کاشان نیوز-ابوالفضل شاهی: در بخش اول به بررسی تاریخی و وجه تسمیه منطقه اردهال و بررسی بقعه متبرکه و اطراف آن پرداخته شد و در این بخش به اصل و نسب و بررسی زمانه حضرت سلطانعلی ابن امام محمدباقر(ع) پرداخته میشود*.
اصل و نسب و زمانهی سلطانعلی
پیکر زید را بعد از سه سال از دار پایین میکشند و میسوزانند و خاکسترش را به فرات ریزند تا اهل کوفه، ذرات او را همراه آبونانشان بخورند. زید پسر امام سجاد و برادر کوچک امام محمدباقر و عموی سلطانعلی ماست. او نیز مانند جدش قیام کرد و کوفیان نیز مثل همیشه عهد شکستند. درست در همین سال پیکر بیسر پسرش یحیی را در خراسان از دار بالا میکشند. شهادت یحیی آخرین جرقه بر خرمن کینه شیعیان و ایرانیان از امویان در شرق امپراتوری اسلامی بود. در زمان هشام و فقط یک قرن بعد از وفات حضرت محمد امپراتوری اسلام به بزرگترین وسعت خود از غرب چین تا جنوب فرانسه رسید و متوقف شد و اگر دلیری شارل مارتل فرانسوی و کشته شدن زودهنگام سردار سپاه مسلمین نبود. شاید امروزه اتحادیه اروپایی جزوی از اتحادیه عرب بود و بهجای مسیحیت، اسلام دین قاره سبز بود. درست در همین سال امام پنجم شیعیان به دستور هشام شهید میشود و سلطانعلی به فین میرسد. امام محمدباقر کوچکترین اسیر کربلا بود امام در سهسالگی تکاندهندهترین جنگ جهان اسلام را شاهد بود. امام باقر به خاطر تعمق در علوم به باقرالعلوم مشهور است و به قولی این وصیت پیامبر به او بود که در علوم غور کند. او تنها امامی ست که هم از طرف پدر وهم مادر علوی ست مادر او دختر امام حسن است. علی همان سلطانعلی اردهال پنجمین فرزند امام باقر و بلافاصله بعد از امام جعفر است. یک دختر و یک پسر از او بهجای ماند که دخترش زوجه امام موسی کاظم و پسرش در بقعهای در نزدیکی مسجد شاه اصفهان مدفون است بر سنگ مزار آن به خط کوفی نوشتهشده هذا قبر احمدبن علی بن محمدباقر. مؤلف منتخب التواریخ ضمن ذکر اولاد امام محمدباقر گفته در روضات ازجمله قبور معلومه قبر سید علی بن محمدباقر که واقع است در خارج بلده کاشان و مشهور است به امامزاده مشهد بارکرس و قبر پسرش احمدبن علی بن محمدباقر در بلد ه اصفهان واقع است در محلهی جاده خواجو.
بیمه بازار
هرساله از روز بعد جمعه جار تا روز جمعه قالی بزرگترین بازار سالانه منطقه در مشهد اردهال برگزار میشد روستاییان اسباب وسایل کشاورزی را برای یک سال آینده را از این بازار تهیه میکردند و مادران جهیزیه دختران دم بخت و یا نوعروس را از بازار جور میکردند. فروشندگان و خریدان معتقد بودن خریدوفروش در این بازار برکت دارد و یک سال معیشت آنها را از گزند روزگار بیمه میکند.
ارزانی اجناس نسبت به شهر و دوری راه به شهرهای بزرگ و جور بودن جنس در این بازار عظیم اهمیت این بازار را در قدیم صد چنان میکرد. در طول هفته بعد از جمعه جار که به هفته جار معروف است بازار کمکم به پا میشد. بازار امروزه دیگر رونق گذشته را ندارد و آنهم دلایل مشخصی دارد ولی هنوز هم اعتقاد به تبرک این بازار کموبیش رواج دارد. در بازار امسال حتی یخچال و ماشین لباسشویی هم دیده شد و البته انبوهی از پلاستیک فروشی و جنس چینی.
گزارش بلوک باشی در حدود سا ۱۳۴۰ از بازار جالب است: در این بازار صاحبان حرف مختلف کالاها و اجناس دستساخت داخلی و خارجی و انواع خوراکی و تنقلات و آجیل را به مردم عرضه میکردند. در بازار هرگونه کالای باب طبع مردم فراهم بود از سنگ پای قزوین تا سوهان قم از چاقوی نجفآبادی تا کلاغی کاشی از کاسه کوزههای نطنز تا آفتابهلگنهای مسی کاشان و تشت و ابریق پلاستیکی اسباب و لوازم خانه و آشپزخانه پارچه و قماش لیف و کیسه و قطیفه حمام خشکبار و حلواجات انواع گوناگون بیل و بیل چه کلنگ و ابزار کشاورزی خلاصه همهچیز از شیر مرغ تا جان آدمیزاد.
بازار مکاره اردهال رنگ و بوی محلی و روستای دارد نوع اجناس و طرز چیدن و عرضه آنها و شیوه دادوستد و مبادله همه و همه متناسب با فرهنگ روستاهای حاشیه کویری ست زائران امامزاده بهخصوص زائران فینی و کاشی خرید در بازار را مشهد را متبرک و خوشیمن میدانند و بنا به معتقدات مذهبی و سنت ابا اجدادی هرساله به هنگام مراسم مقداری از اسباب خانه و ظروف آشپزخانه و اسباب جهاز را بهقصد یمن و تبرک از بساط داران بازار تهیه میکنند. زارعان هم به نیت برکت بخشی به باغات و مزارع خود ابزار آبیاری و باغبانی را از این بازار فراهم میکنند
اسناد سلطانعلی
راجع به سرگذشت و شرححال علی بن محمدباقر که اهالی کاشان به او لقب سلطان دادهاند تنها یک نسخه خطی و بینام مؤلف در دست است که تاریخ ۹۳۳ ه ق دارد. نسخه با این شعر آغاز میشود
زنهار به درد و غصه می باش قرین / در ماتم سلطانعلی سرو دین
امروز زدیده اشک خونین میبار / تا روز جزا تو را دهد ماء معین
و ادامه میدهد که راویان اخبار چنین روایت کردهاند که سعید جلالالدین فینی و علی قوام الدین چهل حصاری و عامر بن ناصر فینی و قوام الدین کحل چهل حصاری عریضه نگار شدند به خدمت محمدباقر که یکی از پسران خود را پیشوای ایشان نماید؛ و عامر فینی به این خدمت سرفراز شد. عامر فینی اولین و آخرین یار همراه امام است. به سال ۱۱۳ هجری ی حضرت سلطانعلی در سن سیودوسالگی چند ماه قبل از شهادت پدرش با همراهی عامر به فین و چهل حصاران میرسد.
سلطانعلی امام جماعت مسجد جامع چهل حصاران میشود و تمام اهالی کاشان و فین هر جمعه در آن مکان برای نماز گرد میایند. ولی به علت گرمای کاشان تابستانها در قریه باریکرسف ساکن میشود. یکی از کرامات او سنگ کردن اژدهایی بود که رود خاوه زهرآلود میکرد.
حاکم محلی منطقه زرین کفش باریکرسفی از گرویدن شیعیان به امامشان به وحشت میافتد و از ازرق بن ابرح حاکم منطقه قم و کاشان کسب تکلیف میکند. او هم سپاهی را به فرماندهی ارقم شامی به منطقه میفرستد در روز واقعه در ۲۶ جمادی آخر به سال ۱۱۷ هجری به بالای کوهی در بالای درهی که به امروزه به دربند قتلگاه مشهور است، میرود و فریادش تمام دره را پر میکند. روایت نسخه اینچنین است: آیا شنیدهاید آن جماعتی که در صحرای کربلا جدم حسین با یارانش را شهید کردند عاقبت ایشان به کجا رسید الحال آخرت ایشان از دنیاشان تیرهتر است. الحال میخواهید به جهت من خون جمعی بیگناه را بریزید و آشوب کربلا تازه شود این امر را آسان مگیرید.
ارقم در جواب میگوید: ای پسر باقر این گفتگو بگذار. بر خود واجب کردهام که در هر بلدی از اولاد فاطمه بیابم به قتل رسانم
حضرت میگوید: ای ارقم مرا از کشته شدن باک نیست شهادت ارث ماست.
امام و یارانش قاصدی را به فین میفرستند که در راه توسط افراد زرین کفش گرفتار میشود و سر او را برای امام میفرستد و میگوید این امداد فین و کاشان شماست. جنگ درمیگیرد و خواجه نصیر از یاران امام با ۲۰ نفر از اهالی خاوه به امداد امام میایند و بعد از رشادتهای بسیار شهید میشوند.
در نسخه آمده: آن حضرت گفت اگر ایشان قصد مرا دارند چرا دیگران کشته شوند پس اسباب حرب را میآراید و فغان خلق بلند میشود.
در نسخه: اراده حضرت به جنگ اینگونه آمده: آنوقت دست به کمان کرده هرکه را تیری بر سینه زدی از اسب افتادی بعضی را به سوزن خدنگ پادررکاب دوختی. تا خدنگش تهی میگردد دست بر شمشیر ذوالفقار کردار میکند و حمله میکند هر که را بر فرق زدی تا به ناف شکافتی و هر که را به میان زدی دونیم ساختی.
تا اینکه خالد باریکرسفی تدبیری میاندیشد و جمعی از سواران برداشته و از عقب داخل دربند میشوند و به عقب سپاه لشکر شاهزاده میتازند و ۱۰۰ نفر از دوستان شاهزاده را شهید میکنند. ناگاه زرین کفش تیری بر پیشانی حضرت میزند که تا سوفار مینشیند خون از پیشانی نورانیاش جاری بود و به ردای مبارک پاک میکرد و حضرت عنان مرکب بهجانب دربند میکشد.
چون حضرت به میان دربند میرسد ضعف بر او غالب میشود و از اسب میافتد. پس ارقم متوجه قتل حضرت میشود: حضرت دیده باز کرد دید ارقم خنجر بهدستآمده است پس پای مبارک بهجانب قبله کشید. پس آن شمر ثانی سر حضرت را از بدن جدا کرد لعنت الله.
این خبر به اهالی فین و چهل حصاران میرسد: گریبانها چاک نمودند فریادکنان با اسبان سیاهپوش و دمبریده میآیند. بر سر جسد مقدس حضرت و سایر شهدا عزاداری میکنند و حضرت را دران محل دفن میکنند.
جمعه جار
جمعه جار جمعهای ست که به مردم فین و کاشان فرارسیدن جمعه قالیشویان را میدهند.
چون جمعه قالی تاریخ مشخصی ندارد هرسال در اواخر تابستان ریشسفیدان و بزرگان فینی روز آن را تعیین میکند و به جار خوانها اعلام میکنند تا آنها یک جمعه قبل از جمعه مراسم آن را در مساجد و کوی و خیابان جار بزنند. هرساله شب جمعه یک هفته قبل از مراسم قالیشویان از مسجد جامع فین این ابیات به گوش میرسد:
بیا ای مستمع براین مصیبت شور و غوغا کن
فغان و ناله بر سلطانعلی فرزند زهرا کن
به سال ۱۱۳ هجرت شیعیان خاص
روان کشتند سوی مدینه از سر اخلاص
رفتند به مدینه خدمت آن خسرو خوبان
بگفتند ای امام پنجمین ای رهبر جانان
نداریم پیشوای یا محمد رحم برما کن
یکی از نور چشمان، روان برهمره ما کن
امام پنجمین فرمود چرا از دیده خون بارید
یقین از مردمان فین و اهل چهل حصارانید
یکی از نور چشمانش روان کرد همراه انان
که نامش حضرت سلطانعلی نوباوه زهرا
سه سال آن شاهزاده بود اندر اردهال و فین
بهار در خاوه بود آن شه زمستان در دیار فین
لعینان قدعلم کردند بهر آن سرو ر
به نام حارث ملعون و زرین کفش بداختر
به اینجا که میرسد جار خوان دیگری ادامه میدهد: اول به خدای حی و داور صلوات، دوم به رسول حی سرمد صلوات و جمعیت بعد از هر بیت زمزمه میکند بر محمد و آل محمد صلوات و بعد ادامه میدهد بر کرببلا به شمر ملعون لعنت بر حارث و زرین کفش زبیر رافون لعنت که جمعیت بعد از هر بیت میگویند «بش باد» و ادامه میدهد اگر خستهجانی بگو یا علی اگر ناتوانی بگو یاعلی به رفتن سوی اردهال به یاری یار خدا یاعلی
جارچی ادامه میدهد: اهالی محترم فین از هفتساله تا هفتادساله صبح جمعه آینده مراسم قالیشویان در صحن علی بن محمدباقر در مشهد اردهال برگزار میشود.
– فهرست منابع معتبر مراسم قالیشویان اردهال کتابشناسی
مراسم قالیشویان، سازمان اوقاف، ۱۳۵۰
علی بلوک باشی، قالیشویان، ۱۳۷۹
بهرام بیضایی، نمایش در ایران، ۱۳۴۴
جابر عناصری، شبیه نامه سلطانعلی، ۱۳۸۲
ملاعبدالرسول مدنی، شرححال سلطانعلی، ۱۳۰۰ ق
محمدباقر مرندی، نورباهر، ۱۳۸۱ ق
سهیل کاشانی، تاریخ کاشان، ۱۲۰۰ ق
ابی رضا راوندی، دیوان راوندی، ۱۳۷۴ ق
دورساله تاریخی درباره سلطانعلی، افشین عاطفی، ۱۳۸۴
مجید زجاجی، حماسه تاریخی اردهال، ۱۳۷۱
امامت کاشانی، تذکره سلطانعلی، ۱۳۷۱ مقالات
ارزیابی شتابزده، مهرگان در اردهال از جلال آل احمد، ۱۳۵۰
هنر و مردم، قالیشویان از بلوک باشی، ۱۳۴۳
نامه کاشان، حماسه کویر از بلوک باشی، ۱۳۸۷
همشهری، غسل قالی از حمیرا محبعلی، ۱۳۸۲
کتاب جمعه، تمنای باران در ایران از ایهان باشگوز، ۱۳۵۸
فرهنگ ایران باستان، آیین طلب باران از عناصری، ۱۳۴۸
فرهنگ و زندگی، نقدی بر نقد سوگ سیاوش از شاهرخ مسکوب، ۱۳۵۱
سرزمین من، فرش تا عرش از ابوالفضل شاهی، ۱۳۸۷
همشهری جوان، چوب به دستان پاییز از ابوالفضل شاهی، ۱۳۸۵ فیلمشناسی
. ناصر تقوایی، ۱۳۵۰، «مشهد قالی» مستند
فرهاد ورهرام، ۱۳۵۹، «بازار اردهال» مستند
مستند چوب به دستان پاییز، امین قدمی، ۱۳۸۹
مستند قالیشویان، ستاد برگزاری مراسم قالیشویان، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۰
اردهال، حمید سهیلی، ۱۳۸۲
*توضیح سردبیر
از نویسنده محترم و هنرمند ارزشمند خطه کاشان جناب شاهی تشکر میشود . اطلاعات ذیقیمت و نابی در این مقاله است که مورد استفاده خوانندگان قرار میگیرد. و من الله توفیق.