کاشان نیوز-امیر شربتی: در ابتدا بگویم سالهاست که از کاشان عزیزم، شهری با قدمت ۸۵۰۰ ساله، دور هستم اما یکی از اندک دوستانم درکاشان، جناب آقای سیف اله عباسی مقدم میباشد و در خانواده ما، همواره از ایشان به نیکی یاد میشود و من برای ایشان احترام بسیاری قائل هستم.
بدیهی است نوشتن این متن برای روشنگری افکار عمومی است واین یکی از راههای مناسب برای تکامل فرهنگی یک جامعه میباشد .
۱ – پرسش آقای تواضعی: دوست دارم بدانم مهمانسرا در فضای سنتی- مذهبی شهر، چهطور مجال عرض اندام داشته؟
عرض اندام ! ! ! . در پاسخ به این پرسش آقای تواضعی باید بگویم تنها هتل ۳ ستاره کاشان در آن سالها، حتما آبروی یک شهربوده است.
حتما یک شهر عقب افتاده کویری در آن زمان ها بایستی رو در روی یک پایتخت، عرض اندام می کرده است و این یک افتخار بزرگ برای مردم فهیم کاشان و خانواده من و من بوده است.همین مردم که تا دیشب به من میگویند:«شربتی آبروی کاشان بود. میهمانسرا آبروی کاشان بود.»
۲ – پرسش آقای تواضعی: خانوادهات مذهبی بودند؟– بله. پس چهطور اجازه دادند آنجا کار کنی؟
جناب تواضعی .چطور ؟
تنها جرم هتل ۳ ستاره کاشان این بود آن زمان برای میهمانان خارجی فقط . نه برای میهمانان ایرانی و به دستور دولت وقت و وزارت خانه فرهنگ آن سال ها، مشروب سرو میشده است.
البته داستان اصلی مصادره میهمانسرای کاشان چیز دیگری است که در این فرصت نمیگنجد و باشد برای آیندگان . . .
تنها هتل سه ستاره کاشان پذیرای تمامی مشاهیرایرانی و خارجی چه آن ها که زنده هستند چه آنها که زنده نیستند، بوده است و از سوی سازمان جلب سیاحان( که جای این سازمان بسیار خالی است! ! ! ) ملزم به سرومشروبات الکلی فقط به مهندسین فرنگی بوده است و به ایرانیان خصوصا مردم متدین کاشان عرضه نمی گردیده است.
لازم به ذکر است که همین مهندسین فرنگی نجس، کاشان را با همت کارگران زحمتکش کاشانی،شهر دوم صنعت نساجی ایران کردند.همان کارخانه ها که بعد ها با کمک دوستان نابود شد . . .
شاید برای همین جرم بود که ۶ کارخانه نساجی کاشان با چندین هزار خانواده معدوم گردیده است! ! !.
۳ – آقای عباسی نوشته اند:ما هر روز به اتاقش سر میزدیم. ولی هیچوقت نه مشروب دیدم، نه سیگار. اگر سیگاری بود، بایدجاسیگاریاش پر میشد. ولی نماز میخواند. من خودم نماز خواندنش را دیدم.
پاسخ:نماز خواندن ،مشروب نوشیدن و سیگارکشیدن یک فرد، یک امر شخصی است و من اجازه ورود ندارم و اظهار نظر نمیکنم.
۴ – آقای عباسی نوشته اند :آقای گلیزاده و شربتی عضو جبهه ملی بودند. اعلامیهها را به ما میدادند و میگفتند قوطی کبریت خالی را جمع کنید. به همه میسپردیم قوطی کبریتهاشان را دور نیندازند. یا میرفتیم کبریت میخریدیم؛ کبریتهاش را آتش میزدیم و اعلامیهها را میگذاشتیم تو قوطیهای خالی.
* اعلامیهها مال امام بود؟
– نه. هنوز کار به آنجاها نکشیده بود. متن اعلامیهها افشاگری علیه رژیم پهلوی بود.
پاسخ: بسیار سپاسگزارم از جناب آقای عباسی دوست عزیزم که این کار بزرگ را که زنده یاد اصغر گلی زاده و زنده یاد پدرم اصغر شربتی برای میهنم پیش از انقلاب، انجام می داده اند،را برای ثبت در تاریخ یادآوری نمودند.
بقول دوست عزیزم جناب آقای عباسی : بماند. بگذریم.
۵ – جناب آقای عباسی گفته اید:محمدتقی جعفری را یادت هست؟ خیلی از حرفهاش را شاید ۸۰ درصد مردم نمیفهمیدند. سهراب هم اینجوری بود.
پاسخ: مقایسه زنده یاد سهراب سپهری با محمدتقی جعفری اشتباه است. همین.
۶ – پرسش آقای تواضعی: میدانستی سهراب کتاب هم دارد؟
پاسخ آقای عباسی: آن زمان نداشت.
پاسخ: زنده یاد سهراب سپهری کتاب نوشتن را از سال های خیلی دور از انقلاب شروع کرده بودند. برای آگاهی بیشتر به سایت ایشان مراجعه بفرمائید.
۷ – پرسش آقای تواضعی: پیر مرادش کی بود؟
پاسخ : برخلاف گفته دوست خوبم جناب عباسی،با تحقیق من، زنده یاد سهراب سپهری پیر مرادی نداشتند.
۸ – آقای عباسی:رفیق جانجانی دکتر مدیحی و دکتر فیلسوفی بود. ولی آنها هیچوقت نیامدند در همایش و سمیناری او را معرفی کنند و بگویند مردم شما همچین کسی را دارید و بهش افتخار کنید.
پاسخ: دوست عزیزم جناب عباسی، دکترفیلسوفی و بسیار دیگر از دوستان ایشان در راه آگاهی رسانی،بسیار تلاش نموده اند. برای آگاهی بیشتر به سایت ایشان و ویکی پدیا مراجعه بفرمائید.
۹ – دوست عزیزم جناب عباسی،با اطمینان می گویم : نقاشی ای که شما ارائه نموده اید،متعلق به زنده یاد سهراب سپهری نیست.
با بررسی سبک کتب و نقاشی های زنده یاد سهراب سپهری به راحتی می توان دریافت که ایشان به هیچ عنوان قایق نمی کشیده است !!!. ضمن آن که زنده یاد سهراب سپهری دو امضا داشته است.یکی برای پاراف کردن و دیگری برای امضاء اثر نقاشی .
که شکل این دو امضاء ضمیمه است. که این دو امضاء در دو جا برای من مستند است:
یکی: سند دوستی پدرم با زنده یاد سهراب سپهری،کتاب هشت کتابی که ایشان برای زنده یاد پدرم با این مضمون امضا نموده اند:
” تقدیم به جناب شربتی و پاکی اندیشه اش و صفایش”
دیگری: زنده یاد سهراب سپهری برای من نقاشی ای کشیده بودند اما شوربختانه اصل اثر، در حمله عوامل شهرداری برای تصرف میهمانسرای آبروی کاشان ! ! ! . از بین رفت . . .
۱۰ – دوست عزیزم جناب عباسی،برخلاف آن چه شما گفته اید که سهراب خانه ای در کاشان نداشتند،اگر به سایت زنده یاد سهراب سپهری سری بزنید خواهید دید که سهراب سپهری خانه ای در کاشان داشته است اما بنا به دوستی و صمیمیتی که پدرم به ایشان داشتند همیشه از میهمانسرای کاشان (نه کافه شربتی. جناب تواضعی) برای اسکان استفاده می نمودند.
۱۱ – -در مصاحبه از منش سیاسی زنده یاد سهراب سپهری گفته شد.برای روشنگری به فرازی از گفتگوبا دکتر فیلسوفی(همکلاس و دوست زنده یاد سهراب سپهری) در سایت ایشان،می پردازم:
پرسش:با توجه به صحبت های جناب عالی که در آن سال ها فضای حاکم ، فضایی سیاسی بود و گاهی کشت و کشتارهایی روی می داده و با در نظر گرفتن اشعار و آثار شاعران هم دوره سهراب مثل شاملو، نظرتان نسبت به فعالیتهای سیاسی سهراب در آن روزگار چیست؟
در زمان انقلاب، کاشان ده یا پانزده روز کشت و کشتار بود ، من احساس می کردم که سهراب جگرش می سوخت از این که
می دید همشهریانش کشته می شوند اما عقیده ی خاصی را که آقای شاملو در رابطه با اشعار و جامعه داشت ، او نداشت. در این حد بگویم کسی که از آزار رساندن به یک مورچه می ترسید ، کسی که در گالری نقاشیاش شهربانو فرح سه بار آمد و او نرفت (یعنی اینکه از آنها خوشش نمی آمد ) بنابراین نمی توانست روحیه سیاسی نداشته باشد.
اما عقیده خاصی هم نداشت ، سرش به کار خودش بود. سهراب حزبی و اهل حزب نبود.
در پایان از جناب سیف اله عباسی و آقای جابر تواضعی برای انتشار این مصاحبه بی نهایت سپاسگزارم و امیدوارم هر روز با کمک رکن اصلی دموکراسی، به معرفی فرهنگ غنی و قدمت ۸۵۰۰ ساله کاشان بپردازیم و کمی فقط کمی به حفظ میراث فرهنگ غنی کاشان بیاندیشیم.
دیدگاه شما