کاشان نیوز- مطهره حاجیزاده: روزهای نوروز گذشت و بناهای کاشان بخش اعظم گردشگران استان را جذب کردند و رکوردهای بازدید بناهای تاریخی استان را شکستند. مسئولان شهری هم با بازدید از بناها و برگزاری جشنهای نوروزی و معرفی جاذبههای دیگر منطقه کاشان بادی به غبغب انداخته و از این حجم مسافر خرسند شدند. اما حلقه مفقوده این بازدیدها حفاظت و نگهداری از میراث تاریخی و طبیعی بود که به هیچ انگاشته میشود.
تعطیلات نوروز ماراتن جذب هرچه بیشتر گردشگر بین شهرها و استانهای کشور برگزار میشود و هفته چهارم فروردین که آمارها منتشر میشود تمشک طلاییِ تخریبِ بیشتر، به شهر و استان پربازدید اهدا میشود!
ما مردمان ایرانزمین که به تاریخ پربارمان افتخار میکنیم، در فراوانی بناهای تاریخی و باستانی، کمتر از هر چیز به حفاظت فکر میکنیم. از کودکی آنقدر آثار تاریخی زیادی دیدهایم که کمترین دغدغه ما حفظ و نگهداری آنهاست. اگر میراث باستانی جدیدی برای بازدید آماده شود، کریستف کلمبوار به کشف آن میرویم و خیال میکنیم ارثومیراث خودمان است و هرگونه استفاده از آن مجاز است. نه ظرفیت تحمل بازدید را در نظر میگیریم نه اصول ساده حفاظت را، ازیکطرف مسئولان میراث به فکر درآمدزایی هستند و ازیکطرف من گردشگر، به فکر لذت بردن بیشتر و خودنمایی بیشتر تا حس کریستف کلمبوار خود را ارضا کنم و در زیر عکسهایم در شبکههای اجتماعی بنویسم: «هرکی اینجارو ندیده نصف عمرش بر فناست!» بعد هم سیل گردشگرانی که نمیخواهند از بقیه عقب بمانند به آنجا سرازیر میشود و چند سال بعد هم از آن میراث ارزشمند ناشناخته، چیزی باقی نمیماند.
چه کسی اولین بار باداب سورت را معرفی کرد؟ حالوروز امروز باداب سورت را دیدهاید؟ ساحل رنگی هرمز را چه؟ سالانه چند کیلو خاکرنگی هرمز به دست گردشگران برای سوغات خارج میشود؟ بارها خطر تخریب کامل این میراث طبیعی به خاطر بازدید بیرویه گفتهشده و هیچ کاری برای آن صورت نمیگیرد. اما تخریب میراث تاریخی بخاطر هجوم گردشگران، کمتر خبرساز میشود. مدیران این بناها هم از هجوم گردشگران خرسند شده و آن را سندی بر کیفیت عملکرد خود میگذارند!
اما علاقمندان میراث، خاطرات زیادی از تخریب این بناها دارند، از کندن کلون و قفل و گلمیخ دربهای چوبی خانههای تاریخی تا باز و بسته کردن بیرویه پنجرههای ارسی و تخریب لولای آنکه در سال هزینههای زیادی متحمل میکند. ساییدگی کاشیها و گچبریها براثر لمس بازدیدکنندگان نیز بهمرور رخ میدهد و کسی خبردار نمیشود. سازمان جهانی گردشگری برای جلوگیری از این تخریبها و کنترل بازدید گردشگران «ظرفیت قابلتحمل» هر جاذبه گردشگری را اینگونه تعریف میکند:«حداکثر تعداد افرادی که ممکن است از یک مقصد گردشگری در یکزمان بدون ویرانی فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی محیط و کاهش جبرانناپذیر در کیفیت رضایت بازدیدکنندگان، بازدید به عملآورند.»
در تمامی جاذبههای گردشگری مطرح دنیا برای کنترل بازدید جاذبههای گردشگری، پس از تعیین این ظرفیت تحمل، روشهایی برای جلوگیری از تخریب بنا و افزایش رضایت گردشگر صورت میگیرد. بهعنوانمثال گروهی از بازدیدکنندگان با تعداد مشخص به بنا وارد میشوند و به همراه راهنما بازدید کرده و پس از خروج این گروه، تعداد دیگری وارد بنا میشوند. برای بهکارگیری این روش، آموزش گردشگران برای جلوگیری از تخریب و حفظ بنا ضروری است. یکی از بناهای منطقه که این روش را برای کنترل بازدید گردشگران به کار میبرد، شهر زیرزمینی نوشآباد است. هرچند به گفته کارشناسان، تعداد بازدیدکنندگان شهر زیرزمینی نوشآباد در ایام نوروز، از ظرفیت تحمل شهر بالاتر است.
دکتر مصطفی ده پهلوان، مدیر باغموزه نگارستان و موزه مقدم و باستانشناس در مصاحبهای که با روزنامه اطلاعات داشته، درباره این وضعیت بازدید میگوید:« متأسفانه ما در مورد بناهای تاریخیمان در معرض موجی قرارگرفتهایم که در حال تبدیل به سونامی است و آنهم یک نوع بهاصطلاح دوستی خالهخرسه است! مردم میراث فرهنگیشان را دوست دارند و میخواهند آن را حفظ کنند، اما گاهی با ناآگاهی و شیطنتهای کودکانه، به این میراث آسیب میزنند.»
این باستانشناس تأکید میکند:«گردشگری در ایران بهسرعت رونق میگیرد، اما آیا بسترهای فیزیکی، فرهنگی و فکری رشد آن آمادهشده است؟ در کشورهای توسعهیافته، مردم بهتدریج تربیتشدهاند و رشد یافتهاند و کودکان برای حفظ و نگهداری از آثار تاریخی و موزهها آموزشدیدهاند. آیا در اینجا بسترسازی تربیتی برای بازدیدکنندگان از آثار تاریخی انجامشده است؟ بازدید از هر موزه، آداب خاص خودش را دارد و مردم تقصیری ندارند اگر برای فراگیری این آداب، آموزش ندیدهاند.»
دکتر ده پهلوان بابیان این موضوع میافزاید:« ما در موزه مقدم یک صندلی سنگی را که حدود ۷۰ سال قدمت دارد، در باغچه گذاشتهایم که هم نمای زیبایی به فضا بدهد و هم مردم بتوانند روی آن بنشینند. این درست نیست که افرادی بروند روی آن بایستند و عکس سلفی بگیرند. در ایوان قاجار موزه مقدم، کاشیهای قدیمی وجود دارد که بعضی از افراد میآیند مثل تنه درخت یا یک دیوار بتنی به آنها تکیه میدهند. یک کاشی زرینفام ۷۰۰ ساله وجود دارد که بازدیدکنندگان به آن دست میکشند؛ حتی یک مورد عکسداریم که در آن خانمی دستش را روی این کاشی ارزشمند گذاشته و چشمانش را بسته است تا خوب حس بگیرد! درست است که این نوع ارتباط برقرار کردن با آثار تاریخی خوب است، ولی اگر صد نفر در سال چنین کاری را انجام بدهند، کل لعاب کاشی بعد از چند سال میریزد!»
فاجعه تخریب این بناها به تدریج رخ میدهد و روزی متوجه میشویم که خیلی دیر شده است. در نوروز و ایام گلابگیری، گردشگران باغ جهانی فین را با پارک اشتباه میگیرند و از فضای باغ برای تفریح و تفرج استفاده میکنند. اگر بشود تنی به آب میزنند و در سایه درختان اطراق میکنند. بدون اینکه برای بازدید از این بنا و کنترل گردشگران تمهیداتی اندیشیده شود، تنها به بلیتفروشی اکتفا میکنیم. مسئولان میراث فرهنگی میدانند بازدید ۳۰۰ هزار نفر در ۱۵ روز از باغ جهانی فین چه میزان آسیب جبرانناپذیر به بناهای پانصدساله آن وارد میکند؟ قدم زدن روزانه ۲۰ هزار نفر در فضای نهچندان وسیعی مثل باغ فین میتواند سنگفرشها را هم ساییده کند؛ قدم زدن بازدیدکنندگان و فرزندانشان در جویهای باغ فین جزو کدام آداب بازدید از بنای تاریخی است؟ باغ فین که بهعنوان میراث جهانی یونسکو ثبتشده، نیاز بهدقت و کنترل بیشتری دارد. مسئولان شهری و میراث فرهنگی که باافتخار در ایام نوروز از باغ فین بازدید کردند، این موارد را دیدند؟ چرا تعداد گردشگران ورودی به باغ فین را کنترل نمیکنیم؟ فروش بلیت و درآمدزایی از بناهای تاریخی به چه قیمتی است؟ اصلاً این درآمدزایی ارزش تخریب میراث جهانی شهرمان را دارد؟
دیدگاه شما