کاشان نیوز– نامه وارده*: سرمایهگذاران و دوستداران هنر، مراقب کلاهبرداری افرادی که خود را با عنوان فیلمساز و کارگردان معرفی میکنند، باشید. در دام نیافتید. این ماجرا واقعی است.
بهار امسال سومین سالی است که آقای کارگردان خود خوانده، مبلغ هنگفتی از برخی از افراد محترم شهرستان ده و بههیچروی خیال پس دادن آن را نیز ندارد. آقای کارگردان خود خوانده، لیسانسش را دریکی از رشتههای مرتبط با مکانیک گرفته است. به گفته خودش چند سال پیش با پسردائیاش شریک بوده و ساختمانسازی میکردهاند. چند صباحی که میگذرد، ظاهراً پسردائی کل سرمایه وی را بالاکشیدِ و شرکتشان ورشکست میکند. البته، به نقل از برخی از افراد و بنا بر دلایلی، بعداً مشخص میشود که شرکت آنها ورشکست نشده بوده است. بلکه به دلیل اختلاس از یکی از شرکتهای دولتی بیرق ورشکستی را علم میکنند تا ماجرا لوث شود. چندی وی در خانه، ظاهراً به دلیل بیماری افسردگی میخوابد و درهمین مدت، تصمیم میگیرد ازاینپس کارگردان سینما شود. کسی که حتی یک دوره آموزشی فیلمسازی ندیده است.
با این ایده، تعدادی از بچههای علاقهمند به هنر را دور خود جمع کرده و یک گروه هنری تشکیل میدهد و نام دخترش را بر روی گروه گذارده و سپس شروع به ساخت مثلاً یک فیلم سینمایی برای کودکان میکند. آنهم بدون داشتن فیلمنامه کامل و دکوپاژشده. بدون طراحی و برنامهریزی. در آن فیلم، ظاهراً خود جناب کارگردان، تهیهکننده نیز هست؛ اما در حقیقت تهیهکننده فیلم، یک فرد دوستدار هنر است که ازهمهجابیخبر، فریب صحبتهای کارگردان خود خوانده را، مبنی بر اینکه سرمایهگذاری شما نهتنها سوددهی فراوان دارد، بلکه شما از این طریق صاحب شهرت نیز میشوید و راهی است برای ورود شما به عالم سینما را خورده و مبلغ پنجاه میلیون تومان را نقد، به وی میپردازد. ساخت فیلمی که پشتصحنه آن، بیشتر شبیه به یک میهمانی خانوادگی است تا پشتصحنه ساخت یک فیلم سینمائی. ساخت فیلم تمام میشود، اما فیلم خریداری ندارد و به فروش نمیرسد. هزینه ساخت فیلم اول زیاد نیست. بخش اعظمی از سرمایه باقی میماند که کارگردان خود خوانده، آن را صرف بازسازی منزلش وخرید لوازم خانه میکند. وی ساکن خانه پدری است. پس از مدتی تاریخ چکها سر میرسد. سرمایهگذار پولش را طلب میکند؛ اما آقای کارگردان فیلمش خریداری نداشته است که پول وی را پس دهد. پس مدام امروز و فردا میکند و مدام زمان میخرد. از آنجائی که سرمایهگذار، فردی نیست که بخواهد آبروی کسی را ببرد، شکایت نمیکند و کارگردان خود خوانده نیز از این حس انسان دوستانه، نهایت بهرهبرداری را میکند و هر بار با وعده فروش فیلم به نهادهای سینمائی و یا صداوسیما، از وی زمان میخرد. از طرفی دیگر آقای کارگردان، وقتی میبیند به این راحتی میتوان دیگران را فریب داد و دست سرمایهگذار نیز به جایی بند نیست و ضمناً پز کارگردان دادن نیز خیلی باکلاس و دهانپرکن است، جرئت بیشتری یافته و چند ماه بعد، اقدام به ساخت فیلم دوم مینماید. منتها این بار با یک طراحی حسابشدهتر که خطر گرفتار شدن در پنجه قانون را بهشدت کاهش میدهد. دور زدن کامل قانون. طعمهها بایستی از میان افراد خاصی برگزیده شوند. کسانی که آبرو برایشان در درجه اول اهمیت باشد. در مرحله اول، آقای کارگردان، مدتی در صفحه فیس بوکش شروع به تبلیغات در مورد اینکه، وی مشغول مذاکره با بازیگران صاحبنام سینما و بستن قرارداد با آنها میباشد، میشود. همزمان شروع به یافتن شکارهای جدیدش در سطح شهر مینماید. بچههایی که در فیلم سابق شرکت داشتهاند را تقریباً کنار گذارده و این بار به سراغ برخی افراد حرفهایتر میرود. کسانیکه درزمینهٔ فیلمسازی آموزشدیدهاند. وی پیشنهاد میکند که یک فیلمنامه گروهی نوشته شود. برای این منظور هفتهای چند روز، اعضای مثلاً گروهش را در خانه پدری جمع نموده و جلسات فیلمنامهنویسی برگزار میکند. جلساتی که بیشتر شبیه یک میهمانی است و بجای بحث در مورد سوژه و ایدههای نو، با شوخی افراد و صحبتهای حاشیهای همراه است. اکثر افراد این اولین کارشان درزمینهٔ سینماست و طبعاً با مشکلات آن آشنایی ندارند؛ اما یکی از افراد گروه، میداند فیلمسازی حرفهای است پرهزینه که در آن اگر با دقت همهچیز طراحی نشود، سوخت سرمایه در آن حتمی است. لذا خیلی سعی دارد که جلسات ثمری دهد. غافل از آنکه این تنها یک دام است برای کلاهبرداری از افراد بیاطلاع. در همین جلسات، آقای کارگردان، یک روز خبر میدهد که با بازیگران حرفهای به توافق رسیده است و از آنجایی که برای قرار ملاقات آنها در شهر نیازمند دفتری است، بایستی مکانی اجاره شود و برای این منظور هرکدام بچهها بایستی مبلغی به وی پرداخته و در قبال آن هرکدام یک کلید از دفتر را در اختیار داشته باشند. اکثر بچهها ازنظر موقعیت مالی وابسته به خانوادهاند. برای حل این مشکل، آقای کارگردان پیشنهاد میکند که بچهها یارانهشان را به او داده و با توجه به تعداد نفرات، یارانه افراد برای هزینه اجاره دفتر کفایت میکند. بچهها میپذیرند؛ اما یک نفر، با طرح برخی سؤالات، غیرمستقیم به بچهها میفهماند که این کار نه به صلاح افراد است و نه برایشان سودی در پی دارد. پیشنهاد رد میشود؛ اما مجدداً جناب کارگردان نقشه دیگری میکشد. هرکس بتواند برای فیلم اسپانسری بیابد پانزده درصد از پول گرفتهشده از اسپانسر به وی تعلق میگیرد. این تله موفقیتآمیزی است. بچهها به تکاپو میافتند؛ اما تقریباً از میان کسانی که برای کسبوکارشان نیازمند تبلیغات رسانهای میباشند، کسی یافت نمیشود که هزینه کلاس آموزشی و مشهور شدن کارگردان خود خوانده را بدهد. در خلال همان روزها، چند تن از هنرمندان شهر که شهرتی نیز دارا هستند به دعوت جناب کارگردان به گروه میپیوندند و با وعده بازگشت سریع سرمایه، مشهوریات در عالم سینما و شهرت در سطح شهر، شروع به سرمایهگذاری و همکاری با توجه به مهارتهای هنری خویش مینمایند. برخی از این هنرمندان سرمایهگذار، غیرمستقیم در تله قانونی که وی برایشان فراهم ساخته میافتند. بدین شکل که کارگردان از آنها پولی دریافت نمیکند. بلکه پرداخت برخی صورتحسابها را به عهده آنها میگذارد که عملاً اگر مشکل قانونی به وجود آمد، ترفند مشارکتی بودن کار را برای ارائه به دادگاه داشته باشد. اکنون هیچ مدرک قانونی در دستان آنها نیست. البته برخی از این هنرمندان که سابقه کار در سینما را سابقاً داشتهاند، میدانند که این دام است. لذا نهتنها سرمایهگذاری نمیکنند، بلکه دستمزد خود را بهتمامی در همان مراحل اولیه کار، منجمله بازیگران میستانند. ساخت فیلم دوم هم پایان میپذیرد؛ اما دریغ از خریدار و یا اسپانسر. اکنون صدوپنجاه میلیون تومان هزینه شده است. دراینبین چند خانواده درگیر بدهی و مشکلات مربوط به عدم پرداخت چکها، توسط کارگردان خود خوانده در حال متلاشی شدن هستند. از طرف دیگرکسی جرئت ندارد برای وصول پول به قانون مراجعه کند. یکی به خاطر اینکه موعد چکها تمام گشته و عملاً فاقد اعتبار قانونی است و دومی از ترس ریختن آبرویشان توسط کارگردان خود خوانده و خانمش هستند. هر بار که به آنها مراجعه میکنند یا وعده سرخرمن میدهند و یا با تحقیر و گاهی توهینهای شدید آنها روبهرویند. ازاینرو سرمایهگذاران از ترس تحقیر افکار عمومی که بهسادگی توسط چنین فردی سرشان کلاه گذارده شده است، تاکنون از شکایت خود صرفنظر نمودهاند. اکنون برای سومین بار، دوباره این کارگردان خود خوانده مشغول طراحی تله دیگری است. ظاهراً این روزها با افراد محترم دیگری که شناختی از سینما و مسائل مربوط به آن ندارند، پروانه ساخت یک فیلم دیگر را گرفته است و به گفته خودش برخی بنیادها و افراد محترم دیگر، نیز اقدام به سرمایهگذاری در سومین کار کارگردان خود خوانده نمودهاند. شاید آنها نیز فریب صدور پروانه ساخت فیلم، توسط شورای محترم ارزشیابی ارشاد را خوردهاند. درحالیکه نمیدانند هر نهاد یا موسسهای طبق ضوابط خودش اقدام به صدور مجوز میکند و اعتبار آن مجوز در حد رد نشدن از خطوط قرمز طراحیشده توسط قانون اساسی میباشد و ولا غیر. ایکاش سرمایهگذاران محترم پیش از اینکه دوباره دچار چنین تلههایی شوند، اندکی بیاندیشند و راجع این نوع افراد تحقیق نمایند.
—————————————————————
*این جریان براساس یک اتفاق واقعی نوشته شده و مشخصات نویسنده نامه نزد کاشان نیوز محفوظ است.
جالب بود. ای کاش از این دست مسائل بیشتر مطرح شودتا مردم دچار چنین کلاهبردارانی نشوند.