کاشان نیوز –محمد حسین کریمی: زهرا رسول زاده بعد از چاپ سومین کتابش با نام قبله نماها خسته اند ، در موردشعر معاصر و از فراموشی روح زنانگی ها می گوید .
خودتان را معرفی کنید؟
زهرا رسول زاده مسئول انجمن ادبی بانوان کاشان ، دبیر آموزش و پرورش و خبرنگار کاشان نیوز .
از چاپ این کتاب بگویید ؟
طرح اولیه این کتاب دوسال به دلیل فضای خاص شعری در ارشاد ماند تا مجوز صادر گردد و چون کار برداشت تصویری داشت روی آن حساسیت بیشتری وجود داشت .
این کار در ۱۶۰ صفحه و مجموعه ۱۱۶ شعر است که در قالب طرح(شعر آزاد) سروده ام .
چه طور به فکر افتادید با این سبک کار کنید ؟
تقریبا میتوان گفت فضای شعری امروزه در یک سکوت سرد به سر می برد فکر می کنم شاید چون جهان دچارمدرنیته شده است و همه چیز در فشردگی قرار می گیرد مخاطبین این روز ها بیشتر میتوانند از اینگونه شعرها لذت ببرند تا یک قصیده طولانی ، بیشتر ترجیح می دهند خیلی کوتاه و موجز هدف را از شاعر بگیرند تا اینکه از آن فضایی باشد که خودشان برای شعر می سازند. طرح قالبی است که به روزگار ذهنی مخاطب ما نزدیک تر است .
برای مخاطب عام وقتی غزل حافظ خوانده می شود ، شخص به دنبال یک شاه بیت می گردد تا حرف خود را از آن پیدا کند و آن را به ندرت به ذهن بسپارد.
این قالب بیشتر شبیه به یک شمشیر دولبه است بخاطر اینکه قرار است حرف مخاطب را طوری بزنی که هم مخاطب خاص متوجه شود و هم مخاطب عام لذت لایه های رویین آن را ببرد.طرح علاوه بر این، ایهام چندگانه خوانی دارد ،باید از واژه ها ماهرانه جوری استفاده کنی تا شاعرانگی شعر رو نباشد.خود شعر باید استعاره باشد.فضای آن.نه صرفا استفاده از آرایه ها.تصویر بسازد. مخاطب در بعضی از موارد مجبور شود شعر را چندبار بخواند تا متوجه منظور شود و برای کسی که در زمینه شعر کار می کند قالب سختی است اما به خاطر کوتاهی برای مخاطب عام قابل پذیرش تر است .
و من فکر می کنم الان که قرار است حرفی گفته شود با این پس زمینه نگاه اجتماع ،به جای یک خطابه بلند یا یک شعر بلند این حرفهاشبیه به یک تلنگر باشد .طرح های کوتاهی که قرار است مخاطب خاص خود را پیدا کند و به دلیل موجز بودن بیشتر می تواند در مخاطبین امروزی رخنه کند .
تفاوت این کار با کارهای قبلی چه بود ؟
رقم زدن این کتاب کمی با ترس و دلهره بود .کارهای قبلی من کارهای غزل ، مثنوی و موزون بود و شناخت جامعه ی شعری از من اما اینبار تصمیم گرفتم تا این گونه کار کنم .
مشوقی هم برای انجام این کار وجود داشت ؟
این کار با تشویق های استادم دکتر شمیسا صورت گرفت ، زمانی که ایشان طرح های معدود کتاب دوم من را خواندند گفتند تصویر پردازی شما در این قالب بسیار خوب است و بد نیست که به فکر چاپ کتاب بعدی خود در این قالب باشید .
با توجه به شناخت شعری آیینی از شما ،آیا با این فضا هم در این سبک کارکرده اید ؟
در حدود ۳۵۰ شعر ارائه شده اولیه که الان حدود ۱۲۰ شعر در این کتاب چاپ شده است ، بخشی از شعرها آیینی بوده است بعد تصمیم گرفتم شعر های آیینی را چاپ نکنم به این خاطر که جا افتادن این فضا و این سبک شعری بسیار مهم است ، کار اول باید مخاطب خود را پیدا کند بعد بتوانیم آن را برای مشاهده مخاطب آماده کنیم .
شعر های آیینی من نیز همانند همین شعرهایی که به چاپ رسیده اند نگاه اعتراضی دارد ، نگاه اعتراضی که اعتراضِ گله مند نیست، اعتراضی که سعی کرده است در آن تفاوت معنا وجود داشته باشد .
و در بخش های آیینی تفاوت معنای بیشتری دیده می شود مثلا یکی از پاره ها این است که :
کربلا نبودیم / وگرنه دلمان انگشتر می خواست
وقتی نگاه دیگری به کربلا اتفاق افتاده است و این نگاه آیینی نسبت به نگاه های دیگر جسارت خاص خود را می خواهد ،باید این قالب در جامعه جا بیفتد .
در این کتاب به چه دغدغه هایی پرداخته اید ؟
در این کتاب به دغدغه های اجتماعی وفضای بسته ی تلخ جامعه پرداخته شده و به عاشقانه های تلخی اشاره می شود.
در مورد این سبک کار بگویید ؟
طرح قالبی است که خیلی کم دیده می شود ، به خصوص در شهرستانی مانند کاشان کمتر کسی را دیده ام که به این سبک شعر بگوید ، چون کاشان شهر ادبیات کلاسیک است و حتی شعر بزرگی مثل سهراب هنوز برای خیلی از کاشانی ها جانیفتاده است .
به نظر شما شاعران معاصر کجا قرار دارند؟
متاسفانه در فضای دانشگاه هاو رشته ی ادبیات به شعر معاصر پرداخته نمی شود .خب من در زمینه شعر و ادبیات از ۱۲ سالگی مطالعه داشته ام و شعر گفته ام که پدری شاعر داشته ام و در یک خانواده شاعر بزرگ شده ام . خانواده ای که همیشه بحث ها پیرامون نقد و بررسی شعر است و این من را به شعر و مطالعه آکادمیک در مورد ادبیات علاقه مند کرده بود.
به همین دلیل در دوره کارشناسی ارشد ادبیات شرکت کردم تا اطلاعات خودم را در مورد شاعران معاصر بالا ببرم و حداقل لذتی را که می خواهم از شعر شاملو، سهراب، اخوان وفروغ و شعر معاصر دیگران ببرم ، اما وقتی وارد دانشگاه شدم تمام شعر هایی که به چشم می خورد شعرهای خاقانی ، سنایی ، مولانا و … بود .
البته این شعرها بد نیست اما هدفم از ورود به کارشناسی ارشد آشنایی علمی بیشتر با شعر معاصر بود ، اما همان ابتدای ورود با مشاهده لیست دروس ارائه شده از یکی از اساتید سوال کردم چرا حتی یک کلمه از سهراب خوانده نمی شود ؟ حرفی از اخوان..فروغ ..منزوی..و شاعران معاصرنیست؟
گفت : شعر معاصر را باید بگذاریم ۵۰ سال آینده راجع به آن بحث کنیم و حرف بزنیم که شاعر شعر های آن مرده باشد و ما بتوانیم آنها را مورد تحلیل قرار بدهیم . الان کسی در حد تحلیل کار های آنان نیست!
به نظر من این غیر منصفانه بود انگارشاعر وقتی زنده است مهجور است مثل بسیاری از شاعران،و حتی حافظ که گوشه نشین بود شاعران بعد از اینکه از دست رفتند تازه اهل ادبیات متوجه آن می شوند که چه بزرگانی را از دست داده اند! چرا تا زمانی که یک شاعر زنده است نباید از وی حرف زد ، با وی حرف زد و شنید ؟! وقتی خود شاعر باشد در مورد شعرش حرف بزند آن را بخواند و از شعر خود دفاع کند بهتر نیست ؟! یا شاعرانی که نزدیک به فضای ما می زیسته اند.شعر اینها قابل فهم تر است.
شاعران کمی را داریم که شعر خودشان را خوانده اند حتی در ادبیات داستانی،تعداد محدودی از خوانش شاملو ،کمی از فروغ،اخوان ،و نیز منزوی. حالا به جای اینکه شاعران معاصر و حتی جوان وقتی زنده اند از خودشان و شعرشان بپرسیم استادی اینگونه پاسخ می دهد و بعد از سال ها شعر های یک شاعر را تفسیر به رای می کنیم در حالیکه هر کس یک برداشت را از شعر دارد . متاسفانه به شاعران معاصر نیز خیلی کم پرداخته می شود ، برای مثال بانو استاد سیمین بهبهانی تا وقتی زنده بود مغضوب بسیاری و حتی تعدادی از شاعران بود ، اما وقتی از دنیا رفت خیلی از همان شاعرهایی که در دوران زندگی او با او مخالف بودند در مراسم او حضور پیدا کردندو مراثی سرودند و چه بسا کنگره های بعدی..
حضوراین قالب را در ادبیات شهرستان کاشان چگونه ارزیابی می کنید ؟
شاید در شهرستان کاشان این قالب نماد زیادی نداشته باشد اما دلم نیامد این قالب را رها کنم و سعی کردم جایی را برای این قالب و مخاطبش باز کنم .
در انجمنی چند شعر به این سبک را خواندم ، پس از خواندن در حضور اساتید وافرادی که از قضا «شاعر» بودند ، مجری بعد از شنیدن این شعر ها گفت: ببخشید امکان آن وجود دارد که در مورد این سبک و قالب توضیح دهید ؟ من فکر میکنم دوستان متوجه نشدند شما چه خواندید ، جالب بود که پس از شنیدن توضیحات من گفتند دوباره بخوانید ،تا ما با این نگاه و آگاهی جدید که برایمان شکل گرفت شعر را بشنویم .انگار شعر را به جای شاعرانگی باید از قالب شناخت!
نگاه خودتان را در این کتاب چگونه توصیف می کنید ؟
در هایکوهای ژاپنی و کارهایی که به این سبک سروده می شود سعی می شود فضا عاشقانه باشد یا توصیف ، اما من سعی کردم با یک نگاه اجتماعی اعتراضی به این قالب نگاه کنم تا بتواند واقعیت در جامعه را به تصویر بکشد .
همه تلاشم درشعر های کتاب این بوده است که شاعر صرفا نگاه عاشقانه ای نداشته باشد ، چون این قالب کوتاه است و این کوتاهی معمولا استفاده خوبی برای فضای عاشقانه (پیامکی)می شود . اما من نمی خواستم صرفا گرایش به سمت عاشقانه داشته باشد. میخواستم کار تلنگر را انجام بدهد .
و شاید این تلنگر خیلی حساس نباشد،فضای تلخ و معضلات جامعه بدون شعار زدگی گفته شود و نا گفته نماند این شعر ها در فضای بسته ی قبل بیشتر رشد کرد.
آنچه که در این کتاب به صورت روشن می ببینید زنانگی است ، کمتر زنی را دیده ام که در شعر خودش زنانگی اش را فریاد کند ، این است که کتاب غزل های زنانه من اصلا چاپ نمی شود ، چون واقعا از زنانگی ها فریاد شده ، با چند انتشارات صحبت کرده ام و گفتند شعر ها خوبند اما ما اجازه چاپ این واژه ها را نداریم!
در این کتاب هر جایش را باز کنید می بینید از زن و از چیزهایی که یک زن نیاز به ابراز آن در جامعه دارد ، اما جامعه آن را پس می زند صحبت شده است .منظورم عریانی نیست منظورم روح زنانه ایست که فراموش شده و منجر به افسردگی شدید جامعه ی زنان شده است.
برای مثال شعر : موهایم را کوتاه کرده ام / از دستت
فضای بسته نا امن جامعه نسبت به زنان را نشان می دهد.
معمولا زنان ما برای اینکه شعرشان مقبول جامعه شود مردانه شعر می گویند ، حتی اگر از عشق هم حرف می زنند از عشقی حرف می زنند که مرد ها می ورزند!
من در صحبت هایم بحث تساوی و برابری را ندارم ، اما بحث فراموشی زنانگی های شعری را دارم ، یکی از نویسندگان شهر می گفت : تو زنانگی خودت را در شعرهایت داد میزنی ، من در جواب گفتم نه ! از بس زنان جامعه خودشان را لابه لای پوشش های خودساخته قرار دادند من اینگونه دیده می شوم ، زن یک انسان است .می تواند عاشق باشد،انتظار بکشد،مادر باشد،زندگی کند اما خودش باشد.
فروغ هم مثل رابعه جزء معدود شاعران زنی بود که ترسی از فریاد زدن زنانگی اش نداشت .گرچه قرار نیست ما اصول و چهارچوب های عرف و مذهب را زیر پا بگذاریم ، اما از طرفی هم قرار نیست چارچوب های انسانی وحقوق برابر انسان ها فراموش شود .
سعی کردم در این کتاب نگاه اجتماعی زنانه ، اعتراضی باشد و تم بیشتر کارهای کتاب این فضا را القا می کند . وقتی کتاب را باز می کنید حتی اگر اسم شاعر را ندانید متوجه می شوید شاعر آن زن است ، شعر باید اینگونه باشد که از شعر بتوان شاعر و فضای ذهنی او را متوجه شد .
و حرف آخر :
من سعی کردم این هنجار را بشکنم که یک زن بترسد از زنانگی شعر بگوید . از عریانی نه ! از زنانگی ، چرا که زن مثل یک تابلوی نگارگری و مینیاتوری است با پیچ و خم های فوق العاده ریز ، اگر یکی از ساقه ها را اشتباه بروی مطمئنا به یک گل دیگری میرسی ، این مینیاتور وقتی به زیبایی میرسد که شناخته شود و دیده شود، این پیچ و خم ها دیده شود و صد البته برداشت تصویری کار ها به شناخت مخاطب از این فضای ذهنی کمک بیشتری کرده و این همگونی خانم خوش حساب را مدیون نگاه روشنش به جامعه زنانه اطراف هستیم.
درسخن بزرگان هست که از دامن زن ، مردها به سربلندی می رسند ، واقعیت این است که زنان سازنده اند ، و در زمان حال ، زنان خودشان خواسته اند که فراموش شوند.من خواستم که این فراموشی به فراموشی سپرده شود و زنان به جایگاهی که لایقش هستندبازگردند.
البته ممکن است که جامعه آن را دیر بپذیرد اما من اعتقادم این است و حتی در نوشته هایم در نشریات هم پیداست،گاهی به شاگردهایم می گویم اگر شما باید یک زن نیمه هنرمند ، نیمه نویسنده ، نیمه شاعر ، نیمه مسلط به تکنولوژی و …. باشید بهتر از این است که هیچ باشید ! همه ی این حرف ها برای باور زن فرای جسمش است .











دست شما درد نکنه اما کاش به بقییه نویسندگان کاشانی هم همین جوری می رسیدید و خبر رسانی و مصاحبه می کردید میثم خیر خواه عطیه حوادی و بقیهه اینا آخرین داستان نویس ها بودن قاسم تقوایی و مهدی فرجی هم هستند تو شاعر ها و بییه رو بگم زیاد می شه
خدمت خانم رسولزاده سلام و خسته نباشید عرض می کنم و انتشار کتاب جدیدش را تبریک می گویم.
درود به آقای کریمی بابت ترتیب دادن این مصاحبه جامع و خوب و تبریک به خانم رسول زاده بابت انتشار کتاب ( قبله نماها خسته اند ) .. و تبریک به همه زنان فرهنگ پرور شهرمان ....