کاشان نیوز- امیر عباس مهندس: بازخوانی، کشف و یا تبیین نشانههای سمبلیک که میشود آنرا ارزش نمادین در اثر هنری قلمداد نمود، در برقراری ارتباط با اثر و اندیشهی هنرمند به مراتب مهم تلقی میشود.
در چنین راستایی شیوه تفسیر با منظور داشت پرسش از خویش، از اثر و از مشخصههای تبیین یافته امری تاثیرگذار میباشد. به صورت معمول در شناخت حاصل از تحلیل و درک منتج از تعامل با اثر، نقشمایهها، تصاویر و تمثیلها که در جایگاه نشانه قرار گرفتهاند از مبانی اصولی و بنیادینی هستند که همتراز یا همارزش اثر هنری شناخته شدهاند. به عبارتی دیگر، نظری بیهودهای نخواهد بود عنوان شود در چنان خوانشی ممکن است اثر خلق شده با نظر هنرمند و هر آنچه وی آگاهانه قصد نمایش داشته، متفاوت باشد. چراکه فرایندهای خلق اثر که با تعامل آگاهانه هنرمند صورت پذیرفته، با آنچه برداشت شده و یا بازنمایانده میشود میتواند فاصله داشته باشد. چهبسا به واسطهی شرایط، محیط و حتا متریال شکل گرفته، اثر هنری شخصیتی جدا یا فراتر از خالق اثر پذیرفته باشد. چنان است که مضامین خاص یا مفاهیم پوشیده و پنهان در متن اثر هنری در برابر متریال یا نشانهی ابتدایی و اولیه شاید چندان به قصد و نیت امر مزبور نزدیک نباشد. همچنانکه همواره اشکال و نقشمایهها با مفاهیمی از پیش تکلیف شده هممعنا هستند، مشخص است گاهی محسوسات، اموری ذهنی بوده که تقابل همین دو امر ممکن است تعارض معانی یا مفاهیم را به دنبال داشته باشد.
نمایشگاه آثار سفال، حجم و احیانن نقاشیهای عباس اکبری در گالری مریم کاشان تحت عنوان کاشان دایره مینا مبین اهتمام هنرمند برای وصول به امری ذهنی است. ذهنیتی که مابه ازای آن اگرچه مشهود اما در دسترس یا به عبارتی سهل الوصول نیست. سفالهایچیده شده در کنار هم تلاش دارند ما را در فضای کهکشانی به مکاشفه یا گردش در آسمانها و افلاک ببرند. شکل پذیری آثار از حالت خاص به صورتهای در دسترس، بیننده را به روایتی از مضمون و معنا میبرد. چیزی که میتوان آنرا تبیین نماد به جهت خلق زیبایی در حیطهی قلمرو معنایی خواند. آثار اکبری را میشود معنای بیانی یا به واسطهی آموختهها، تجربه و شناخته شدهها، فرانمودی از واقعیت دانست. با لحاظ ارجحیت معنای بیانی بر معنای واقعی تجلی ایده یا آیکونهای icon اکبری حلول آسمان و کیهان را در فضای گالری نمایانده است. چنین نمایشی را اگر نتوان واقعیتی از کهکشان خواند ولی معنای واقعی امری در جریان رارنشان میدهد.
از منظری دیگر فراخوانی هر نقشمایه ضمن آنکه حکایت از اندیشه، علاقه و دغدغه خالق اثر دارد بیانگر جهان بینی وی نیز میباشد. هر چند شاید که میشود به قاطعیت تلقی کرد هنرمند الزامن نباید بر یکروش، و شیوه اصرار داشته باشد، خوشبختانه با نگرشی به سابقه و کارهای پیشین اکبری مسجل میباشد پویایی در نگاه و کار وی نهادینه شده است. فراخوانی یا مصادره مفهوم جهان بینی در آثار هنری را میتوان به نظریه پانوفسکی با شاخصهی آیکونولوژی ارتباط داد، که مبین مفهوم عمیق کلمه، معنای ذاتی یا محتوا را در بر دارد. به عبارتی دیگر این بیان در پی شناسایی ارزشهای نمادین مستتر در آثار هنری است. وی نظر دارد در مرحله آشنایی با گرایشهای بنیادین ذهن بشری ضروری است، بنیانهایی اساس شیوهی اندیشیدن یک ملت، دوره، طبقه، مذهب یا مسلک فلسفی بر آنها بنا شده و روانشناسی فردی و جهان بینی افراد متاثر از آن است. اگر کارهای اکبری در این نمایشگاه را گرته برداری، تاسی و تقلید از آنچه وی دایره مینا خوانده بدانیم، علاوه بر زیبایی هر قطعه معانی ثانویهی مستفاد شده ایدهای است که مفهوم یا مضامین انتزاعی و عام همچون بیکرانگی، تعالی و “افقهای باز” را در پی دارد.
بخش دیگری از مجموعه این نمایشگاه حجمهایی از چوب میباشد که وی با پیراستن بخشهای زائد به نمادهای کهکشان رسیده است.
-پینوشت این یاداشت میتوان به این نکته اشاره داشت اگر هر اثر وجهی از شخصیت هنرمند انگاشته شود، هنرمندی که همواره در تعامل با آبی فیروزهای کاشیها، طاقهای مقرنس وگنبدهایی که نشانه آسمان را تداعی میکنند، باشد و چنان در راههای آسمان قدم بزند که کهکشان را به کارگاهش فرا بخواند بیشک دارای اندیشه و تفکری نزدیک به تعریف مرحوم سهراب سپهری دارد و با تمام افقهای باز همراه است.
دیدگاه شما