کاشان نیوز- امیرحسین ایزدپناه: کتاب دیگری که در مورد شاهنامه معرفی میکنم، کتاب ِ محققانهی «شاه ِ نامهها» از «دکتر سیروس شمیسا» است. شمیسا، چهرهای آکادمیک و شناخته شده برای دوستداران زبان و ادبیات فارسی است. وی، دکترای ادبیات فارسی دارد و عمر خود را صرف ِ پژوهشهای ارزشمندی در این حوزه کرده است. آثار او، معمولاً مرجع خوبی برای علاقه مندان به زبان و ادبیات فارسی، مخصوصاً دانشجویان به شمار میرود. گسترهی پژوهشها و تألیفات وی نیز، دامنهدار است و از شعرهای کهن تا نو، رمان و آثار زبان شناسانه و نگارشی همچون سبکهای مختلف ادبی و عروض، (و حتی کتاب ممنوعهای در باب شاهدبازی در ادبیات فارسی) را دربرمیگیرد.
علاقه مندان به ادبیات فارسی، مخصوصاً شاهنامه، باید خوشحال باشند که شمیسا سراغ شاهنامه هم رفته است! و اثری به یادماندنی (که هنوز ارزش خود را در محافل ادبی پیدا نکرده) به نگارش درآورده است. کتابی که – دست کم در بخشهایی از خود – مطالبی نو و بکر عرضه می کند که طبعاً خروجی پژوهشها، ذهن، هنر و قلم سیروس شمیسا است. این کتابِ خوش اسم! ، یک «پیشگفتار» ِ خواندنی ِ شش صفحهای و «بیست فصل» مجزا دارد که از یک سو، تنوع پرداخت موضوعات در این بیست فصل، کتاب را واجد دیدگاهی بلند و جامعیتی فراگیر کرده است؛ و از سویی دیگر، پرداختهای ریز به ریز شمیسا در لابلای مطالب آن، به کتاب، درونمایهای دقیق و غنی بخشیده است. به نظر میرسد این کتاب، هم میتواند برای مخاطب عام و هم برای مخاطب خاص، سودمند باشد.
شمیسا در پیشگفتار این کتاب آورده است:
«این کتاب، حاصل یادداشتهای پراکندهای است که در طی تدریس شاهنامه در کلاسهای درس خارج از دانشگاه داشتم… این یادداشتها عمدتاً محصول مطالعات و نظریات شخصی خود من در متن شاهنامه است و لذا طبیعی است که در مواضع متعددی با نظریات مرسوم و سنتی متفاوت باشد.
شاهنامه، گنجینهای از اساطیر و فرهنگ و تاریخ ایرانی است که همهی جنبههای آن هنوز مورد کند و کاو شایسته قرار نگرفته است. یک بخش از رویکرد من به شاهنامه، تبدیل داستان (Story) به تاریخ (History) یا لااقل یافتن ربطی بین آن دو بوده است».
وی در ادامه و برای آن که اهمیت و پیچیدگی شاهنامه پژوهی را یادآور شود میگوید: «شاهنامه متنی مفصّل و ادبی و بسیار ظریف است و برای استخراج مطالب آن باید کاملاً با این متن مأنوس بود. همانطور که ما به همه آثار مستشرقان و مورّخان رومی و ارمنی و یونانی اشراف کافی نداریم، بسیاری از ایرانشناسان هم به شاهنامه اشراف کافی ندارند، نه این که نخواندهاند و ندیدهاند، لااقل میتوان گفت که انسی سی چهل ساله نداشتهاند. در شاهنامه گاهی دقّت در حدّ یک مصراع و یک کلمه، معنی آفرین است». در ادامهی این پیشگفتار، شمیسا با بر شمردن نمونههایی، تفاوت نگاه خود در این کتاب را با برخی دیگر از پژوهشهای پیشین بیان میدارد.
شگفتا که دکتر شمیسا، که پژوهشهای مفصلی روی بیشتر متون کهنِ با ارزش ادبیات فارسی انجام داده است، صراحتاً شاهنامه را «مهمترین اثر ادبیات فارسی» میداند و کارهایی که تاکنون روی شاهنامه صورت گرفته، را کافی نمیداند و میگوید باید از مسئلهی نسخه و متن و نهایتاً معنی و ابیات، فراتر رفت و کم کم بحثهای مفهومی از تاریخ، اسطوره شناسی و جامعه شناسی در مورد شاهنامه را مرسوم کرد.
ادامهی این پیشگفتار، نویسنده به نسخههای شاهنامه مورد استفاده خود در طول سالهای مختلف پژوهش خود، اشاره کرده و میگوید چون هنگام جمع آوری این یادداشتها، هنوز شاهنامه دکتر خالقی تکمیل نشده بوده، مجالی برای مطالعهی آن نیافته است ولی «البته یادداشتهای شاهنامه این استاد بزرگ شاهنامه شناس را خواندم و بهره گرفتم. مقصود این که ارجاعات ابیات در این کتاب، مبتنی بر شاهنامه چاپ مسکو است».
جملات پایانی پیشگفتار کتاب شاه ِ نامهها، به دلنوشتهای سوزمند و نهیب افکن میماند: «تألیف این کتاب برای من ادای دینی به فردوسی بزرگ بود که بخشی از عمرم را که در تنهایی و یأس میگذشت با دنیای شاد و پرغرور او گذراندم. من دیگر چندان امیدی به مردم عادی ندارم و فقط امیدم این است که لااقل دانشجویان ادبیات، دنیای شاهنامه را بشناسند؛ دنیایی را که در آن هنوز گودرز و طوس و رستم و رهام و سیاوش و کیخسرو و بهرام گور و بهرام چوبینه و خسرو پرویز زندهاند و دارند در شکوه خود زندگی میکنند و اگر دریابند که ما حضور آنان را احساس نمیکنیم، آنان را فراموش کردهایم و دیگر نمیبینیم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نه هرگز! باید سیاوش را برای همیشه به یاد داشت و گذاشت به خوابهای ما هم بیاید و نوید پیروزی دهد».
پس از این پیشگفتار که در مهرماه سال ۱۳۹۱ به نگارش درآمده، فصلهای بیستگانهی کتاب، آغاز میشود.
اگر تنها نگاهی به عناوین این بیست فصل بیندازیم، به ارزش کار شمیسا و جامعیت کتاب پی میبریم. برای پرهیز از اطاله کلام، به بیان عنوان این فصلها و اندکی توضیح، بسنده شده و مطلب را به انتها میبرم:
فصل اوّل: برخی از افکار و موضوعات زیربنایی شاهنامه
در این فصل، کلید واژههایی همچون نژاد، خرد، شاه، زن، داد، نور، وطن، تاریخ و افسانه و اسطوره و… ، به کند و کاو رفته اند.
فصل دوم: بنیادهای اساطیری شاهنامه:
در این فصل، ابتدا درباره مفهوم اسطوره، سپس به تفصیل درباره زمان، آیینها، وحدت، تفسیر و دگردیسی اسطوره، توضیحاتی داده شده است. بعد از آن، در این باره شاهد مثالهایی از شاهنامه مانند اسب (که شمیسا آن را «توتم» ایرانیان کهن مینامد)، دژ بهمن، ایزدان گیاهی، شاه، گرزه گاو سر، آب، سیمرغ، خرقهی جادویی، جام گیتی نما و… آورده شده است.
فصل سوم: ناخودآگاه متن:
شمیسا در ابتدای این فصل میگوید: «ممکن است در خود متن، به صراحت مطلبی عنوان نشده باشد، اما بتوان به قرائن، مطلب پنهان یا مسائلی مربوط به آن را استنباط کرد. این گونه مطالب بستگی به خواننده دارد… ناخودآگاه متن به موازات متن که منطق متعارف را حمل میکند، منطق پنهان اساطیری و حماسی و روانی را منتقل میکند».
تجسم خدایان، بلاغت، ریشه ی لغات، فرامرز، آتش، ابر بارنده و خداوند خورشید، از زیر عنوانهای این فصل است.
فصل چهارم: گریهآورها:
در این فصل با مطالب حزن انگیز شاهنامه مواجه میشویم. پیشبینی رستم فرخزاد، شکست ایران، نوحهها و مراثی مختلف همچون نوحه گردیه بر بهرام چوبین و نوحه باربد بر خسرو پرویز، سرنوشت اختر کاویان و حتی زاری فردوسی بر پسرش و فقر و پیری او، بخشهایی از این فصل را تشکیل میدهند.
فصل پنجم: زندگی فردوسی:
خواننده در این فصل با گزارشهای مختلف زندگی فردوسی، از اسم و رسم و محل تولد تا دین، و اوضاع و احوال زمانهی حکیم طوس، افکار مختلف، دیدگاهها و سیاستهای او، سفرهای او، اطرافیان او و در نهایت سرنوشت او، آشنا میشود.
فصل ششم: دربارهی شاهنامه:
در این فصل، ابتدا منابع مختلف مورد استفاده توسط فردوسی، بیان شده و سپس به روح و جهان کلی درون شاهنامه پرداخته می شود و در انتها اهمیت شاهنامه برای ایرانیان برشمرده شده است.
فصل هفتم: گزارش و ترجمهی فردوسی:
میدانیم که فردوسی، در شاهنامه، مترجم منظوم خداینامهها و شاهنامههای قدیمی (به ویژه شاهنامهی ابومنصوری) بوده است. در این فصل، گزارشی نقادانه از این ترجمه را میخوانیم.
فصل هشتم: ضبطها و نسخههای شاهنامه:
در این فصل، ابتدا با برخی ابیاتی که به اشتباه به فردوسی نسبت داده میشود آشنا میشویم. برخی از این ابیات، چنان فراگیر شدهاند که اگر بدانیم از فردوسی نیست، به شگفتی میافتیم! (همچون: «چو ایران نباشد تن من مباد / بدین بوم و بر زنده یک تن مباد» یا حتی « بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی») شمیسا در ادامه این فصل همچنین نگاهی به «غلط خوانی» داشته و در نهایت نسخههای مختلف شاهنامه را بررسی کرده است.
فصل نهم: دینهای کهن ایران:
در این فصل، دینها، کیشها و آیینهای ایران باستان، در زیرعنوانهای نسبتاً طولانی و با شاهد مثالهایی از شاهنامه، بیان شده است.
فصل دهم: مراسم:
در این فصل نیز، از آیینها و مراسم باستانی ایران، سخن رفته است. می خوردن، مراسم ازدواج و دفن و کفن، چامه خوانی، آفرین موبدان، زادن رستم، رسوم و مسائل اجتماعی و سیاسی، رسوم اداری و لشکری، نامه نویسی، خطبه نویسی، هدیه، نذر و در نهایت حجاب زنان، از جمله مطالب این فصل است.
فصل یازدهم: جادو، رؤیا، فال:
شمیسا در آغاز این فصل مینویسد: «در شاهنامه از انواع جادو، رؤیاهای معنی دار، فالها و پیشبینیها، وقایع رازناک و اعمال سمبلیک سخن رفته است.» و در ادامهی فصل، نمونههای مختلفی از شاهنامه را توضیح میدهد؛ از جمله درباره برف، آتش، تصرف در اشیا، تصرف در ذهن، بخت، فال، نفرین، ارواح مقدس، اعمال سمبلیک، اعداد جادویی و روزهای شوم.
فصل دوازدهم: تاریخ، اسطوره:
در این فصل نیز یادداشتهای پراکنده و متنوعی درباره تفاوت اسطوره و افسانه، تغییر شکل اساطیر، پیشینه تاریخی شاهنامه، آریاییان و دین آنها، اقوام بومی و غیر بومی ایران باستان، مازندران در شاهنامه، تمدن بین النهرین، هخامنشیان، ریشه شناسی اسمها، تورانیان، حمله اسکندر و… به چشم میخورد.
فصل سیزدهم: داستان پردازی در شاهنامه:
در این فصل زیباییهای داستانی شاهنامه، تحت عنوانهایی همچون فردوسی نمایشنامه نویس، تبدیل تاریخ به داستان، طنز نمایشی، جهان مینیاتوری، تراژدی، وارد کردن عناصر متافیزیکی، تجسم حالات روانی و شخصیت پردازی، عنوان شده است.
فصل چهاردهم: نشانه شناسی ادبی:
«نشانه شناسی ادبی، بخش غیر مکتوب متون را به سخن گفتن میآورد. متن بدون استعانت از زبان با نشانه و قرینه و اماره، نکتههای ظریف مهمی را بیان میکند. اما این زبان را فقط کسانی که با سنن ادبی، تاریخ و فرهنگ و متون آشنایی عمیق دارند درمییابند و لذا نشانه شناسی ادبی با نشانه شناسی زبان شناسی متفاوت است».
شمیسا در ادامهی جملات بالا، واژهها و مفاهیمی چند از شاهنامه را نشانه شناسی کرده است: می روشن، تقویم دهقانی، زن، هدیه، عبور از آب، تخت سیمین و تخت زرّین، دیبای چینی، نشانههای شاهی، تغییر اوضاع و احوال اجتماعی و…
فصل پانزدهم: سبک شناسی:
در این فصل دربارهی سبک فردوسی، برخی مسائل لغوی شاهنامه، لغات عربی، مسائل آوایی و عروضی، ساختهای شاهنامه و زیباییهای سبک حماسی و… توضیحاتی داده شده است.
فصل شانزدهم: ضرب المثلها و امثال:
«شاهنامه مملو از سخنان حِکمی است که به صورت کلمات قصار، ضرب المثل، اندرز و غیره بیان شده است… برخی از این حِکَم از زبان شاهان و بزرگان است و برخی را خود فردوسی بیان داشته است».
در این فصل و در پی جملات بالا، برخی ضرب المثل ها و معادل امروزی آنها و همچنین برخی از ضرب المثلهای بی معادل، نقل و تبیین شده است. همچنین در بخشی از این فصل، شباهت به آیات، احادیث و اقاویل نقل شده است.
فصل هفدهم: هنرهای بلاغی:
در این فصل، به «بلاغت ایرانی» اشاره رفته و با شمردن نمونههای متعدد از شاهنامه، آرایههایی همچون تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، اغراق، تشخیص، معانی، تعریض، بدیع، براعت استهلال، تکرار، تضاد، جناس و… بیان شده است.
فصل هجدهم: مشغولیات:
شطرنج، تخته نرد و کلیله و دمنه، سه عنوانی هستند که ذیل این فصل وجود دارند.
فصل نوزدهم: با دورنمای امروز:
شمیسا در آغاز این فصل میگوید: «گاهی میتوان معادل و مشابه حوادثی را که در اعصار گذشته اتفاق افتاده است در دوران خود تصور کرد که هم به نوعی لذت بخش است و هم آن اتفاقات کهن را عینیتر و محسوستر و مفهومتر میکند. این گونه شباهتها نسبتاً زیاد است؛ از تشکیلات مغان و ثروتی که داشتند، از اموال و اوقاف فراوان آتشکدهها بگیر تا خلق و خوی بزرگان و شاهان».
دیدن فرشته در جنگ، خواب دیدن قدیسان، فرار از مملکت، فرّه، موتور سوار، رادیو و تلویزیون، سپرده بلند مدت، گروه ترور و آتشکدهها و امامزاده ها، از زیر عنوانهای جالب این فصل هستند.
فصل بیستم: داستانهای شاهنامه:
در فصل پایانی کتاب، داستانهای شاهنامه به کند و کاو ذهن و قلم شمیسا رفته است. به گفته وی: «هر چند میتوان داستانهای شاهنامه را به انحاء مختلف تأویل و تفسیر کرد، اما در این بخش، هدف ما بیشتر ایجاد رابطهی بین تاریخ و اسطوره و داستان است».
این بخش، از مقدمه شاهنامه گرفته تا بیشتر داستانهای مهم آن را، از همان منظر ذکر شده، بررسی کرده است.
چاپ نخست کتاب «شاه نامهها» در سال ۱۳۹۶ ، توسط نشر «هرمس» و در ۹۲۰ صفحه منتشر شده است.
امید که با «شاهنامه» مأنوستر شویم!
دیدگاه شما