کاشان نیوز-شیوا آقابزرگی زاده:
۱-سرخط خبرها از افزایش شمار کشته و زخمی شدگان حملات تروریستی خبر میدهد. کانال را عوض میکنم. اخبار آمارِ تصادفاتِ رانندگی در نوروز ۱۳۹۵ را زیرنویس میکند. … کشته و … زخمی که البته نسبت به سال گذشته … درصد کاهشیافته است. … ماه از حمله داعش به پاریس، … سال از انفجار برجهای دوقلو در شهر نیویورک و … دهه از جنگ ایران و عراق و … روز از مرگ کودک مهاجر سوریهای و … روز از اولین قتل سال ۱۳۹۵ میگذرد.
فجایع انسانی دیگر تصادف و حادثه شدهاند و امری بدیهی و مسلم. پیوندی دارند با هر آنچه در زندگی روزمره ما میگذرد. امروز فشارخون جهان به دست داعش افتاده است و گویی اینگونه نبودنی که داعش رقم میزند را پایانی نیست. در جهانِ مخلوقِ داعش، چگونه نبودن بازتعریف میشود. مرگ که زمانی تابو بود حالا با حضور پلیس و در امنترین کشورها و در بیرحمانهترین صورتش واقع میشود و اعتراف به آن مسئولیتپذیری نام میگیرد. آیا داعش مسئولیتپذیری را به ما یاد میدهد؟ پدیدهای که هر بار ورق تازهای در حکمِ جهانی بازی میکند و کت شدن، اتحادیهی اروپا را به واکنش وامیدارد. واکنشی برای رفع کت و بازگرداندن تعریف جهان آرام به صحنهی عمومی.
کمربندهایتان را محکم ببندید!
۲- امروز تلویزیون نگاه نمیکنم. از خانه بیرون میروم. در جهان واقعی از گلولای کنار پل رد میشوم. کوچه، باران، مردم، مغازهدارها، لبخندها، تعارفها، تصادفها. چرخهای ماشینی در گلولای غلت میخورد و گلولای کف زمینبر صورت و لباسهایمان میپاشد، نفرین بر مخترع چرخ و اتومبیل. باران تگرگ میشود. بعضیها چتر ندارند، انفجار تگرگ، صدای بوق ماشینها، ترافیک، صدای مغازهداری که مشغول جمعوجور کردن اجناسش است: «خدا شاهدِ همه بازار رو بگردی جنس مثلِ این نمیتوفی پیدا کنی.» برق قطعشده، لعن و نفرین رهگذران بر اداره برق: «اینهمه مالیات میگیرند برای چی؟» ابروها درهمکشیده و جای خالی دندانهای آسیا شان پیداست، یقه و بعد گردن را در انگشتهایشان میچرخانند. «حواست را جمع کن زن و بچه تو ماشین بوده خودت خواهر و مادر نداری؟!» آن طرف تر: «آخ جون دعوا شده بریم ببینیم.» «تصادف شده یا دعوا میکنند؟» گوینده اخبار در یکی از ماشینها: «تعداد کشتهشدگان در حملهی داعش به بروکسل به … رسید.» «ایبابا میخواستیم به مسابقهی شبکه یک برسیم شما هم میبینید؟»
تلویزیون را روشن کنم؟
۳- نظام اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قابلتفکیک از یکدیگر نیستند بلکه آنها در ارتباط متقابلاند و عناصر هرکدام از آنها در ارتباط با عناصر دیگری است. تک علتی پنداشتن رخدادها نادیده گرفتن این روابط متقابل است. اختلال در کارکرد هر یک از آنها دیگری را مختل میکند ازاینروی است که تفکیک آنها امکانناپذیر است. تفکیک الگوهای رفتاری که در فرهنگ مردمی و فرهنگ نخبهگرایانه دیده میشود بهنوعی پراکندن عناصر نظامهایی است که در تعامل باهم معنا میگیرند.
وقتی به زندگی روزمره در روابط خانوادگی، شغلی، دوستی و سایر روابطمان نگاهی بی اندازیم میبینیم چندان از فجایع جهانی دور نیستیم. گاه در لفاف مهربانی و دوستی الگوهای رفتاری مبتنی بر حذف دیگری را طرحریزی میکنیم و به کار میبندیم. در برخی از گفتگوها نیشخند، غیبت، نفرین و نفرت گفتگو را صورتبندی میکند. کم نیستند کنشهایی مثل دید زدن، متلکپرانی، خندیدن به نحوه رانندگی، دور زدن همدیگر، دروغگویی، تملق، تظاهر و ریاکاری که همدیگر را تقویت میکنند و اینگونه پیوندهای مبتنی بر آرامش خاطر و اعتماد کمرنگتر میشود. باز اگر فرهنگعامه یا مردمی را علت بدانیم به بیراهه رفتهایم چهبسا که گاه در محافل علمی و آکادمیک فضای یادگیری به فضایِ رقیب را با گرزی بر زمین کوفتن و از روزگار محو کردن و برساختن جهانی به نام خود، بدل شده است.
چه دیدگاه جالبی.موفق باشین
خوب. بو د متن جالب بود موفق باشید