانس كار گروه در باغ فين به پايان مي‌رسد.
با احمد زالي تهيه كننده سريال به گفت‌و‌گو نشستيم. او مي‌گويد:‌ «در اين سريال تصاوير ناب وتازه‌اي را از كاشان نشان داديم. اصلي‌ترين لوكيشن ما كه حدود نيمي از سريال در آن مي‌گذرد خانه منوچهري است». زالي با اشاره به اين‌كه داريوش فرهنگ به سادگي از هر پلاني نمي‌گذرد، مي‌افزايد: «سريال همه خانواده من كاري با هويت ايراني است كه در فضاي نوروز و مطابق با سنت‌هاي آن مي‌گذرد.»
زالي تصريح مي‌كند: «ما تلاش كرديم كار را از مركز خارج كنيم و خواستيم در يك شهر سنتي سريال را بسازيم تا از معماري و فضاهاي آن بهره كامل ببريم. دركاشان از تمام ظرفيت‌ها استفاده كرديم مثلاً گلاب‌گيري يا معماري‌ها و … حتي علي رغم اين‌كه مي‌توانستيم برخي پلان‌ها را در تهران بگيريم اما كل كار را در كاشان ضبط كرديم.»
خانه طباطبايي‌ها مقصد بعدي ما بعد از صرف ناهار بود. گروه به كارگرداني داريوش فرهنگ مشغول تصويربرداري سكانسي در مطبخ با بازي فريده سپاه منصور هستند. هدي زين العابدين و افسانه ناصري هم آماده مي‌شوند تا پس از اين پلان به او بپيوندند.
هدي زين العابدين اين‌گونه از نقش‌اش مي‌گويد: «من نقش شاپرك را بازي مي‌كنم. شاپرك نوه لطف‌الله خان (با بازي فرهاد آييش) دختري است كه سعي دارد فضاي خانواده را آرام كند. هر جايي كه شاپرك هست پدربزرگش احساس آرامش بيشتري دارد.»
او مي‌افزايد: «بسيار خوش شانس بودم كه توانستم در سريال كارگردان خوبي مانند آقاي فرهنگ كار كنم اگر چه كار سختي است اما سختي‌ها را پذيرفتم».
داريوش فرهنگ با حساسيت خاص خودش كار را پيش مي‌برد و گروه همچنان مشغول تصويربرداري اين سكانس هستند.
ما هم به سراغ كاوه خداشناس مي‌رويم كه در گوشه‌اي از حياط زيباي خانه طباطبايي‌ها استراحت مي‌كند. او كه تجربه همكاري با فرهنگ را در تئاتر گاليله دارد، درباره نقش‌اش مي‌گويد: «داستان مربوط به دو خانواده گلابچيان و فرشچيان است و من نقش نوه خانواده گلابچيان را ايفا مي‌كنم.»
كار افسانه ناصري در اين سكانس به پايان رسيده و فرصتي دست مي‌دهد تا با او گفت‌و‌گو كنيم. او نقشش را چندان سخت و پيچيده نمي‌داند و مي‌گويد: «نقشم يك زن سنتي است كه شخصيت ملموسي دارد و يك مادر است.» ناصري درباره اين‌كه براي بانواني در اين سن نقش‌هاي تكراري نوشته مي‌شود، مي‌گويد: «در اين سن طبيعي است كه نقش مادر بازي كنم. براي بازيگران جوان هم اين اتفاق مي‌افتد.»
پس از تصويربرداري اين سكان تقريباً طولاني، با داريوش فرهنگ به گفت‌و‌گو نشستيم.
او كه از 30 سال پيش تجربه موفق سريال سلطان و شبان را دارد معتقد است: «مخاطبان با آن سريال ارتباط خوبي برقرار كردند و احساس مي‌كنم همه خانواده من، سلطان و شبان مدرن‌تر و جديدتري است.»
فرهنگ مي‌گويد: «اين سريال درباره حفظ ميراث فرهنگي، هنري و ملي است. براي حفظ و حراست از اين گنجينه بايد از عنصر زيبايي استفاده كرد و من هم تلاش كردم آن را در تمام بخش‌ها به كار بگيرم.»
كارگردان همه خانواده من تصريح مي‌كند: «همه گروه احساس مي‌كنند در حال انجام بهترين كارشان هستند و به همين دليل تلاش زيادي مي‌كنند. اين سريال روايتي است از من بر اساس نوشته دو نويسنده جوان به نام جشن تولد كه آن را بازنويسي كردم. مفهوم عميق‌تر و والاتر همه خانواده من يا همان ملك و عمارت تاريخي كه از آن صحبت مي‌شود همان ايران است.»
گروه براي دقايقي استراحت مي‌كنند. فريده سپاه منصور را مي‌بينم كه كارش در اين سكانس به پايان رسيده است. از او درباره نقشش مي‌پرسم كه ترجيح مي‌دهد تا زمان پخش سخن نگويد، او مي‌گويد: «من تجربه كار مناسبتي دارم اما مايلم كار ما لبخندي را بر لب مخاطبان ما بنشاند.»
حالا ديگر خورشيد در حال غروب است و ما برمي گرديم و منتظر نوروز مي‌مانيم تا سريال پخش شود.