ضرورت مرز بندي غير خودي از نيروهاي انقلاب
حميد قائمينژاد*
حضرت آيت الله خامنه اي در ديدار با داشجويارن علم وصنعت ضمن اشاره به ماهيت نظام اسلامي بار ديگر به ضرورت شفاف سازي مرزبنديهاي سياسي گروههاي سياسي تأكيد كردند و فرمودند:
«نظام اسلامي نظام اسلامي است در ظاهر و باطن نه فقط نظام اسلامي در ظاهر. صرف اينكه حالا يك شرايطي در قانون اساسي براي رئيس جمهور و براي رهبر وبراي رئيس قوه قضاييه و براي شوراي نگهبان و براي كه و كه معين شده و چه و چه اينها كافي نيست، اگر چه اينها لازم است. انحراف در هدفها، در آرمانها، در جهت گيريها را بايد مراقبت كرد كه پيش نيايد. و اين چيزي است كه ما در طول اين سالهاي طولاني _ بخصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام _ درگيرش بوديم، جزو درگيريهاي اساسي دراين دو دهه گذشته، يك همين بوده. تلاشهاي زيادي كردهاند به شكلهاي مختلف، چه در زمينههاي سياسي، چه زمينههاي اخلاقي چه زمينههاي اجتماعي از اظهاراتي كه شده و حرفهايي كه زده شده ما يك دورهاي را هم مشاهده كرديم كه در مطبوعات ما رسماً علنا جدايي و تفكيك دين از سياست را اعلان كردند! اصلاً مسئلهي یكي بودن دين و سياست را كه اساس جمهوري اسلامي و اساس حركت عمومي مردم بود زير سوال بردند. از اين بالاتر؟! در دوراني در مطبوعات ما ديده شد كه صريحاً علناً از رژيم ظالم، جبار و سفاك پهلوي دفاع شد! براي اينكه چنين حالتي پيش نيايد و براي برخورد با اين انحراف ميشود با برجسته كردن مرزهاي اعتقادي و فكري و سياسي جلوي اين انحراف را گرفت»(24/9/87)
معظم له در ادامه شاخصهاي هويت اسلامي را چنين بر مي شمارند:«شاخص عدالت طلبي، شاخص ساده زيستي مسئولان، شاخص كار وتلاش مخلصانه، شاخص طلب و پويايي علمي بيوقفه، شاخص ايستادگي قاطع در مقابل طمعورزي و سلطه بيگانگان، شاخص دفاع از حقوق ملي، از حقوق ملت.»(24/9/87)
ايشان پيش از اين نيز با اشاره به ضرورت مرزبندي روشن مجموعههاي سياسي با بيگانگان خاطرنشان كردند:«خوشبختانه به جز اقليتي كوچك مجموعههاي سياسي كشور درباره مباني اسلام و انقلاب اتفاق نظر دارند اما در مقابل دشمن بايد رودربايستي و ملاحظه را كاملاً كنار گذاشت و با روشن كردن مرزها فقط ملاحظه خدا و ملت را كرد. و اين يك شاخص است.»(23/12/86)
توجه دادن دوباره معظم له به اين مساله در آستانه انتخابات رياست جمهوري و در حالي كه اقدامات و فعاليتهايي مختلف نزد جريانها و گروههاي سياسي در حال اقدام ميباشند هشداري است كه توجه به ابعاد مساله را براي نيروهاي اصولگرا الزام آور مينمايد.
اهميت و ضرورت مرزبندي سياسي
درباره اهميت و ضرورت مرزبندي سياسي و باز تعريف شاخصههاي آن موارد متعددي را ميتوان مطرح نمود كه بنظر ميرسد دو مولفه خطر نفوذ و تشويش افكار عمومي را از اهميت بيشتري برخوردار باشند.
1- جلوگيري از خطر نفوذ: يكي از انحرافاتي كه همواره نظام اسلامي را تهديد مي كند مساله نفوذ جریانهاي بيگانه در صفوف متحد نيروهاي انقلابي و ساختار سياسي نظام اسلامي است. اين روش بسياري از انقلابها را به انحراف كشانده و اغلب جنبشهاي اجتماعي را در مسير با شكست و استحاله مواجه ساخته است.
انقلابت اسلامي نيز در اين ميان بالاخص در اوایل انقلاب از خطر نفوذ ضربات جبران ناپذيري را ديده است كه نمونه آن حاكميت جريانهاي ليبرال در قوه مجريه به رهبري بني صدرجريان نهضت آزادي و . . . بود كه براي ماهها توان انقلابي نظام را مصروف خود نمود. فاجعه هفتم تير و ماجراي بمبگذاري در دفتر نخست وزيري در هشتم شهريور سال 60 نيز نمونههايي از آسيبهاي وارده به انقلاب اسلامي از جانب نفوذيان بود كه بخشي از بهترين نيروهاي انقلاب را از ملت گرفت.
براي جلوگيري از اين آفت يكي از مهمترين راهكارها مشخص كردن مرزهاي خودي و غير خودي است. شفاف بودن مرزبنديها ميتواند اين حربه را از دست رقيب در آورده و سلامت حركت را تضمين نمايد.
2- ابهامزدايي از افكار عمومي: اذهان عمومي و فضاي ذهني جامعه پتانسيل مهمي است كه توجه به آن درايجاد آرامش و امنيت كشور مهم بوده و هدايت و آگاه سازي آن از وظايف خطير نظام سياسي و احزاب و گروههاي مرجع است. يكي از آسيبها ي وارده به افكار عمومي كه آنرا ناسالم و بيمار مينمايد مشوش بودن و ابهام گونه بودن فضاي سياسي كشور است. مشخص نبودن تفاوت سخنان موافقين و مخالفين نظام، معين نبودن اختلاف آراء و نظريات جریانهاي حامي نظام سياسي و جريانهاي معاند و اپوزيسيون موجب ايجاد ابهام در اذهان عمومي شده وآنها را در هنگام تصميمگيري و عمل سياسي مستأصل مينمايد. به همين خاطر در لحظات حساسي چون برگزاري انتخابات راهپيماييها و . . . به نوعي بيعملي مواجه خواهيم بود و يا درصورت شركت در اين عرصه ها نيز شاهد حضور ناآگانه دراين عرصه هاي سرنوشت ساز خواهيم بود.
ترسيم مرزهاي خودي و غير خودي مهمترين روشنايي در اين مسير مهآلود است كه ميتواند ضمن حفظ سلامت افكار عمومي امنيت حوزههاي سياسي كشور را نيز تضمين نمايد.
نمونه تاريخي عدم شفاف سازي مرزهاي فكري – سياسي
نمونه اي از بيتوجهي و جدي نگرفتن مساله حفظ مرزبندي با جريانهاي غيرقانوني را ميتوان در داستان تحولات در مجموعه دانشجويي «دفتر تحكيم وحدت» به عينه مشاهده نمود. اين دفتر كه از تلفيق و تجميع انجمنهاي اسلامي دانشجويان اغلب دانشگاههاي كشور در اوايل پيروزي انقلاب و مبتني بر نظرات و تاكيدات حضرت امام(ره) مبني بر وحدت نيروهاي انقلابي شكل گرفت از جمله جريانهاي كليدي در جنبش دانشجويي بود كه سالهاي سال پرچم خط امام وانقلاب اسلامي را در دانشگاههاي كشور دردست داشت و درخدمت به انقلاب و نظام اسلامي انجام وظيفه مينمود. وليكن با پايان يافتن جنگ و آغاز دوران جديدي در فضاي فرهنگي – سياسي كشور و با ادعاي ايجاد فضاي باز براي عضوگيري از كليه دانشجويان با گرايشهاي متنوع و از سويي ديگر عدم حساسيت به حفظ و بازتعريف مرزهاي سياسي- فكري خود با جريانهاي بيگانه از خط امام درمسيري قرار گرفت كه بعد از چند سال به طوركامل توسط جريانهاي ليبرال تسخير گرديد. دفتر تحكيمي كه روزگاري خود را نماد خط امام و مهمترين جريان ضديت با آمريكا و ميراث دار فاتحان لانه جاسوسخانه و دانشجويان پيرو خط امام ميدانست و به مناسبت 13 آبان و در ضديت با آمريكا راهپيمايي مستقلي انجام ميداد به آنجا رسيد كه نسل امروز آن در دهه 80 با پشيماني از گذشته خويش از آن پيشينه برائت جسته و سردمدار رابطه با آمريكا و مبلغ انديشه هاي ليبراليستي در دانشگاه گرديدند.
نمونه ديگر بي توجهي به مرزبندي فكري – سياسي گروهها اقدامات جريان سياسي خاصي بود كه در 8 ساله دولت هفتم و هشتم در بخشي از قوه مجريه حاكميت يافت وبه نام آزادي بيان و توسعه سياسي فضا را براي حضور جريانهاي نفوذي مهيا ساخت. مطبوعات در اختيار آنها قرار گرفت و مقالات متعددي در نقد و نفي اصول مسلم نظام اسلامي و اعتقادات و باورهاي ديني مردم به قلم تحرير درآمد و انديشه هاي سكولاريستي و حتي اباحهگري نيز ترويج و تشويق گرديد.
کار در این دوره به آنجا رسید که دردومین دوره انتخابات شورای شهر و روستا در برخی شهرها از جمله تهران چهره و عناصری کاندیدا و تائید صلاحیت گردیدند که سالها به عنوان چهرههای مخالف نظام مطرح بوده و به حکم تاریخی حضرت امام (ره) از ورود به هرگونه مسئولیتی در نظام جمهوری اسلامی منع شده بودند. به نحوی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به نشانه اعتراض برای اولین بار در تاریخ انقلاب اسلامی با سفر به استان سیستان و بلوچستان در انتخابات این دوره از انتخابات رأی به صندوق نریختند. معظم له طی مصاحبه در انتخابات دومین دورهی انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا در پای صندوق رأیگیری در کنارک اعلام داشتند:
«البته من قانوناً نمیتوانم در کُنارک رأی بدهم؛ لکن برای این که در انتخابات شرکت کرده باشم، لازم دانستم که در این محل رأیگیری حضور داشته باشم و در مراسم رأی شرکت کنم. حالا هم به من گزارش دادند که در بعضی از جاها در تشخیص صلاحیتها کوتاهیهایی صورت گرفته است. البته من تحقیق خواهم کرد و چنانچه افرادی نابجا و برخلاف مقررات راه یافته باشند، بلاشک انتخابات آنها اعتباری نخواهد داشت. انتخابات در همة مراحل باید با معیارهای خودش و با ضوابطی که منطبق با مبانی جمهوری اسلامی است صورت گیرد.»(8/12/81)
مرزبندی معطوف به عمل
نکته قابل توجه دیگر در مسأله شفافسازی مرزها و تعریف مرزهای فکری – سیاسی با دیگر جریانها، عملیاتی و معطوف به عمل بودن آن است. معیارها و ملاکهایی که در حد شعار و حرف باقی نمانده و این امکان را داشته باشند تا بتوان بطور عینی و در حین رفتار و عمل سیاسی آن را معیار سنجش قرار داد. این کمیسازی مفاهیم کیفی و معطوف به عمل بودن و قابل سنجش و ارزیابی نمودن ملاکها، عاملی است که فرد را در تشخیص رفتارها و گفتارها کمک کرده و از سردرگمی میرهاند. این در حالی است که اغلب با ارائه معیارهای ذهنی و کلی نه تنها خود ملاکها قابل تفسیر هستند، بلکه فرد در تطبیق حکم و مصداق نیز دچار تردید و شک میگردد و به این ترتیب عملاً نمیتواند رفتارها و گفتار و عمل سیاسی افراد و جریانهای سیاسی را مورد ارزیابی قرار دهد.
ملاکها و معیارهایی چون «پذیرش نظر رهبری به عنوان فصلالخطاب»، «سادهزیستی و پرهیز از زندگی اشرافی»، «اولویت قرار دادن مصالح ملی بر منافع حزبی» و . . . نمونههایی از ملاکهای عینی است که در لحظه دشوار انتخاب و قضاوت میتواند معیار دقیقی برای سنجش رفتارهای سیاسی باشد.
حضرت آیتالله خامنهای درخطبههای نماز جمعة تهران با به رسمیت شمردن تقسیمبندی «خودی» و «غیرخودی» به تشریح این موضوع پرداختند و فرمودند:
«گفته میشود «خودی» و «غیر خودی» حالا خودی و غیرخودی داریم یا نداریم؟ اگر بخواهیم ملت را حساب کنیم، نه؛ آحاد ملت همه خودیند. اما جریانات سیاسی، بله؛ جریان خودی داریم، جریان غیرخودی هم داریم. خودی کیست؟
خودی آن است که:
– دلش برای اسلامی میتپد.
– دلش برای انقلاب میتپد.
– به امام ارادت دارد.
– برای مردم به صورت حقیقی –نه ادعایی- احترام قائل است.
غیر خودی کیست؟ غیرخودی کسی است که:
– دستورش را از بیگانه میگیرد.
– دلش برای بیگانه میتپد.
– دلش برای برگشتن آمریکا میتپد.
غیرخود آن کسی است که:
– از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطة دوستانه با آمریکابود.
– به امام اهانت میکرد؛ اما برای آمریکا اظهار علاقه مینمود!
– کسی به امام اهانت میکرد، ناراحت نمیشد.
– اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت میکرد، ناراحت میشد!
اینها غریبهاند . . . »(8/5/1378)
ایشان مدتی بعد بار دیگر در بیاناتشان در خطبههای نماز جمعة تهران به تشریح وضعیت جبهه غیرخودی پرداخته و در معرفی این جریان میفرمایند:
« . . . یک عده هم کسانی هستند که مال آن رژیم نیستند؛ اما از اول انقلاب، بلکه بعضی پیش از انقلاب، نشان دادند که:
– به ادارة کشور بر طبق احکام اسلامی از بن دندان عقیدهای ندارند.
– آنها اسم اسلام را میخواهند و اسم اسلام را دوست میدارند. دشمن اسلام به آن معنا هم نیستند؛
– اما مطلقاً اعتقادی به فقه اسلامی، به احکام اسلامی و به حاکمیت اسلامی ندارند.
– معتقد به همان روشهای فردیاند.
– اوایل انقلاب هم یک عده از همینها توانستند امور را قبضه کنند و در دست گیرند.
– اگر اما به داد این انقلاب نمیرسید، همین آقایان، خشک خشک انقلاب و کشور را به دامن آمریکا برمیگرداندند!
– اینها هم دم از اصلاح میزنند؛ گاهی دم از اسلام هم میزنند؛
– اما در کنار کسانی قرار میگیرند که صریحاً علیه اسلام شعار میدهند و با آنها اظهار همبستگی میکنند!
– گاهی دم از اسلام میزنند،
– اما در کنار کسانی قرار میگیرند که شعار ضدیت با حکومت اسلامی، شعار سکولاریزم و حکومت منهای دین و حکومت غیردینی و حکومت ضد دینی و لائیسم را میدهند!
– پیداست که اینها نفوذیند، اینها جزو آن دستهای نیستند که ارزشها را قبول دارند و معتقد به تحولند؛ نه. اینها بیگانه و غریبهاند . . . »(23/2/79)
دقت و تأمل در این ملاکها و تلاش برای کمیسازی برخی موارد کیفی آن میتواند شاخصههای مرزبندی را برای نیروهای انقلابی مشخص نماید.
آفت انحصارگرایی
از سویی دیگر یکی از آفات مهم موضوع تعریف مرزهای فکری – سیاسی با دیگر جریانها، نگاه تنگنظرانه به این موضوع است. متأسفانه برخی آراء و نظرات مطرح شده در این زمینه به گونهای تنگنظرانه مطرح میگردد که وقتی به جبهه خودی نگاه میکنیم جمع محدود و حداقلی باقی میماند و اکثر افراد و جریانها در بیرون از دایره خودی و در جبهه غیرخودی قرار میگیرند. این تنگنظری و افراط که در تاریخ سیاسی سالهای اخیر نیز شاهد آن بودهایم، در حقیقت واکنشی تفریطی است به نگاه برخی جریانهای سیاسی که دایره خودیها را آنقدر وسیع قرار میدهند که در بیرون دایره غیرخودی کسی باقی نمیماند!
همچنین باید تأکید نمود که تنگنظری در تعریف دایره خودی نه تنها موجب تقویت پایگاه جریانهای خودی نمیشود بلکه نوعی تقویت جبهه غیرخودی را به همراه داشته و با اصول استراتژیک نظام اسلامی همچون «وحدت ملی» و «اقتدار ملی» در تعارض قرار میگیرد. تئوریسین مدل «خودی و غیرخودی» حضرت آیتالله خامنهای در بیاناتشان در جمع کارگزاران نظام جمهوری اسلامی به این خطر چنین اشاره کردهاند:
«حالا عدهای از روی کج سلیقگی یا بدفهمی یا موذیگری، بحث خودی و غیرخودی را با جناحهای کشور تطبیق میکنند که خیلی حرف بیربطی است؛ نه، همة جناحهای انقلاب جزو مجموعة خودی کشورند»(21/9/80)
ایشان بار دیگر در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام درباره اهمیت وحدت و همدلی گروههای سیاسی تأکید داشتند: «وحدت را باید حفظ کرد. من خواهش میکنم به مسألة حفظ وحدت واتحاد و همدلی اهمیت دهند؛ این یکی از اصول است. البته مخاطب این کار، ملت نیست – ملت متحد است و اختلافی ندارد – مخاطب این کار، نخبگان و سیاسیون از جناحهای مختلف هستند. به بهانههای مختلف و با اختلافهای کوچک، در مقابل هم قرار نگیرند و با توجیههای غلط، علیه هم جنجال راه نیندازند. یکی از دوستان ما میگفت این مسألة خودی و غیرخودی را که شما مطرح کردید، همه قبول کردند؛ منتها بعضیها جای خودی و غیرخودی را عوض کردند! کسانی را که برای نظام و انقلاب و اسلام احساس مسئولیت میکنند، خودی بدانید. غیر خودی کسانی هستند که با اصل نظام مخالفند.»(15/5/82)
* استاد دانشگاه و کارشناس مطالعات سیاسی
دیدگاه شما