کاشان نیوز – جابر تواضعی: مهدی راحمی را با فیگورهای قرص و محکماش از آدمهای تنها و نگران به یاد میآوریم. آثار او روایت لحظه استیصال آدمها است. تجسم این لحظه برای یک نقاش میتواند زنی باشد که در یک قاب کاملاً آنکادر و شستهرفته با دامن کوتاه و موهای جمع شده پشت میز آشپزخانه نشسته. اما برای او آدمی است که در بالکن یا پشتبام، کنار کولرآبی نشسته و با دستی زیر چانه سیگار میکشد و در بکگراندش زن همسایه لباسها یا ملافهها را روی بند پهن یا جمع میکند.
نقاشیهای او فضای شاد و رمانتیکی ندارد و عامدانه تلاش میکند هر انتخابی را که به چنین نتیجهای ختم میشود، به هم بریزد. خطوط محکم و انتخاب رنگ فیگورهای قبلیاش در عین معاصر بودن به کاریکاتور پهلو میزند. اغلب شخصیتهای او در گوشه کادر فضاهای بسته و غیر شاعرانه، سردر گریبان، عبوس و غمگین به چیزی فکر میکنند که نمیدانیم چیست. اما کلمات و مفاهیمی مثل اضطراب، بلاتکلیفی، معلق بودن، بحران، زوال، اضمحلال، ویرانی و منجلاب را به ذهن میآورند. در یککلام حال کاراکترهای او خوب نیست و از این منظر میتوانند نمادی برای انسان امروزی باشند.
آن خطوط محکم و مشخص، حالا در مجموعه «باتلاق» به ضرب قلمهای تند و بهظاهر بینظمی رسیده که بهجای کلوزآپ آدمهای مضطرب و بلاتکلیف، لانگشات جماعت زیادی از آنها را به تصویر کشیده است. او این بار از بالا به مجموعه عظیمی از کاراکترهای سابقاش نگریسته که مضطرب و بلاتکلیف و مستأصل در بالکن یا پشتبام خانهشان با پسزمینهای غیر شاعرانه و ناتورالیستی نشستهاند و سیگار میکشند.
در این مجموعه دیگر فرد مهم نیست؛ «باتلاق» از یکسو میتواند گزارش وضعیت جمعی مردمانی باشد که گرفتار یک جبر جغرافیایی هستند و این بحران بهواسطه مکان بر آنها عارض شده و از سوی دیگر، میتواند تصویری از وضعیت بیزمان و بیمکان بشر امروز باشد که هر چه بیشتر در باتلاق خودساختهاش دستوپا میزند، اوضاع خرابتر میشود. با هر حرکت اضافی، بیشتر فرو میرود و زوالاش جلو میافتد. تصویری محو از پرهیب اشباحی که آخرین ساعتها یا لحظات عمرشان را میگذرانند و در مکان خاصی که نه، در خودشان در حال اضمحلالاند. وضعیتی که نوع بشر همیشه با آن درگیر بوده و حالا که بیش از هر وقت دیگری به آن آگاه است، باید برای نجات از آن چارهای بیندیشد.
راحمی جایی گفته تصمیماش این بوده که بعد از تسلط بر فرم به سراغ محتوا برود و حالا توانسته بدون اینکه به فرم فکر کند، بهصورت بداهه و حسی به محتوا بپردازد. برای همین اگر دست و پایی هم خوب درآمده، آن را خراب کرده تا بدون به رخ کشیدن تبحرش در فیگور و فرم، محتوای مد نظرش و حال و هوای باتلاق را به تصویر بکشد.
در بسیاری از تابلوهای قبلی او، کسی که گوشه کادر نشسته بود و غالباً با چهرهای درهم و غمگین آن لحظه استیصال را روایت میکرد، خود او بود. در مجموعه «باتلاق» او نقش عکاسی را دارد که دارد آخرین لحظات یک زوال محتوم جمعی را ثبت میکند که خودش هم جزئی از آن است. تنها کاری که میکند، ثبت این لحظه اضمحلال و فروپاشی و نابودی است؛ پس با وجود اینکه دستش میلرزد، تصویر فلو و تاری از این باتلاق ثبت میکند تا ضمن انجام رسالت تاریخیاش شاید بتواند با دادن آگاهی به دیگران جلو زوال و اضمحلالشان در این باتلاق را بگیرد.
نمایشگاه «باتلاق» مهدی راحمی را میتوانید تا دوم اسفند، از ساعت ۱۱ تا ۲۰ در گالری آرتیبیشن ببینید.
* «میعاد در لجن» عنوان مجموعه شعری است از زندهیاد نصرت رحمانی.
دیدگاه شما