کاشان نیوز – محمد ثابت ایمان: مدتهاست در خصوص مدیریت شهری نمینویسم. دلیلش برایم روشن است. در شرایط فعلی، ما گوش شنوا نداریم. روزی میگفتیم؛ مثلث شهر، شهروند، مدیریت شهری، کمی که جلوتر آمدیم، آن مثلث، مربع شد و ضلعی به نام ذینفعان به آن اضافه گردید.
البته وقتی میگوییم مربع، یعنی وزن همهی اینها در تحقق مطلوب ماجرا باهم برابر است و اضلاع یکسان و وقتی هم هر یک از اضلاع دچار رشد کاریکاتوری شده و یک ۴ ضلعی مختلفالاضلاع را تحویل میدهند، همین شرایط شتر گاو پلنگ بازی مدیریت شهرهای امروز را مدنظر داریم.
یکی از مهمترین اضلاع اثرگذار بر این مربع، شهروند است. همان واژهای که انسان را خارج از هرگونه رنگ و تعلق و ریشه و مزاج و حواس و… صاحب حقوحقوق میداند.
به قول سهراب: واژه باید خود باد
واژه باید؛ خود باران باشد.
بدیهی است که در نظام اخلاقی درست مبتنی بر دانش و حکمت عظیم، مهمترین نیازهای این انسان در دو بعد مادی و معنوی به ظهور میرسد. همان دعای سادهای که در سالهای گذشتهی عمر مدیریت شهری، در پایتخت با عنوان یک اسلگان یا همان شعار تبلیغاتی، خودش را در پیشانی اهداف و رویکردها نشان داد.
«ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و …»
آری! ارتقاء کیفیت زندگی مادی و معنوی شهروندان. به همین ترتیب که گفتیم. این اصل، مهمترین آرمانیست که ما را به زایش رویکرد تبدیل سازمان خدماتی به نهاد اجتماعی رسانید. آنچه در تبین مؤلفههای این سازمان مدنظر میآید در یک یا چند جمله قابلتعریف و ایجاز نیست. اگرچه در طول این سالها سعی شد به تعریف جدی این نگاه در حاشیهی تمامی زیروبمهای موجود اتفاقات مدیریت شهری بپردازم اما شناخت کامل آن را به فصلی در کتاب؛ «از بلدیه تا نهاد اجتماعی» به آینده ارجاع میدهم تا بلکه بتواند در اینیکی دو دههی قبل و پیش روی که جامعه در التهاب عبورهای نارس مکرر و ناشاد خود، وقت تلف میکند و یا شاید دارد میرود تا خودش را با بلوغی برتر به شرایط خاص توسعه در ضلع نامبرده (شهروند) نزدیکتر کند، برای فردایی که حتماً روشن است، مفید فایده باشد. شاید هم تبدیل به تاریخ شد؛ یعنی مکتوبی که کوشیده است بهجای آنکه در بطن فرآیندهای عبور به خیر و صلاح باشد در انتهای گذرهای روشن یا تاریک فردا به بازگویی علتها و معلولهای راه بپردازد. از روشهای شاید برتر بگوید و با مهمترین رکن رو درروی مدیریت شهری یعنی شهروند را به تماشای آرمانشهر خویش بنشاند.
اینها همه یعنی ما چه اندازه فاصلهداریم از آن مدنیت آرمانی موردنظر و چه اندازه کار و تلاش باید تا به مرزهای دور از دسترس فعلی آن، نزدیکتر شویم. با این توضیح مختصر باید گفت که به نظرم، آن خیز اساسی که ما را به دورهی سوم تکاملی مدیریت شهری در اواخر دههی هشتاد، یعنی (حاکمیت صرف فرهنگی) پرتاب کرد و دقیقاً از دیدگاه استراتژیک در ضلع بیرونی یعنی (محیط) قرار دارد، یکشبه و بدون تعارف دوباره از ویژگیهای سترگ شهروند بهاتفاق شهرنشین، تنزل و عقبگرد داشته و حالا حالا هم میل ندارد به معنای و جایگاه رفیع خویش برگردد. این نکته البته که با موضوع انقلاب اجتماعی نخبگان در بدنهی اجتماعی ما بهعنوان یک کاتالیزور و حلال روبهجلو، ممکن است دچار تسریع در فتح قلهی شهروندی هم بشود اما تا تهنشین شدن این بلوغ و تبدیل آن به یک الگوی معرفتشناختی قابلاتکا و توجه، بهعنوان میراث معنوی بهجامانده در پیشانی فرهنگ جامعهی شهری، حداقل دو دهه وقت نیاز است.
اگرچه ابزارهای اطلاعاتی امروز جهان بهاصطلاح مک لوهانی و شرایط مغتنم موجود در اتمسفر زیست انسانی ما از موضوعی به نام توسعه از جنس گازی به همراه پذیرش بیمرز فرهنگی جوامع، ممکن است بر سرعت این شدنها بیفزاید، اما با لحاظ انتظار یک وارونگی شدید فرهنگی در برخورد عملی جامعهی ایرانی با اتمسفر موجود و اتلاف وقت و سرمایههای ناگزیر اجتماعی تا رسیدن به آرمان شهروندی، فاصلهای جدی درراه است. فاصلهای که بدون هیچ چونوچرا ما در آن با یک استحالهی فرهنگی شدید روبرو بوده و خواهیم بود.
بااینهمه به نظر میرسد اوضاع ما تا رسیدن به مصداق واقعی شهروند در عمل و رفتار و تماشای ظهور اجتماعی آن، با مصادیق ظهور انقلاب اجتماعی فردا، همراهتر و بهروزتر باشد. البته به خلاصه و ایجاز بگذرانیم که وقتی میگوییم انقلاب اجتماعی نخبگان، منظورمان نسلی است که درراه است و بهواسطهی بکر بودن ذهن، خودش را در میان اتمسفر موجود در معجونی از علم و آگاهی و نگاهی جدید به منصهی ظهور میرساند. اندازهی شدت شور و هیجان مقدار شعور آن ظهور بهاتفاق رسیدهی درراه، بزرگترین دلواپسی فردای ایران بزرگ است که میتواند در نگاه به درختوارهی هویت ملی ما، در غم ریشهها و بنیانهای فکری این نسل بگذرد و خودش را بهسلامت در میوهی اتصال به سرشاخههای رو به نور نشان دهد.
بیشک این نورسیدگان، بهمراتب شهروندی در آیندهی ایران بزرگ، نزدیکتر خواهند بود؛ اما باید گفت و دانست که رکن مراتب یادشده تنها در تحقق عملی اخلاق برای انسان ایرانی آینده، قابلقبول و پذیرش خواهد بود. بهطور خلاصه؛ اخلاق مهمترین متر و معیار توجه انقلابیون اجتماعی آیندهی درراه توسعه و پیشرفت، در تعیین مسیر و منزل نهایی خویش است.
راه میانهای که برای ترمیم فاصلهی بین حاکمیت و مردم با تحقق درست مفهوم شهروندی و توجه به حکمت؛ الناس و دین ملوکهم، تنها و تنها و تنها از کریدور سبز مدیریت شهری و مأموریتها و وظائف بیحد آن خواهد گذشت. آنچه میدانیم و باید! در سند چشمانداز بیستساله، بهعنوان مدیریت کلان واحد شهری محقق گردد.
ادامه دارد …
دیدگاه شما