کاشان نیوز- محمد ثابت ایمان*: این عبارت بیشتر شبیه یک اسلوگان تبلیغاتی می باشد. در نظر اول به خودت می گویی چه خوب، منظور کار به نیکویی به ثمر می رسد؛ و جای نگرانی نیست؛ اما این یک روی سکه آنهم از جنس مثبت آنست. کمی دقت در نیت گوینده و آشنایی با محیط شهرداری، شما را متوجه ظرفیتی می کند که بی هیچ تعارف، شاید بتواند پرده از راز یکی ازبزرگترین حوزه های امکان فساد مالی و اداری، در کشور بردارد. واقعیت آنست که چون مدیریت شهری در ذات خویش شوخی برندار نبوده و به جد برابر سند چشم انداز بیست ساله ی نظام در آینده، خط مقدم و بستر ساز توسعه ی ایران بزرگ می باشد، در تهران از ویژگی های خاصی برخوردار است. در ساده ترین شکل تعریف؛ تهران الگوی معرفت شناختی کل حوزه های مدنی کشور، با اولویت اول کلان شهرها می باشد؛ و این یعنی هر امکانی در مسیر توسعه قابل تعمیم به کل کشور است. پس هر هنجار ی از آن یک فرصت ملیست و هر ناهنجار برآمده از آن، یک تهدید جدی و غیر قابل بخشش برای توسعه ملی و آسیب به ارکان نظام است.
ساختار عمودی و افقی ویژه قدرت درشهرداری تهران که از آن به تفکیک عمودی و افقی نام برده می شود، در کنار تفکیک از جنس جغرافیایی، همراه با تغییر دائمی ویژن ها و به طبع آن، ماموریت ها و وظائف در راستای تکمیل حرکت مستمر، به سوی مدیریت کلان واحد شهری، شهرداری را پیچیده ترین سازمان کشور از منظر قواعد و تئوری سازمانها کرده است. بر این مهم متغیر های محیطی اعم از سیاسی و اجتماعی با دیدگاه استراتژیک، قواره و اندام آنرا بیش از پیش متوجه و نیازمند تعاریف ریز و درشت از دستورالعمل ها، مکانیزم ها و فرآیندهای نظری و عملی کرده است. مسئله ای که پاسخ یا معمای اسلوگان تعریف یافته در پیکره بزرگترین واحد مدنی کشور می باشد. چه ویژگی های این پیچیدگیست که؛ راه فرار از قانون را برای اهلش فراهم آورده است. گپ ها و روزنه های موثر در فرار های قانونی، مهمترین پایگاه برای عبور از قانون و قرار گرفتن در آغوش بی قانونیست. اینجاست که عبارت «در شهرداری تهران، کار نشد ندارد» معنا و مفهوم خاص خود را پیدا می کند. از این مهمتر در دوره ای که بلوغ مدیریت شهری و مردم را در دستاورد عظیمی چون «تبدیل سازمان خدماتی به نهاد اجتماعی» به همراه داشت. چهره و ویترین این منظومه ی پیچیده نیازمند تغییر جدی در باورها و اعتقادات عوامل انسانی در درون و برون این سازمان است. اینجاست که اسلگان مهم و حیاتی دیگری با تعریف «شهرداری، نهادی که از سر باید شناخته شود» بر پیشانی این تحول و مدیریت تغییر قرار می گیرد. تا در کنار اصلاح ساختارها _ مکانیزم ها و فرآیندها، به اصلاح نگرش ها و باورها رسیده و بستر تغییر رفتارهای منبعث از نگرش های غلط را در چارچوب یک عملیات منسجم فرهنگی مورد توجه قرار دهد. هر گونه برنامه ریزی، خارج از این قاعده و فرمول، خیانت عظیم به شهر و مدیریت شهری می باشد که موثر بر توسعه و پیشرفت ملیست. از این رو هرگونه سیاست گذاری و برنامه ریزی برای ایجاد حس اعتماد و فتح مشارکت اجتماعی مردم باید دو ضلع منابع انسانی در درون این سازمان معظم از یک سو و شهروند این کلان شهر را از سوی دیگر در بر بگیرد. اینجاست که مفهوم همسانی دیدگاه استراتژیک و مدیریت فرهنگی بر اساس مقوله قوت و ضعف درون سازمانی و فرصت و تهدیدات محیطی مفهوم پیدا کرده و از این دریچه و نگاه است که قبل از هرگونه برنامه ریزی فرهنگی، می بایست؛ استراتژی پلان سیستم، برابر آیتم های “SWOT” مورد توجه جدی قرار گیرد. اگر چنین فرآیندی، روی مدل عملیاتی ماتریس فرهنگی اجتماعی شهر تهران سوار شود، بی تردید؛ دو ضلع معاونت توسعه منابع انسانی و حوزه معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران، مهمترین بازیگران این تحول و تغییر به حساب خواهند آمد.
به امید آن روز …
*نظریه پرداز حوزه فرهنگ و مدیریت شهری
دیدگاه شما