کاشان نیوز-زهرارسول زاده:در موردپژوهش، لزوم پژوهش و مباحثی از این نوع،ابتدا محبت میکنید یک معرفی از خودتان داشته باشید؟
به نام خدا،«جواد ناصح» هستم. ۲۷ سال هست در آموزشوپرورش خدمت میکنم. روانشناسی خواندهام و در حال حاضر هم دانشگاه فرهنگیان و چند دانشگاه دیگر در کاشان تدریس میکنم. فعالیت پژوهشیام را مثل همه دانشجویان همزمان با دوره تحصیل شروع کردم، اما بعد از کارشناسی ارشد، با پایهگذاری پایگاههای پژوهشی در شهرستانها، بهعنوان رابط پژوهشی کاشان با اصفهان معرفی شدم و چند سال در این حوزه فعالیت میکردم و بعدازآن فعالیتهایم به شکل غیررسمی و پراکنده بوده مثل نوشتن مقاله یا انجام کارهای پژوهشی یا اینکه کار راهنمایی برای دانشجویان یا همکارانی که دوست داشتند کار پژوهش انجام بدهند را انجام میدادم.
آیا در مدارس آموزشوپرورش هم تدریس داشتهاید:
بله. بهمحض استخدام، در کلاسهای آمادگی کودکان استثنایی کلاس داشتم به مدت دو سال و بعد چند سال مشاور بودم و چند سال مسئولیت داشتم. مدتی در ارزیابی عملکرد خدمت کردم، حدود چهارده ــ پانزده سال برای تیزهوشان درس «مطالعه و تحقیقات» را ارائه میکردم و بعد آمدم دانشگاه فرهنگیان.
چه ارتباطی بین پژوهش و آموزشوپرورش میبینید؟ فارغ از شرایط موجود و فعلی، در وضع مطلوب آیا ارتباطی میتواند بین پژوهش و آموزشوپرورش وجود داشته باشد؟
پژوهش، ایجاد پویایی در یک سیستم و مسیری است که به ما اجازه میدهد راکد نمانیم. اجازه بدهید بحث آموزشوپرورش را موقتاً فاکتور بگیریم. هر مجموعهای برای زندهبودن باید فعال و اکتیو باشد. برای فعال بودن، مطالعات مستمر لازم است. با توجه به اینکه زمان تغییراتی با خودش دارد و این تغییرات در زمان ما از سرعت بیشتری برخوردار است، طبیعتاً نیازهای جدیدتری تعریف میشوند، و آینده به شکل دیگر ترسیم میشود. برای ترسیم شدن آینده به شکل خوب و همگامشدن با آن، باید کار مطالعاتی و پژوهشی داشته باشیم. البته به معنای عام نه پژوهشی که مدنظر هست و ذهنیت از آن داریم، و در قالبی انجام میدهیم تا امتیازی بگیریم و فارغالتحصیل شویم. نه به این معنا. به معنای عام. یعنی داشتن روحیه پژوهشگری و پرسشگری.
اعتقاد صحیح براینست که «سابقه» با «تجربه» متفاوت است. سابقه یعنی تکرار کردن یک کار در یک بازه زمانی. مثلاً یک نفر، سی سال دوره خدمتش را تکرار کند. اما تجربه یعنی سابقهای که با تأمل همراه باشد. تأمل در آنچه انجام دادم، تأمل در آنچه انجام میدهم و تأمل در آنچه باید انجام دهم. یعنی تفکر روی آنچه حین کارم انجام میشود و روی آنچه قرار است انجام بدهم و تأمل و تفکر روی آنچه انجام شد و یافتن پاسخ این پرسشها که به چه دلیلی انجام شد؟ ضرورت آنچه بود؟ پشتوانهاش چه بود؟ و عاقبت ماجرا چه شد؟ تا چه اندازه درست بود؟ و کجاها نیاز به بازنگری و اصلاح دارد؟ این معنای واقعی پژوهش است. حالا بخش کوچکی از مصادیق پژوهش میشود نوشتن مقاله و رساله و امثال آن. من اعتقاددارم آموزشوپرورش با توجه به آنکه با نسل جوان ارتباط دارد، و نسل جوان بهمراتب بیشتر از دیگر نسلها پویایی دارد و سرعت رشد تکنولوژی هم به حدی است که ما تقریباً داریم جا میمانیم از نسل جوانمان، ضرورت مطالعه و بهروز شدن برای آموزشوپرورش به نسبت بقیه سازمانها بهمراتب بیشتر است. زیرا بقیه سازمانها خروجی آموزشوپرورش را تحویل میگیرند و مورداستفاده قرار میدهند. وزارت علوم، علوم پزشکی، قوه قضاییه، قوه مقننه، قوه مجریه و تمام موسسههای خصوصی از خروجی آموزشوپرورش استفاده میکنند. بنابراین آموزشوپرورش است که تصمیم میگیرد در آینده کشور چه اتفاقی بیفتد. اگر بخواهیم خوب تعریف کنیم این آینده را، نیاز به معلمینی داریم که بتوانند روح پژوهشگری داشته باشند. یعنی پژوهشگر فرا کنشی باشد نه پژوهشگر کنشی. پژوهشگر کنشی کسی است که منتظر میماند تا موضوع مقاله تحقیقی را دریافت کند تا یک مقاله بنویسید و بیاورد و از متولی امتیازی بگیرد. بهجای خودش خوب است و اشکالی هم ندارد. مثل اقدام پژوهی یا مثل سایر فراخوانهای پژوهشی. اما معلمی که روحیه پژوهشگری فرا کنشی دارد، معلمی است که منتظر فراخوان برای پژوهش نمیماند، بلکه در حوزه فعالیت خودش پژوهشگری دارد. یعنی مطالعه میکند که آیا برای تدریس این نکته، این روش تدریس مناسبتر است؟ آیا برای این مخاطب این بهترین کاراست که میتوان انجام داد؟ و در حین اجرا روی کار خودش دقت دارد و بعدازآن همروی کار خودش مطالعه دارد که تا چه اندازه من نتیجه گرفتم؟ چه قدر مفید بودم؟ و کجاها ایراد داشتم؟ این معلم اگرچه مقالهای را بهجایی ارائه نکند که ما بخواهیم نام او را ثبت و ضبط کنیم، یا بهعنوان پژوهشگر مطرح بشود، اما کسی است که آدم سال گذشته نیست. یک گام به جلو حرکت کرده و معلم بسیار ارزشمندی است. چون چکیدهای از تجربیاتی است که در طول سالیان توانسته جمع کند.
بنابراین آموزشوپرورش اگر بخواهد از حوزه پژوهش جدا بشود، تبدیل به یک مانداب خواهد شد. ماندابی که سرنوشت مختومی غیر از دست رفتن، فاسدشدن و نابودی چیزی نخواهد داشت. و اگر بخواهد زنده بماند باید پژوهشگری در آن زنده حضورداشته باشد تا بتواند هرلحظه جریان آموزش را تازه، و بهروز کند و ضمن حرکت روبهجلو خطاهای خود را اصلاح کند.
با این تعریف چه قدر این نوع پژوهش را در آموزشوپرورش کاشان جدی میبینید؟ به عبارت بهتر چه قدر این پژوهش در آموزشوپرورش کاشان، مسئله هست؟ چه قدر پژوهش اولویت نگاه یک معلم هست؟ اصلاً آیا کم و کسری وجود دارد؟ این کم و کسریها در کدام بخش بیشتر و در کدام بخش کمتر احساس میشود؟
سؤال شما یک نسبیت را مطرح میکند. یعنی این نسبت باید با یکجایی سنجید شود. اگر بخواهم این مقایسه را با نسبت بهجایی انجام بدهم و بیایم در سطح استانی به ماجرا نگاه کنم، باید گفت کاشان اوضاع خوبی دارد. ما در سنوات گذشته جزء مراکزی بودهایم که حرکت روبهجلو بسیار خوبی داشتهایم. علت عمده این ماجرا این بود که کاشان یک شهر دانشگاهی و با مراکز متعدد دانشگاهی محسوب میشود و این خود بستری فراهم میکند تا بتوانیم از نیروهای متخصصی که در سایر نهادها و عمدتاً دانشگاهها خدمت میکنند، بتوانیم استفاده کنیم و کارهای پژوهشی بهتری را انجام دهیم. ازاینجهت کاشان اوضاع خوبی نسبت به بقیه استان دارد. ما گاهی بیشازحد مقرر جذب اعتبار و پژوهشگران خوبی داشتهایم. سال ۷۸ عملاً ما نمیتوانستیم بهطورجدی در حوزه پژوهش صحبت کنیم. اما بعد از چند سال توانستیم متعدد پژوهشگر خوب برای انجام کار معرفی کنیم. آموزشهای زیادی هم برای این اتفاق گذاشته شد.
بنابراین اگر بخواهیم از منظر استانی نگاه کنیم اوضاع بدی نداریم و نیروهای بسیار خوبی با سطح تحصیلات و اطلاعات مناسب به نسبت دیگر جاها داریم.
اما در یک مقیاس کلی و از دیدگاه آلستیک در مقایسه با سایر کشورها یا در مقایسه با بعضی از دیگر استانها، کاشان هنوز نیاز به کار بیشتر در این حوزه دارد. نکته عمدهای که در این حوزه وجود دارد این است که مطالعه و کار پژوهشی در آموزشوپرورش کاشان، هنوز گستردگی لازم را به خودش ندیده است. یعنی ما خیلی راحت میتوانیم تعداد خاصی از افراد را پیدا کنیم و ببینیم که دائماً در حال کار هستند، نیروهای خوبی هستند و توان خوبی هم دارند، کار میکنند، اما گستردگی ندارد هنوز این کارها. یعنی انتظار داریم که مثلاً بهجای اینکه ۳۰ ،۴۰ یا نهایتاً ۷۰ نفر مقاله بنویسند در حوزهای مثل اقدام پژوهش، توقع داریم این را در سطحی گستردهتر داشته باشیم. اگر الآن سهم ما در حد همین مقدار کم هست، مثلاً اگر در حد۲درصد هست، توقع داریم این برسد به مثلاً ۱۵ درصد به ۲۰ درصد.
ازاینجهت ما جای کارداریم. یعنی باید شرایطی را فراهم کنیم. ( آموزشوپرورش کاشان خوشبختانه اقدامات مثبتی انجام داده و این یعنی میخواهد کمک کند) اما گسترش آن جای کار دارد. یعنی شرایط ایده آل نداریم. اما در مقایسه با جاهای دیگر خوب است. رتبههای سطوح بالا، مشارکت بالا در طرحها و… نسبتاً خوب است در بین همکاران کاشانی. البته این امکان وجود دارد که ما پژوهشی را از طریق متد جدیدی که در حوزه پژوهش وجود دارد، مثل درس پژوهی، تجربه پژوهشی، و کنش پژوهشی تسری بدهیم به داخل کلاسهای درس. این طبیعتاً یک خروجی بسیار خوبی دارد.
طبق آنچه شما اشاره کردید، به نظر میرسد ما تااندازهای گستردگی پژوهشی داشتهایم، اما حالا سؤال این است که چه مقدار این گستردگی عمق پیداکرده و به سمت کیفیت مطلوب حرکت داشته؟ آمارها شاید وضعیت خوبی را نشان دهد، اما تا چه اندازه شما پژوهشها را مؤثر و عمیق میبینید؟
اصولاً وقتی قرار است پارادایم جدیدی در جامعه شکل بگیرد، ابتدا با مقداری مقاومت روبهرو هست. وقتی قرار است تغییر داشته باشیم، ابتدا باید ضرورت تغییر جا بیفتد. این زمانبر است. چون نیاز به فرهنگسازی دارد. انسانها اصولاً موافق با ایجاد تغییرات در رویههای سابق خود نیستند. چون معمولاً تغییر اضطرابزاست، و اگر من توقع داشته باشم معلمی که ۲۵ سال با یکرویه خاص خوکرده، حالا بیاید به شیوه من عمل کند، علیالاصول باید بتوانم ابتدا اقناعش کنم که این کار را انجام بدهد وگرنه دلیل خاصی وجود ندارد. پس قدم اول این است که ضرورت تغییر جا بیفتد. درواقع تغییر در شیوه نگرش آدمها به پژوهش، از اینکه پژوهش یک کار کلیشهای یا یک کار ویترینی یا یک کار تبلیغاتی هست تا جایی که طرف احساس ضرورت بکند که باید این کار انجام بشود. ما تو این حوزه باید کار بکنیم.
هدف دوم زمانی است که افراد تغییر را پذیرفتهاند و شروع میکنند به آموزش دیدن بهعنوان اینکه تغییر رو تسری بدهند به جریان کارشان. و نهایتاً قدم سوم اینکه فرد باوجود داشتن شیوهها و آموزشهای گذشته، شیوه جدید رو نهادینه میکند در خودش. یعنی شما از آن به بعد بهعنوان یک یادگیری یا به عبارت بهتر یک تغییر در رفتار با معلمی مواجه هستید که ترجیح میدهد به شیوهای پژوهشی تدریس و کار کند و تأمل کند تا اینکه بخواهد بهصورت کلیشهای، سنتی، سخنرانی و یکجانبه مطالب را به دیگران منتقل کند. این ماجرای حرکت ماست. ازاینجهت هنوز ما در مرحله مقدمات هستیم. هنوز بهجایی نرسیدیم که ضرورت انجام پژوهش کاملاً جا بیفتد. بخشی از مدارس دارند این کار را انجام میدهند اما ضرورت دارد ما در این حوزه روی شیوههای نو کارکنیم، فعالیت کنیم، ترغیب کنیم بهخصوص برای کسانی که دوست دارند در این حوزهها کار بکنند، خدماتی را فراهم کنیم که در دسترس باشد.
فرض کنید باید نیروهای رده میانی تربیت کنیم که بتوانند به مدارس سربزنند و از این خدمات در اختیار معلمان قرار بدهند. خیلی سخت است انتظار داشته باشیم معلمی که عرض هفته را ــ بهخصوص معلمهای ابتدایی ــ که دارند پرانرژی کار میکنند، بعد آخر هفته بیایند وقت بگذارند تا چیزی بهعنوان مطلب جدید بگیرند. شاید بهتر است که ما مقداری مطلب به آنها عرضه کنیم. شاید لازم است ما فیلم تهیه کنیم. شاید لازم باشد ما کارشناسانی را بفرستیم به مدارس. کارشناسی که برود در مدرسهای و یک شیوه جدید آموزشی، یک شیوه جدید پژوهشی را در قالب یک جلسه شورای دبیران یا شورای آموزگاران به بقیه معلمها منتقل کند. بسیاری از ما اگر حلاوت آن اتفاقی که قرار است بیفتد را بچشیم، حاضر نیستیم که دستبرداریم از پژوهش. این وظیفه ماست که کارکنیم.
ابتدا عرض کردم گپ و گفت، اجازه بدهید بپرسم خاطرهای (تلخ یا شیرین فرق نمیکند)، از امر پژوهش دارید؟
خاطره که خیلی دارم. یک خاطره تعریف کنم که هم شیرین بوده و درعینحال هم تلخ. با عدهای دانشآموز روی پروژهای کار میکردم بسیار زیبا و بسیار اثرگذار. و با توجه به اینکه ما باید در حوزه پژوهشهای دینی خیلی کارکنیم، بهانه این بود که روی تصور کودکان از خدا تأثیر بگذاریم و تقویت کنیم. چند دانشآموز دبیرستانی، حجم زیادی نقاشی و اطلاعات از دانشآموزان پیشدبستانی و نزدیک به این مقطع جمعآوری کرده بودند با موضوع تصور خدا از نگاه کودکان. با توجه اینکه در مفاهیم دینی بسیار مهم است که ازنظر منظر بچهها به خدا نگاه کنیم، و برای اینکه مفهوم خدا را درست جا بیندازیم بهعنوان یک مفهوم بنیادی در حوزه اعتقادی دین، و کمتر از کلیشهها برای کاوش در مفهوم خدا استفاده کنیم، ازاینجهت یک کاوش بسیار خوبی بود. کار بسیار عمیق و خوبی انجام شد که واقعاً از سطح دانشآموزی بسیار فراتر بود. با توجه به اینکه در این حوزه تقریباً هیچ منبعی وجود نداشت و هیچ مطالعهای نشده بود، ولی کار بسیار زیبایی انجام شد، ادبیات پژوهشی خوبی جمع شد، روش خوبی را برای گردآوری بکار بردند، اطلاعات را هم خوب تلخیص و تحلیل آماری کردند و نتیجهگیریها مبتنی بر تئوری و دیدگاههای پیامبر و امیرالمؤمنین و امام صادق و تئوریهایی که خارجیها در این حوزه دارند. از طرفی تبیین دیدگاه کودکان از دیدگاه «ژان پیاژه» و بقیه کسانی که در این زمینه صاحبنظر هستند. یک کار خیلی قشنگی انجام شد. این کار برای استان ارسال شد و بدون تردید بهعنوان یک شاهکار در نظر گرفته شد. کار رفت برای تهران و برای طرح در جشنواره دانشآموزی «خوارزمی». داورهای آموزشوپرورش کار را پذیرفتند و اعلام کردند کار بسیار زیبا و خوبی است و خیلی فراتر از سطح دانشآموزان دبیرستان. حتی به تصور اینکه نکند کپی پیست باشد، شروع کردند به سین جیم کردن بچهها و بچهها خیلی مسلط از عهده توجیه کارشان برآمدند. تا اینجا بسیار شیرین بود. این قسمت شیرین ماجرا بود.
ولی وقتی کار رفت به جشنواره اصلی «خوارزمی» و قرار شد که آنجا کار را توجیه کنند که یک کار زیبای دانشآموزی بوده، متأسفانه آنجا گفتند تصویر کردن خدا و تصور کردن خدا به این شکل رگههای از کفر دارد. این حرکت یعنی انتساب کفر به بچهها حرکت و کار نازیبایی بود. بچههایی که میخواستند نشان دهند خدا از نگاه کودکان چیست و آیا میشود از نگاه کودکان مفاهیم درسی را تعریف کنیم برای اینکه خدا را عمیق در ذهن بچهها جا بیندازیم؟ باور عمیق با توجه. چون از قبل به ما گفته بودند «چونکه با کودک سروکارت فتاد، پس زبان کودکی باید گشاد» و بچهها سعی داشتند زبان کودکی را بگشایند نه زبان کلیشهای را در مفهوم خدا. ولی اینگونه با مسئله برخورد شد و اینکه بچهها داشتند سعی میکردند اصلاً مفهوم توحید را از این راه به شکل کودکانهای تبیین و منتقل کنند. اینیک خاطره بود که چند سال پیش اتفاق افتاد. کاری که بخشی از آن خیلی شیرین بود. زمانی که داور از اصفهان تماس گرفت و گفت: کار بچههای شما شاهکار است. اینجا کمتر کسی باور میکند که یک دانشآموز چنین کاری انجام داده باشد و خود بچهها را خواستند و کاملاً اقناع شدند که کار خود بچهها بوده و ما جز راهنمایی کار دیگری نکردهایم. ولی متأسفانه از آنطرف وقتی خبر آمد، بدترین صحنهای که من با آن رودررو شدم، دوتا دانشآموز دبیرستانی با پروژهای که دو سال و نیم روش کارکرده بودند و چشمهای اشکبار این دوتا بچه که به ما میگفتند ما واقعاً کارکردیم و با نیت خوب کارکردیم. من آنجا واقعاً ناراحت بودم. باید آنها را راضی میکردم که این مهم نیست، مهم این است که شما کارکردید و چیزی را آموختید که علیالقاعده بعضی وقتها در دوره ارشد هم این متدولوژی و یا روششناسی را نمیتوانیم یاد بگیریم. این واقعه که یکتکه تلخ داشت و یکتکه شیرین ازنظر من افتخار بزرگی بود برای آموزشوپرورش کاشان که دانشآموزانی با این سطح درایت، با این سطح تدبیر و هوش و خلاقیت داشتیم.
درباره پژوهش در بین معلمین صحبت کردید، در بین دانشآموزان این مقوله چگونه وضعیتی دارد. چه قدر در بخش دانشآموزی پژوهش را پررنگ میبینید؟ آیا معلمها موفق بودهاند دانشآموزان را به سمت پژوهش هدایت کنند یا نه؟
منجملهای را از استاد «شکر کن» استاد دانشگاه شهید چمران اهواز نقل میکنم: از ایشان وقتی پرسیده میشود: کار پژوهش از کی باید آغاز شود؟ پاسخ میدهند: از سن بسیار پایین.
تقریباً همهکسانی که در این حوزه فعالیت میکنند، معتقد هستند که دبیرستان حتی دیر است برای شروع کار پژوهش. کار پژوهشی را باید از پیشدبستانی شروع کرد. برای اینکه مبانی پژوهش که خوب دیدن و خوب مشاهده کردن و خوب جمعکردن اطلاعات است، از آن سن باید اتفاق بیفتد. اینیک طرف ماجراست. اما ما درگیر یک ماجرایی شدیم تحت عنوان گرفتن اطلاعات از سایتها و بعد ارائه به معلم تحت عنوان کار پژوهشی که خود این ماجرا درگیری و دردسر زیادی را برای خانوادهها فراهم کرده. در خانه حتماً باید اتصال برقرار باشد و بچهها اگر کار کپی پیست را انجام بدهند، چیزی به اطلاعاتشان افزوده نشده و کار پژوهشی انجام ندادهاند. مطلبی را از سایتی پرینت گرفته و تحویل دادهاند. در کنار آن معلمینی هستند که شیوه اکتشاف و کاوشگری را با بچهها کار میکنند. این معلمین فوقالعاده موفق هستند در ترویج و هدایت دانشآموز به سمت پژوهشگری. چون سن پایین است، آموخته در ذهن دانشآموز حک میشود. آنچنانکه در آموزهای دینی هم آمده که آموختههای دوران کودکی مثل نقشی است که بر سنگ میماند. در این زمینهها کارهایی میشود. اما ما نیاز به یک سازماندهی داریم نیاز به یک برنامهای داریم برای زمان حداقل یکساله برای فعالیت پژوهشی معلمین و دانشآموزان. برای اینکه خروجی خوبی داشته باشیم. که کمتر کپی کاری ببینم و خروجیهایی ببینیم که ارزشمند هستند.
جشنوارههای «جابربنحیان» و «خوارزمی» بسیار جشنوارههای خوبی هستند. اما اگر مجموعه معلمین سابقهدار و کسانی که دخیل در حوزه پژوهش هستند، یک مشارکتی داشته باشند و یک همافزایی فراهم شود و ایدهها را جمعبندی کنند و به اشتراک بگذاریم، میتوانیم همین جشنوارهها را به شکلی بهتر و قویتر برگزار بکنیم، با حمایت علمی بیشتر. آنوقت میتوانیم خروجیهای خوبی بگیریم از این مجموعهها. بچههایمان کار میکنند، اما به همین دو دلیلی که عرض کردم، یکی اینکه روشهای تدریس کمتر به سمت روشهای مناسب کاوشگری میروند و دوم اینکه ما تمهیدات لازم را در حدی که در سطح بالا انتظار میرود هنوز نداریم. یعنی به سطحی که بگوییم قابلقبول است نرسیده. من این را در مقایسه با آموزشوپرورش کشورهایی مثل هنگکنگ، مالزی، سنگاپور، فنلاند و کشورهایی که در المپیادها نمرات خوبی میآورند عرض میکنم. البته با لحاظ امکاناتی که ما داریم و با توجه به هزینهای که میکنیم. ولی اگر بخواهیم ایده آل نگاه کنیم بایستی روشهای تدریس تغییر کنند حداقل بهاندازه۱۰درصد. روشهای پژوهشگری و روشهای حل مسئله تزریق شود به آموزشوپرورش ما و از طرفی ما خروجیها را بهعنوان کار پژوهشی داشته باشیم. درعینحال راهنمایی مستمر و کمک دائم آنلاین (برخط) برای معلمین که طلایهدار این حرکت هستند. و حمایتهای مالی، اداری و تخصصی از این مجموعه ما را میرساند بهجایی که بگوییم قابلقبول هستیم.
کتابها را چگونه میبینید؟ آیا کتابها به شکلی طراحی شوند که کمک به پژوهش باشند؟
قطعا! بررسی که من مختصر در دوره ابتدایی کردم، نشان میدهد که از حد نمونه و نشانهایی که در سطح پایین آن هستند خارج شدیم. ما الآن بچهها را وادار کردیم به فعالیت در حوزه کاربرد، در حوزه تحلیل و ترکیب و خلاقیت. این نشان میدهد که کتابها دارند به آن سمت میروند. تغییراتی که در حوزه کتابها به وجود آمده بسیار خوب و جذاب است. فقط نیاز است که ما برنامهریزی داشته باشیم و کمک کنیم و دیدگاه جامعی برای کارها داشته باشیم برای حرکت به سمت جلو و پیش.
ممنون از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید و بامتانت و حوصله پاسخگویی سؤالات بودید.
سپاس
دکتر جان سلام بیاد خدمت سربازی در سال ۶۳ بیادت هستم
سلام استاد از پژوهش فقط نامی باقی مانده است , زمانیکه تمام تحقیقها و پایان نامه ها کپی برداری شده . برخی اساتید جزوه های چندین ساله خود را هر سال تدریس می کنند و زحمت به روز شدن را به خود نمی دهند. حتی همان کلینیکی که از اون اسم بردید پول می گیرند تا به جای دیگران تحقیق کنند و پایان نامه بنویسند . زمانیکه از سوی مسئولین رده بالا بودجه ای اعلام می کنند که به پژوهش اختصاص می دهیم ولی این بودجه کجاها صرف می شود ... !!