کاشان نیوز-محمد ثابت ایمان: آنچه باید این روزها شاهد و شاکر ان بود این است که آدمی در محاسبه ی عمل خویش به این برسد که به راستی چه کسانی و با چه نیت هایی از نتیجه ی رفتار و گفتار او خوشحال یا ناراحت میشوند.
اگر مرآتی برای عمل انسان داده شده است و آیینهای برای تماشا، بدون شک در تحلیل آنچه دیگران برای تو می گویند قرار گرفته و می گیرد.
همان قاعده ی تز و آنتی تز.
و این یعنی بگو چه کسی با تو دشمنی می کند تا بگویم که تو کیستی و با چه کسی دوستی تا به قول سعدی تو را بتوان به طریقت ایشان متهم ساخت.
پس شکل دیگر «المومن و مرات المومن » این روزها در آیینه ی رفتار دشمنان و دوستان ما می تواند، بیانگر میزان عمل درست یا غلط ما در طی مسیر زندگی باشد.
شاید معنای دیگر تولی و تبری نیز همین بوده و هست.
بگو یزید زمان تو کیست تا به تو بگویم حسین زمان تو که می تواند باشد. و این یعنی همیشه عاشورایی هست و کربلایی که یکی باید بر طبل ظلمت ان بکوبد و یکی بر صداقت روشنی آب های آن پای بفشارد تا مسجل شود حق کدام و باطل کدام طرف است.
این است که گفته اند :
کل یوم عاشورا و کل عرض کرببلا.
برای اهل حق همیشه ی زمان ها عاشورا بوده و همهی زمین ها بی تردید کربلا.
این یک پیوسته پویی مدام است که در جان رو به تکامل آدمی در سیلان است.
ازیراست که ماندن جایز نیست و حرکت و تکاپو و جنبش، از ویژگی های انسان متعالی و بزرگ است.
نوبه نو شدن حیات آدمی و انگیزه ی دگرگونی و از ساحتی به ساحت دیگر شدن به این جنبش و تکاپوی جان بر می گردد.
آن جا که حضرت مولانا از :
نوفروشانیم و این بازار ماست
نوبت کهنه فروشان سر رسید
سخن به میان می آورد و سپهری بزرگ از :
زندگی یعنی تر شدن پی در پی !
به حق به این ویژگی اساسی در تکامل اشاره دارند، این است که متغیر زمان در این فرایند رو به تعالی، مهم و اثرگذار می شود.
سرعت از یک اصل صرفا فیزیکی به یک عامل مقدس موثر در تعالی انسان، تغییر کارکرد می دهد و مفهوم انسان و خسران او در سوره ی عصر معنا می گیرد و موقعیت جان در تکامل انسان، با متغیر زمان سنجیده می شود، چه غیر از این را بشر از زیانکاران است و بس!
والعصر / ان الانسان لفی خسر.
به قول دوستی در حاشیه ی این سوره :
جز آن قبیله که پیوسته ی تولایند !
مفهوم واقعی پیوسته ی تولا، در اتصال مستقیم جان آدمی به منبع نورالانوار الهی به دست می آید، هر چه وصال بیشتر، حال بیشتر و هر چه حال بیشتر، ورود وارد غیبی از دریچه ی الهام منتسب به وحی تنزل یافته در ارتباط با نور الهی بیشتر . و این یعنی همان اشاره ی:
هستی نور بی واسطه ی اوست، یعنی :
الله نور السموات و الارض .
و چون پای نور به میان آمد، متغیر زمان و سرعت معنا می گیرد و تفاوت انسان یا سالک به حق الی الله را در همین برتری بهره مندی از زمان بر می شمارد و مقرب درگاه دوست را کسی می داند که در بازی زمان به مسابقه می نشیند:
السابقون السابقون اولئک المقربون
چون نور امد، حال از راه رسید و جان در جاری وحدت دوست از دری به دری دیگر شد و از تری به تری دیگر رسید .
اینجاست که مفهوم سترگ زندگی و حیات جانبخش در کلام دوباره سپهری می نشیند که :
زندگی
آب تنی کردن در حوضچه ی اکنون است .
شاید اگر اشاراتی چون حال و اکنون به عنوان مصادیق برخورداری از زمان، بدون توجه به گذشته و آینده را با نگاهی دیگر ببینیم در حقیقت خودمان را در میانه ی عنایت مقام رضا و توکل قرار داده ایم.
جاییکه روح تشنه از آنچه بوده رضایت دارد و به آنچه از فردا خواهد بود به عنوان ترس از آینده اهمیت نخواهد داد و با رضا و توکل با تر شدن اندک جان در تولا، به صفت بزرگ غنی هم دست پیدا کرده و مستغنی معرفت دوست خواهد شد.
چون اشارت حوضچه در برابر دریای عشق او به لذت از هر مقدار که هست، دارد.
دوباره دریچه ی الهام شعر از پنجره صائب معنا خواهد تپید که :
با کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است
با دهان تشنه مردن بر لب دریا خوش است
و اینجاست که سعدی ماهی جان سالک شعر خویش را نه به رودهای جهان می سپرد نه به دریاهای پیش روی و منزل ها، چه به قول سلیم سخنش:
آن را که تو منظوری، خاطر نرود جایی.
جانتان سرشار حال ها!
از خدا برای رسانی دیوانه وار زنجیری کاشان نیوز طلب عافیت بخیری می کنم انشا الله غلانیان برزکی وهمکارانش ارشاد شوند و اگر من قمی که برای شما پیام می دهم کاشان بودم حتما ایشان ودارودسته شان را به روانشناس می فرستادم
البته آی پی این دوست عزیز که از (ISP) خدمات شرکت مهندسی صفر و یک پرداز استفاده میکند چیز دیگری را برای ما ثابت میکند. خداوند به همه ما انصاف و مروت و پرهیز از دروغ گویی عنایت فرمایید.