کاشان نیوز– ابوالفضل نوحی*: نگارش آنچه تحت عنوان معضلات، بایدها و نبایدهای رسانههای محلی است بیگمان بدون نگاه واقعبینانه به مجموعه رسانههای محلی اعم از مطبوعات و فضاهای مجازی کاری بس مهم است که ارائه راهکارها از یکسو بهعنوان پیشنهاد و نقد از سوی دیگر بهعنوان یک اثر کاربردی، موردتوجه است.
در این یادداشت سعی بر آن است که نگاهی جامع و گاهی دقیق بر مجموعه عواملی که عدم پیشرفت رسانههای محلی خصوصاً مطبوعات و وبلاگها و یا سایتهای خبری محلی است را بررسی و بهعنوان برخی راهکارهای کاربردی در اختیار مدیران محترم رسانهها و فعالان آن مجموعه قرار دهد؛ و به نقش و جایگاه مطبوعات محلی بهعنوان یکی از وسایل ارتباطجمعی تأثیرگذار جوامع و همچنین چالشها و مشکلات پیش روی آنها بپردازد.
در این مقوله سعی گردیده با توجه به گستردگی امور نشر و فضاهای مجازی با نام وبلاگ، آنچه به عینه میتوان مشاهده نمود در قالب مشاهدات آزاد و نمونههای بارز مرگ رسانهای با دلایل متقن به رشته تحریر درآید.
پیشدرآمد…
«…. در این عصر، یک روزنامهی معتبر بر اوضاع یک دولت بیش از یک لشکر مظفر اثر میبخشد … روزنامه، سرچشمهی تنظیمات دنیاست، بدون روزنامه محال است که در ایران یک وزیر قابلظهور بکند، بدون روزنامه هیچ حق و هیچ فضیلتی نیست که از شر جهالِ مقتدر محفوظ بماند… بدیهی است که مقصود از روزنامه، نه آن اوراقی است که بهحکم وزرا، محض مداحی ایشان چاپ میشوند … روزنامهای که بخواهد یک ملتی را به حرکت بیاورد، باید خارج از اختیار وزرا، صاحبکلام آزاد و قادر نعرههای بلند باشد …» روزنامهی قانون سال ۱۳۰۷ هجری قمری. زینالعابدین مراغهای
نویسندهی «سیاحتنامهی ابراهیم بیک» در سال ۱۳۲۱ هجری قمری دربارهی اهمیت روزنامهنگاری آرمانی، در مقدمهی این کتاب چنین نوشته است: «… در روی زمین نخستین اسباب ترقی و تمدن ملتها و سعادت و نیکبختی آنان بهواسطهی مطبوعات است.»
این نویسندهی آزاداندیش به نکتهی جالبی اشارهکرده است، حال جای این سؤال باقی است که پس از یک قرن از این گفتهی زینالعابدین مراغهای آیا مطبوعات ما اسباب ترقی و سعادت ملت و جامعهی خود را فراهم کردهاند؟ آیا مطبوعات ما بهویژه مطبوعات محلی، رسالت خود را که همانا روشن ساختن افکار عمومی و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم است، بهخوبی انجام دادهاند؟ چقدر مطبوعات ما در تعیین سرنوشت خود و ملتشان تأثیرگذار بوده و هستند؟ و …
در عصری که از آن با عنوان «عصر ارتباطات» یاد میکنند و «ارتباطات را سنگپایهی اولیهی تمدن بشری به شمار میآورند.» برای تحلیل مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نمیتوان به ابزارها و وسایل ارتباطجمعی بیتوجه یا کمتوجه بود؛ بدون شک این ابزارها نقش بسزایی در شکلگیری رفتارها و پدیدههای مختلف دارند.
رسانهها بهویژه مطبوعات نیز در میان وسایل ارتباطجمعی از موقعیت ویژهای برخوردارند، مطبوعات، اصلیترین عامل شکلگیری افکار عمومی محسوب میشوند؛ وجود مطبوعات و وسایل ارتباطجمعی ازجمله ضرورتهای اجتنابپذیر جوامع انسانی است. این مهم بهگونهای با زندگی روزمرهی شهروندان پیوند خورده که نبود آنها بهمانند نقصی بزرگ درروند همزیستی اجتماعی انسانها تلقی میشود. بهجرئت میتوان گفت هرگونه توسعه بدون در نظر گرفتن سهم رسانه، ابتر خواهد بود، نشریات محلی یکی از گروههای مهم رسانهای به شمار میآیند.
به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران علوم ارتباطات، آینده متعلق به رسانهها و نشریات بومی است. جامعهشناسان ارتباطات برآنند که نشریات محلی به دلیل کارکردهای ویژهی خود در حوزهی مسائل بومی، عمدهترین نقش را در شکلگیری رفتارهای اجتماعی در پایهایترین سطح خود دارا هستند و در نحوهی قضاوت و عکسالعمل مردم در سطوح مختلف ملی و بینالمللی نیز از این رهگذر به شکل غیرمستقیم نقشآفرینی میکنند.
مطبوعات محلی بهعنوان بازوان توانمندی برای نشریات و مطبوعات سراسری و ملی میتوانند نقش و کارکرد بسیار خوبی داشته باشند؛ نقش و کارکرد مطبوعات محلی را در این زمینه میشود با نقش و کارکرد گویشها و لهجههای گوشه و کنار ایران در راستای توانمندسازی و بارور کردن زبان فارسی مقایسه کرد.
برای نمونه در حوزهی برابرسازی واژگان بیگانه و دخیل زبان فارسی بهراحتی میشود از گنجینههای ارزشمند واژگان و اصطلاحات بومی و محلی استفاده کرد. منطقهای همانند شهر ابوزیدآباد در شهرستان کاشان که پایتخت گویشها نیز نامگرفته از این قبیلمیتوان برشمرد. مطبوعات محلی نیز میتوانند نیروی بالقوهی خود را پس از بالفعل کردن در اختیار نشریات سراسری و ملی قرار دهند.
در اهمیت و جایگاه ویژهی مطبوعات محلی همین بس که مورخان ۲۴ سپتامبر ۱۸۵۳ را بهعنوان روز آغاز مطبوعات محلی در جهان ثبت کردهاند که این خود نشاندهندهی ارج و ارز نشریات بومی و محلی است؛ بنابراین، ستون و پایهی اساسی مطبوعات ملی، مطبوعات محلیِ قوی و قدرتمند است. گفتنی است خیلی از روزنامهنگاران حرفهای و اعضای هیئت تحریریه نشریات سراسری ابتدا کار روزنامهنگاری را از مطبوعات محلی آغاز کردهاند، بهعبارتیدیگر مطبوعات بومی و محلی میتوانند در مرحلههای مختلف بهویژه تربیت نیروی انسانی باتجربه، مقوم و تقویتکنندهی مطبوعات ملی و سراسری باشند. برخی از نشریات محلی به مدد هیئت تحریریههای باتجربه و موفق، اکنون با گسترهی توزیع سراسری چاپ میشوند، کارون، خراسان، آفتاب یزد، خبر جنوب و … ازجملهی اینها هستند.
اما بههرروی مطبوعات سراسری و بهتبع آن مطبوعات محلی و بومی به دلایل مختلفی تاکنون نتوانستهاند آنگونه که بایدوشاید انتظارات مخاطبان خود و جامعه را برآورده کنند، یعنی نقش و کارکرد اساسی خود که همانا اطلاعرسانی دقیق و روشن، افزایش دانایی و دانش و درک و فهم مخاطبان است را بهخوبی ایفا نکردهاند.
در بیشتر کشورهای توسعهیافته، روزنامههای پر شمارگان (تیراژ) در نوبت صبح منتشر میشوند تا مخاطب پیش از آغاز فعالیت روزانهی خود ازآنچه در پیرامونش میگذرد، از طریق روزنامهها آگاه شود و بتواند درروند تصمیمگیری روزانهی خود از اطلاعات بهدستآمده بهره ببرد. در این کشورها روزنامه یک نیاز حیاتی است.
باید گفت نشریات ما بهویژه نشریات محلی هنوز نتوانستهاند، «آگاهی» نه «آگهی» را در بطن زندگی روزمرهی مردم قرار دهند. بدین روی خواندن و یا نخواندن روزنامه در زندگی اکثر افراد جامعه تأثیرگذار نیست. این نکتهای است که درهرحال یک نشریهی محلی از جهات مختلف باید به آن توجه داشته باشد تا بهعنوان یک نیاز ضروری مورداستفاده قرار گیرد.
با این وصف «بودن یا نبودن» مطبوعات محلی چه توفیری در زندگی انسانهای امروزی دارد؟
چالشها و مشکلات
بهجرئت میتوان گفت یکی از مهمترین و اساسیترین چالشها و مشکلات سر راه مطبوعات محلی، «ضعف مالی» و نبود سازوکارهای حمایت مالی جدی و مؤثر دولتهاست. این مشکل اساسی و جدی دیگر مشکلات مطبوعات محلی را تحتالشعاع قرار داده است. ضعف مالی چون خوره به جان مطبوعات محلی افتاده و چراغ حیاتشان را آرامآرام و بدون سروصدا خاموش میکند و آنها را در ابتدای راه «جوانمرگ» میکند.
خیلی از نشریات ما بهویژه مطبوعات محلی با حدس و گمان و بهعبارتیدیگر «دیمی» و بدون برنامهریزی متولد میشوند- البته در کشور ما آنچه فراوان است کارهای بدون برنامهریزیشده است. مدیران این نشریات بدون پشتوانهی دانش روزنامهنگاری و بدون اینکه مخاطب خود را بشناسند (مخاطب سنجی) کار روزنامهنگاری را بهصورت «خودرو» آغاز میکنند. این است که بعد از چاپ یک یا دو شماره گوش فلک را کر میکنند که بس صعب راهی است و بوالعجب کاری و در جا میزنند. دکتر محمدمهدی فرقانی استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در مقالهای با موضوع «آسیبشناسی مطبوعات محلی از منظر روزنامهنگاری حرفهای در روزنامهنگاری توسعه»، ضعفها و مشکلات مطبوعات محلی را محصول غفلت و بیاطلاعی آنها از بایستههای منطقهایشان میداند و میگوید: بسیاری از مطبوعات محلی ما تلاش میکنند در بهترین حالت کپی نزدیکی از مطبوعات سراسری باشند. این در حالی است که اگر وظیفه و مسئولیت خود را انجام دهند بهتر میتوانند در خدمت توسعه استان گام بردارند.
این استاد روزنامهنگاری، ازجمله ثمرات اطلاع از بایستههای منطقهای برای خبرنگاران را، طرح مسائل، مشکلات و نیازها، فقر و محرومیت، عقبماندگی، موانع توسعه محلی، معرفی استعدادها، ایدهها و افکار محلی میداند و تأکید دارد در صورت به متن کشاندن این ظرفیتها توسعه محلی قطعی خواهد شد.
او اعتقاد دارد کار روزنامهنگاری حرفهای باید باهدف تضمین آزادی و استقلال حرفهای و وجود امنیت شغلی و حقوقی روزنامهنگاران تطابق داشته باشد. درعینحال حل مسائل رفاهی و دسترسی آسان به منابع اطلاعاتی برای خبرنگاران نیز میتواند موجب ایجاد فضای مطلوب برای کار خبرنگاری شود.
این استاد روزنامهنگاری، عدم توجه به محتوای مطبوعات محلی را از عمدهترین مشکلات این روزنامهنگاری میداند. انتظارات نامعقول مسئولین محلی از مطبوعات محلی، فقدان نظام مالی مشخص و عدم پرداخت حقوق قابلقبول به روزنامهنگاران، نظارتهای مرئی و نامرئی را از عمدهترین مشکلات مطبوعات محلی برمیشمارد.
برنامهریزی مبتنی بر مخاطبشناسی
برنامهریزی مبتنی بر مخاطبشناسی در هر حوزه از فعالیت روزنامهنگاری، اساس و پایهی انتشار نشریات است، در کشور ما حدود دو هزار نشریه انتشار مییابد، اما شمارگان آنها در کشوری که حدود ۷۵ میلیون جمعیت دارد و دستکم ۵۰ میلیون باسواد جمعاً از ۲ میلیون فراتر نیست زیرا که ابتدا نشریه منتشر میشود و سپس گردانندگان آن به دنبال مشتری میگردند! و این دور باطل همچنان ادامه دارد. «درواقع افرادی مجوز میگیرند که از ابتدا صلاحیت کافی (حرفهای یا مدیریتی) نداشته و فکر کردهاند روزنامه داری یعنی چاپ چند مقاله از خودشان و دوست و آشنایان محترم! و اگر حمایتهای دولتی نباشد نباید و نمیشود نشریهی خود را به انتشار برسانند.»
(حسین انتظامی، ۱۶: ۱۳۸۷)
متأسفانه شیوهی کمک دولت برای استقلال مطبوعات و توسعهی آنها تابهحال پسندیده صورت نگرفته است و دارای اشکالات فراوانی بوده است. این شیوه گاهی غیرعادلانه صورت گرفته و باعث تبعیض بین مطبوعات دولتی و غیردولتی گردیده است. برای نمونه در زمان «رامین» معاون پیشین مطبوعاتی وزارت ارشاد، یارانه خیلی از نشریات مستقل و منتقد نهتنها قطع شد بلکه پارهای از آنها در کمال ناباوری و حیرت جریمه شدند!
قطعاً مدنظر قرار دادن بسیاری از قشرهای مختلف جامعه شهری آنهم در شهرهای کوچک بهعنوان مخاطبان عرصه رسانه در نشر و فضاهای مجازی خواهد توانست به افزایش مخاطبان در این خصوص کمک شایانی نماید. درج مطالب و نگاه کافی به مجموعههای همانند:
توجه به مدارس، دانش آموزان و نوجوانان
نگاه جامع به وظایف ادارات و مسئولین
تعامل با نیروهای ارزشی و جهادی
شناساندن اساتید و نخبگان علمی
شناسایی بزرگان فرهنگی و مذهبی منطقه
پوشش اخبار دانشجویان، تشکلهای دانشجویی و دانشگاهها
خود بستری مهم درراه ایجاد مخاطب از جنس جامعه و با محوریت آن نیز هست.
نبود کادر متخصص
یکی دیگر از مشکلات عمدهی نشریات بومی و محلی نداشتن یک کادر متخصص و تحصیلکرده در حوزههای مختلف روزنامهنگاری است و بهجرئت میتوان گفت اکثر فعالان نشریات محلی از «بد حادثه به اینجا پناه آوردهاند» و کمتر از تعداد انگشتان یکدست در کادر هیئت تحریریه نشریات محلی افراد متخصص و تحصیلکرده در ارتباط با روزنامهنگاری داریم. متأسفانه اکثریت خبرنگاران نشریات محلی بدون هیچ آزمون و گزینشی وارد این حرفه شدهاند، چراکه برای مدیریت برخی از نشریات محلی، خبرنگار، تولید خبر، تجزیهوتحلیل مسائل اجتماعی، فرهنگی و … مهم نیست، آنچه مطرح است، رابطی به نام خبرنگار ولی عملاً ویزیتور و آگهی گیرنده موردنظر است، بنابراین «سواد» خبرنگاری مدرک ورود به جرگهی خبرنگاران نیست درحالیکه خبرنگار بودن شرایط خاص خود را دارد و علم و تخصص ویژهای را میطلبد و … باز متأسفانه بسیار هستند که حتی نمیتوانند یک خبر چند سطری جابهجایی یک مدیر را بهعنوان خبر بنویسند؛ البته امروزه چیزی که در جامعهی ما زیاد شده است، خبرگزاریهای متعدد رسمی است که خبرهای آماده و ساختهوپرداخته شده را بهسان لقمهی آمادهی بلع در اختیار نشریات قرار میدهند. برخی از روزنامهها به همین ترتیب و در بسیاری از موارد برای حفظ شأن روزنامه، منبع خبر را هم ذکر نمیکنند.
«…تمامی این ضعفها، معلول فقر دنیای اقتصادی مطبوعات است. اینگونه نشریات شدیداً دغدغۀ آبونان دارند و به فکر فردا و حیاتشان هستند. حتی نشریات سراسری هم این دغدغه رادارند و اولویتشان دیگر بهبود نیروی انسانی، آموزش، تخصص گرایی و امثال اینها نیست. تمام این مسائل باید در یک منظومه حل شود. نمیتوان انتظار داشت که مثلاً مطبوعات محلی به سمت تخصص گرایی و آموزش بروند، درحالیکه سایر مسائل آن به قوت خود باقیمانده است و نمیتوانند به واقعیتها، ضعفها و سوء مدیریتها نپردازند. اگر به اینها نپردازند مردم به چه میلی باید مطبوعات محلی را خریداری کنند؟ اگر مطبوعات محلی هفتهای یکبار منتشر شوند و مطالبشان کهنه باشد به چه دلیل مردم باید آن را بخوانند؟ و اگر مردم نخوانند و مخاطب نداشته باشند اصلاً به چه دلیل این مطبوعات باید منتشر شوند؟ و چگونه میتوانند ادامه حیات دهند؟ بنابراین مجموعه مسائل زنجیروار درهمتنیده و کلیتش باید حل شود، ضمن اینکه نمیتوان انتظار داشت که مطبوعات محلی در شکل کاغذی خود، مثل گذشته روزبهروز به رونق بیشتری برسند. علت این مشکلات این است که حتی مطبوعات سراسری و عمومی هم در همهجای دنیا تحت تأثیر نسخۀ الکترونیک خود بسیاری از خوانندگان روزمره را از دست میدهند. بااینکه این امر باعث تأسف است، اما نمیتوان بهعنوان واقعیت آن را نادیده گرفت»-محمدمهدی فرقانی
کمبود انگیزه
کمبود انگیزه در عرصهی نشریات محلی، نبود خدمات بیمهای، مهاجرت نیروهای متخصص از شهرستانها به تهران، نبود حقالتألیف و … از دلایل اصلی عدم فعالیت نیروهای متخصص در مطبوعات محلی است. البته تعدادی از مدیران مطبوعات محلی از تخصص لازم بهرهمند نیستند. نهتنها مدیران بلکه برخی سردبیران این نشریات به این عارضه مبتلا هستند. برای نمونه یک سردبیر موفق باید شرایط زیر را داشته باشد: باتجربه، دارای تحصیلات و معلومات وسیع باشد، با ادبیات، سیاست، اقتصاد، تاریخ، امور دولتی، روانشناسی، امور مالی و … آشنا باشد و اطلاعات گستردهای داشته باشد. سردبیر باید واجد معلوماتی باشد که به آن نام «آگاهیهای روز» نهادهاند که بامطالعهی مداوم وقایع روزانه حاصل میآید. همچنین عالیترین مقام در روزنامه، سردبیر است بنابراین کسی سردبیر یک نشریه میشود که انسان پخته و کاملی باشد. ناکامی بزرگی است که ناشری فردِ ناآزمودهای را بهعنوان دبیر یا سردبیر روزنامهای برگزیند و از او انتظار داشته باشد که بتواند در رأس هیئت تحریریه مثمر ثمر باشد و از عهدهی مدیریت روزنامه برآید.
دکهی مطبوعاتی یا تنقلات فروشی
روایتها متفاوت است. برخی میگویند اولین توزیعکنندگان روزنامه در ایران بچههایی بودند که فریاد روزنامه سر میدادند و برخی تیترها را میخواندند. برخی هم میگویند روزنامههای دولت ساخته، نظام توزیعی دولت ساخته داشتند و کارمندان دولت نخستین توزیعکنندگان جراید ایران بودند. از آن روزها تا الآن تحولات زیادی دوروبر نظام توزیع نشریات اتفاق افتاده است.
سید فرید قاسمی، محقق تاریخ مطبوعات در ایران نوشته است نخستین توزیعکنندگان مطبوعات، دولتی و بیشتر پستچیها بودند.
دریافت انعام غیرقانونی از مردم و توزیع نامناسب روزنامه، دولت را به این فکر انداخته تا صنوفی مثل بلورفروش و خراز را هم به این صنف وارد کند. با به وجود آمدن بخش خصوصی روزنامه دار این فکر پدید آمد وکیلی برای توزیع جراید انتخاب شود. این بود که حدود سال ۱۲۹۷ شمسی، نخستین اتحادیه توزیعکنندگان نشریات به نام اتحادیه پخش جراید تأسیس شد، کمی بعدتر از آن روزنامه اطلاعات تأسیس شد و اتاق توزیعی در آن به وجود آمد که کار توزیع روزنامه را انجام میداد. مثل هر صنف دیگری، روزنامهفروشان هم باهم اختلاف درونی داشتند. این اختلاف حتی گاهی به مطبوعات هم کشیده میشد تا جایی که روزنامه ناهید در شماره ۸ خود شعری چاپ کرد و آنها را به اتحاد دعوت نمود؛ اما اختلافات ادامه داشت تا زمانی که همه به این نتیجه رسیدند زیر بیرق حاج محمد سقا ـ یکی از پیشکسوتان این عرصه ـ جمع شوند و سازمان مطبوعات ایران را سال ۱۳۱۰ تأسیس کنند.
پایمردی حاج محمد سقا و یارانش در این دوره بود که دولت را مجاب کرد روزنامهفروشی را بهعنوان یک کسب به رسمیت بشناسد. سازمان مطبوعات ایران نخستین تشکلی بود که از روزنامهفروشان شکلگرفته بود. تشکلهای دیگری نیز تحت عنوان اتحادیه صنف فروشندگان و توزیعکنندگان جراید و مجلات داخلی، اتحادیه فروشندگان نشریات خارجی، اتحادیه فروشندگان جراید داخلی کشور، شرکت تعاونی تهیه و توزیع فروشندگان جراید داخلی و شورای اسلامی اتحادیه فروشندگان جراید داخلی کشور در سالهای بعد تأسیس شد.
از دوچرخه تا کیوسک
دریکی از معدود نوشتههای مربوط به تاریخچه کیوسکهای روزنامهفروشی آمده که در این سالها، افراد پیاده توزیعکننده روزنامه بودند و بعدها با طولانی شدن مسافتها به دوچرخه مجهز شدند و کمی بعدتر هم دوچرخههای موتوردار و موتورگازی خریدند تا راحتتر بتوانند در خیابانها گشت بزنند و روزنامهها را به محل کار و منزل مردم برسانند.
در ادامه این نوشته آمده است بعدها میزهای کوچکی در برخی معابر گذاشته شد که نسخهای از نشریات چاپشده روی آن قرار میگرفت. شاید بتوان این میزها را نخستین مراکز فروش نشریه دانست. با افزایش تعداد مطبوعات و نیز خطراتی مثل خیس شدن مطبوعات زیر برف و باران، روزنامهفروشها کمکم به فکر کیوسک افتادند. اینکه نخستین کیوسک روزنامهفروشی در چه تاریخی تأسیسشده بهدرستی معلوم نیست، اما قراینی برای آن وجود دارد. ازجمله عبارتی که یکی از نمایندگان مجلس شانزدهم شورای ملی (۱۳۲۸ تا ۱۳۳۰) گفته است: «بهتازگی در تهران تعداد ۱۲۰ دکه چوبی برای فروش برخی روزنامهها تأسیسشده است.» طرح تاریخ شفاهی آقایی به نام حسینی مقدم در مشهد تاریخ نخستین دکه مطبوعات این شهر را به حدود سال ۱۳۳۲ برمیگرداند، اما سند دیگری متعلق به کمی قبلتر از سالهای دهه ۳۰ وجود دارد که بیان میکند سال ۱۳۲۴ عدهای از اوباش، به روزنامهفروشیهای ملایر حمله کردهاند. این سند نشان میدهد روزنامهفروشیها قبل از آن مکانی مستقل داشتند اگرچه نامی از دکه یا کیوسک برده نشده است؛ اما این روزها در همهجا هم نباید برای خرید مطبوعات به دنبال کیوسک بود چراکه در برخی از شهرها صنف لوازمالتحریر متصدی فروش نشریات است و در برخی شهرها مثل تهران هم میتوان در بعضی جاها روزنامه صبح را به همراه پنیر و خامه از سوپرمارکت تهیه کرد.
قوانینی برای روزنامهفروشان
نخستین آییننامه سال ۱۳۲۰ تحت عنوان آییننامه فروش، پخش و انتشار روزنامه و مجله به تصویب رسید. سال ۱۳۴۴، این آییننامه دستخوش اصلاح شد. بعد از انقلاب اسلامی، کیوسکها به محلی برای فروش انواع و اقسام کالاهای مربوط و غیر مربوط تبدیلشده بود. این مسئله باعث شد شورای انقلاب اسفند ۵۸ آییننامه نمایندگی توزیع و فروش نشریات را به تصویب خود برساند. با همه این حرفوحدیثها برای اتحادیه و قانون روزنامهفروشان، همه میدانند کیوسکها اگر نبودند چه مشکلی برای نظام توزیع مطبوعات ایرانی ایجاد میشد. روزنامهفروشها بخشی از تاریخ و فرهنگ این کشورند- روزنامه جام جم شهریور ۹۱٫
بسیاری از دکههای مطبوعاتی به علت عدم استقبال مردم از مطبوعات و همچنین بهصرفه نبودن فروش مطبوعات و سهم اندک حاصل از فروش، ترجیح میدهند بهجای فروش روزنامه، سیگار، تنقلات و … بفروشند. البته ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها باید با ارائهی راهکارهای مناسب حمایتهای خود را از دکههای مطبوعاتی انجام دهند تا برای تأمین معاش خود مجبور نباشند، سیگار و تنقلات بفروشند. دیدگاهی که شاید سبب خلق اینگونه مکانها شد از ابتدا فروش و عرضه محصولات فرهنگی بود؛ که امروزه هم به فروش و ویترینی برای روزنامهخوانهای رایگان! تبدیلشده و هم برای فروش تنقلاتی که بیشتر نام سیگار به خود گرفته! و از این میان محصولات فرهنگی جایگاهی نداشته است.
شاید یکی از دلایل آن نبود پورسانت کافی از فروش نشریات است که ماهم میبینیم دکهداران به مجلاتی که عکسهای رنگی از هنرپیشگان روی جلددارند بیشتر استقبال میکنند و اهمیت میدهند که شاید باوجود یک مجمع صنفی بتوان برای این قشر ضمن نظارت تمهیدات بهتری اندیشید
عدم رعایت استانداردهای روزنامهنگاری
رعایت نشدن ویژگیها و استانداردهای روزنامهنگاری از دیگر مشکلات مطبوعات محلی است. برای نمونه عمدهی تیترهای اصلی بار خبری قابلتوجهی ندارند، تیتر و لید مطالب ضعیف است. همچنین در تنظیم مطالب خبری، مشکل و ضعف جدی وجود دارد، از مصاحبههای ژرف و چالشبرانگیز در مطبوعات محلی خبری نیست، به سیاست بیش از سایر زمینهها اهمیت داده میشود. اخبار تولیدی اندک است. در انتشار مطالب ضعیف هستند.
«در شرایط حاضر، انتشار یک روزنامۀ محلی بهسادگی ده سال پیش و حتی سی سال پیش نیست. چون مخاطبان آگاه و باسواد داریم…» لذا استفاده از روشهای بروز هم در صفحهآرایی و هم در رعایت آداب روزنامهنگاری و فضاهای مجازی جزو اصول اولیه رشد رسانه است. بسیاری فراموش کردهایم که روزگاری است که از عصر گوتنبرگ گذشته و حتی دهکده ارتباطی «مک لوهان» در حال گذار است. آموزش رکن اصلی پیشرفت و پیشبرد اهداف رسانهای است که بدون آن تاوان سنگینی در انتظار هر رسانه است؛ و درواقع خیلی هم شهرستان زده نباشید که اخبار ملی محو شود یا فقط اجتماعی کار نکنید در حدی که از بخشهای سیاسی و اقتصادی و غافل بمانید و همانطوری که پیشنهاد دادم این کار را با یک جدول و برنامه میتوانید به یک تعادل برسانید. تلاش کنیم تهران زده نباشیم. اقتضاهای فضای تهران نسبت با سایر شهرها خیلی متفاوتتر است.
بحران در مخاطبشناسی
رعایت نشدن اصول صحیح زیباشناسی و طراحی مطبوعاتی از دیگر مشکلات مطبوعاتی محلی است. بعضاً انتشار نامرتب، پوشش خبری و موضوعی مورد انتظار مخاطبان خود را برآورده نمیکند و به همین علت اغلب با بحران مخاطب روبهرو هستند. تعدادی از نشریات بدون چارچوب مشخص فعالیت میکنند و چهبسا روزنامهنگارانی که بدون علاقه و انگیزه در این حرفه به کار مشغول هستند و در روزنامهی آنها بیشتر از مطالب فکسی و روابط عمومیها استفاده میکنند. متأسفانه در پارهای از موارد میتوان به روابط ناسالم در میان برخی مطبوعات و روابط عمومیها نیز اشاره نمود که به کار حرفهای مطبوعات لطمه وارد میکند ضمن اینکه تریبون مسئولین و ادارات نشوید. کارهای خوب آنها را انعکاس دهید اما انتقادات شما هم بجا و محفوظ باشد. مواظب باشید از شما و رسانه شما سوءاستفاده نشود. این نکته را هم مدنظر داشته باشید که پس از مدتی فعالیت و دیده شدن کار و اثرگذاری، خیلی از مسئولین دوست دارند شما زیرمجموعه آنها باشید پس باید کاملاً حواستان به خودتان باشد.
روزنامه یا روزینامه
چاپ آگهی و رپرتاژ در نشریات قانون و شرایط خاصی دارد که تقریباً رسالت مطبوعات را بهعنوان یک بستر فرهنگساز مشخص کرده است.
وقتی بحث روش روزنامهنگاری با ۳۰ درصد آگهی و ۷۰ درصد مطالب فرهنگی و غیره مطرح میشود آنان که تخلف میکنند و منافع شخصی را به رسالت فرهنگی و مطبوعاتی ترجیح میدهند، چرا مسئولان فرهنگ و ارشاد اسلامی که کارشان بررسی و کنترل همین مسئله است، چشمشان را میبندند؟ جای تعجب دارد این نشریات یارانهی بیشتری دریافت میکنند! درواقع این نشریات را میشود «آگهینامه» یا «روزینامه» نام نهاد.
فرهنگ رسانهای
تا زمانی که روزنامه بهعنوان کالای خانوادهها یک نیاز احساس نشود، نمیتوان انتظار داشت نشریات مورد استقبال جامعه قرار گیرند. مولانا در یک بیت نغز و پرمغز میگوید:
آب کم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
یعنی پیش از جستوجوی آب، باید احساس تشنگی و آب خواهی در شما پیدا شود وقتی بهضرورت روزنامه خواندن و حیاتی بودن آن پی بردید، باید چنان کنید که همواره بی آن نتوانید زندگی کنید.
صداوسیمای مراکز استانها میتوانند با تهیه برنامههایی چون معرفی مطبوعات محلی، خانوادهها را به خواندن نشریات محلی تشویق کنند. چند سال پیش سیمای اصفهان چنین برنامهای را پخش میکرد؛ اما دلیل قطع این برنامه مشخص نیست.
بعضاً تیراژ کم و برگشتیهای زیاد مطبوعات محلی نشان از عدم استقبال مردم از آنهاست. هرچند تعدادی از مدیران نشریات محلی به توزیع رایگان در بین ادارات روی آوردهاند اما به نظر نگارنده، این کار نهتنها دردی را دوا نمیکند، بلکه باعث پایین آمدنشان مطبوعات نیز میشود. البته بهمنظور ایجاد زمینهی عادت به مطالعه و استفاده از مطبوعات در میان شهروندان تأسیس ایستگاههای مطبوعاتی در معابر عمومی سطح شهر میتواند مؤثر باشد. این اقدام، مردم را به خواندن روزنامه سوق داده سپس آنها را به خریدن ترغیب میکند. هرچند که مطبوعات خود باید حرفی برای گفتن داشته باشند یا بهعبارتیدیگر «حرف دل» مردم را بزنند تا مورد اعتماد آنها قرار گیرند.
فقدان تشکلهای صنفی
نبود تشکلهای صنفی منسجم ازجمله خانهی مطبوعات از دیگر چالشها و مشکلات مطبوعات محلی است، مثلاً خانهی مطبوعات برخی از استانها هنوز غیرفعال هستند؛ و برخی نیز بر تشکیل و ادامه حیات اینگونه تشکلها خرده میگیرند که جای تأمل دارد.
بنابراین استقلال اقتصادی، استقلال حرفهای، تشکلهای صنفی برای دنبال کردن منافع، وجود یک شورا و نهاد ناظر بر کار روزنامهنگاران و رسانهها باید شکل بگیرد. همچنین برای رفع این مشکل باید نظام جامع حقوقی شکل بگیرد تا آزادی روزنامهنگاران و مطبوعات را ازیکطرف و مسئولیتپذیری آنها را از طرف دیگر تحت نظارت خودش قرار دهد و سعی در تحقق آنها داشته باشد. در این چارچوب میتوان انتظار داشت که روزنامهنگاران بهنظام و میثاق اخلاق حرفهای تعهد و پایبندی داشته باشند و تخطی از آن مستوجب وضع مجازاتهایی برای آنها باشد. اینها مجموعه عواملی است که باید هم به لحاظ حقوقی و هم به لحاظ فرهنگی، سازمانی و ساختاری و هم به لحاظ اقتصادی در کنار همشکل بگیرند و دستبهدست هم دهند تا بتوانند مجموعه موانع و ضعفها را برطرف کنند… .
پایان سخن
رسانهها بهعنوان پل ارتباطی بین مردم و واقعیتها و رویدادها بایستی آینهی وفادار رخدادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … باشد. خبرنگار و رسانه در حقیقت امانتدار مردم در دستیابی به اطلاعات هستند و باید این امانت را بهخوبی به سرمنزل مقصود برسانند. در دنیای کنونی روزنامهنگاری، مطبوعات آزاد در زمرهی مهمترین نیازهای بشر هستند. اهمیت مطبوعات در دنیای مدرن امروز غیرقابلانکار و در حال افزایش است. درعینحال مطبوعات محلی نیز با مشکلات فراوانی روبهرو هستند، ازجمله کمبود نیروی متخصص، کمبود سختافزار و تجهیزات، مشکلات فنی و محتوایی، مسائل توزیع، اقدامهای حمایتی، تشکلها و انجمنهای حمایتی، سیاستهای دولت، مخاطبان و ….
بههرروی برای بهبودِ کیفیت و حل مشکلات مطبوعات محلی باید موارد بالا مرتفع شود. مثلاً با افزایش تعداد اعضای تحصیلکرده هیئتهای تحریریه و بالا بردن کیفیت فعالیتهای حرفهای آنان مشکل کمبود نیروی متخصص حل شود. برگزاری کلاسهای آموزشی، در نظر گرفتن سهمیهای در دانشگاهها برای خبرنگاران باسابقه و مدیران مطبوعات محلی میتواند گام مؤثری برای تقویت بنیهی علمی و تخصصی روزنامهنگاران محلی است. همچنین در دادن یارانه به مطبوعات نکات و موارد زیر در نظر گرفته شود:
انتشار منظم؛ پرداختن به مسائل جامعه، تولید خبر و مطلب با رویکردی محلی و بومی چراکه یکی از رسالتهای مطبوعات محلی تقویت فرهنگ بومی است و جذب عدهای از جوانان بهعنوان خبرنگار و سایر عوامل، خوشبختانه معاونت جدید مطبوعات وزارت ارشاد نگاه ویژه و مثبتی به موارد یاد شده دارد که امیدوارکنندهاست.
همچنین افزایش یارانه نقدی به مطبوعات محلی به ویژه مطبوعات محلی استانهای محروم و غیربرخوردار. به هرروی گرچه نیاز به مطبوعات سراسری، امروزه ضروری و لازم است اما مطبوعات محلی اهمیت ویژهای دارد که باید وزارت ارشاد با راهکارهای مناسب در پی تقویت آنها برآید. نباید فراموش کرد مطبوعات محلی، پایه و ستون استواری هستند برای مطبوعات سراسری و ملی.
*کارشناس ارشد علوم ارتباطات
منابع:
۱- دادگر، دکتر سیدمحمد، مبانی ارتباطات جمعی، انتشارات مروارید، تهران، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸٫
۲- انتظامی، حسین، روزنامهنگاری و روزنامه داری، انتشارات دفتر مطالعات و توسعه رسانهها، تهران چاپ اول، ۱۳۸۷٫
۳- قندی، حسین، مقالهنویسی در مطبوعات، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۸۳٫
۴- محبی، مرتضی، قانون مطبوعات، دفتر مطالعه و توسعهی رسانهها، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵٫
۵- شیخالاسلامی، دکتر عباس، جرائم مطبوعاتی، جهاد دانشگاهی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰٫
۶- قاسمی، سید فرید، مطبوعات ایران در قرن بیستم.
۷- عماد افشار، حسین، شیوهی نگارش فارسی در مطبوعات، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۶٫
۸- هفتهنامهی غرب، شمارهی ۹۳ سال سوم.
۹- بدیعی، نعیم و حسین قندی؛ روزنامهنگاری نوین، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، چاپ سوم،
برادر نوحی سلام شما اگر در فرمانداری بودید و می دیدید چگونه با هم دیگر دعوا میکنند تا آخر خط می رفتی ./ امروزه در کاشان هیچ خبرنگار نمیبینم که واقعا خبرنگار باشد نه تایپ نویس و کپی پیس نویس دوختی / آیا شما سایت خبری و یا وب خبری در کاشان سراغ داری که خبرنگار داشته و دغدغه مردم نیز در آن دیده شده باشد رعایت نماید و بدون جناح خاص مطلب بنگارد؟/ بنده 5 سایت و وب خبری در حد نمره 3تا 7 از 20 نمره در شهر کاشان ندیده ام هفت برای کاشان نیوز / 5 برای پرتال خبری / 3 هم برای اخباراستان کاشان / جدیدا سایت پرتال خبری به حدی نزول پیداکرده است که دغدغه مردم شهر کاشان را نشستن بروی صندلی می داند!!!!!! کجا نشستن !!!!!!!!!1 آیا شما به اینها میگویید خبرنگار؟؟؟ به نظر انها رئیس اداره ای که نذری میدهد و مراسم ....برپا میکند و کمی هم دمشان را دارد و بجای خبر تبلیغ مینویسند می گویید خبرنگار!!!! شما کدام سایت یا گاهنامه در کاشان و خبرنگار در کاشان سراغ دارید که غدغه مردم و پیگیری مشکلات مردم را درج نمایند ودنبال نماید!!! کدام خبرنگار سمج را میشناسی که مسئولین ومدیران شهر را مورد نقد قرار بدهند!!!! اگر به این سوالت حقیر جواب قاع کننده داده شد بقیه ضعف خبرنگاران را هم دنبال خواهیم نمود/ منتظر جواب شما هستم