کاشان نیوز – رضا رضازاده*: این یادداشت به مناسبت ۲۷ آبان ماه «روز جهانی فلسفه» نوشته شده است. این روز باهدف برجسته کردن نقش فلسفه در توسعه اندیشه بشری از سوی یونسکو نامگرفته است.
فلسفه و فلسفهورزی سابقه و سنتی دیرپا در ایرانزمین دارد که در تحلیلی واقعبینانه، بهمثابه «روشی برای زیستن» بوده است. پیر آدو در کتاب philosophy, as a way of life به ما نشان میدهد که فلسفه ورزی چگونه با زندگی فضیلتمندانه پیوند میخورد. پاسداشت خِرد و خردورزی، افق دیدِ انسانی ما را میگشاید. فلسفه دعوتی است همیشگی به مشارکتِ همدلانه و دائمی در گفتگو، راهی است به رهایی از مرزهای تنگ و خودساخته و در مقابل، گشودن مسیر بهسوی فهمِ «دیگری» و بهسوی خوب زیستن.
ما محکوم به امید هستیم همانگونه که محکوم به گفتگو. خاطره جمعیِ ما از این حکایت دارد که طفره رفتن از گفتگو، انتخابی است که ما را به انسداد یا انزوا سوق میدهد و این میتواند درنهایت به نابخردی ختم شود، حداقل آنگونه که خانم باربارا تاکمن در کتاب «تاریخ بیخردی، از تروا تا ویتنام» روایت میکند.
جای خوشحالی است که سنت خردورزی و فلسفه ورزی در منطقه فرهنگی کاشان بهرغم همه فرازوفرودها و سوانحِ تاریخی جاری بوده است. این سرمایه، نشانگر حضور مردمانی است که با عقلانیتِ انباشته به سهم خود و نسل به نسل بهصورت مدام و خستگیناپذیر برای اینکه شمعِ خِرد را روشن نگه دارند در شکوفایی این منطقه مشارکتِ فعّال داشتهاند تا اینجا را برای زندگیِ مبتنی بر فضیلت، روشنبینی و روشنگری آماده کنند. به نظر میرسد کامیاب بودهاند. چنین است که ما بر خوانِ گسترده فرهنگ کاشان نشستهایم.
اکنون سؤال مهم این است که ما امروز با خردورزی و این سرمایهی ارزشمند چه نسبتی داریم؟
نگارنده در این مجالِ کوتاه فقط به این بسنده میکند که پیش از هر چیز باید از تفاخرِ صِرف به گذشتهای که پشت سرِ ماست، گذر کرد تا بتوان به حال و آیندهای اندیشید که پیشِ روی ماست. این، هنری است که با اعتمادبهنفس، با خودآگاهی و بهره بردن شایسته از سرمایه گذشتگان میتوان به کف آورد. این راه نه بهتنهایی بلکه با مشارکت همگان و بهشرط گفتگوی همدلانه و باهدف گرهگشایی از مسائلی که به سرنوشت جمعی ما گره خورده است، ساخته و پیموده میشود. این مسائل، ذهن و زبان و زندگی ما را درنوردیدهاند. از معنای زندگی بگیریم تا زندگی مدنیِ عادلانه تا مسائل مربوط به محیطزیست، ارتباطات انسانی و وضعیتهایی که نو به نو ساخته میشوند، همه و همه ما را ناگزیر از یافتن راهحل میکنند. بابا افضل درجایی میپرسد فکر چیست؟ و در جواب میگوید: «صورت کردنِ جان». فهمِ اولیه این کلام دعوتی است بهسوی خردورزی. چون سرمایه اصلی و مشترک نوع انسان، خِرد است و درست است که زندگی انسان، در ظاهر از طبیعت و خاک شروع میشود اما در حقیقت و در عمق، از خِرد و خردورزی سیراب میشود. ازاینروست که در جای دیگری میگوید: جان از خِرد شاد است.
*-پژوهشگر فلسفه، دکتری فلسفه و الهیات تطبیقی، دانشگاه سنت جوزف (Josef Saint of University)، لبنان، ۱۳۹۰٫
کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی (دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۷٫ )
کارشناسی فلسفه و کلام اسلامی (دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۵٫)
دیدگاه شما