کاشان نیوز-مرضیه گیلاسی:مشهد اردهال راهمه ی همشهریانم می شناسند.روستاهای اطراف این زیارتگاه ازآب وهوای خوبی برخوردارند وخیلی از اهالی کاشان باغچه های کوچکی درین روستاها دارند که برای فراراز گرمای طاقت فرسای کاشان به خنکی این روستاها پناه می برند .به دعوت یکی ازهمرکابان تیم دوچرخه ما به روستای ارمک وباغ همرکابمان دعوت شدیم .
جمعه صبحِ خیلی زود، زودتراز آنچه که فکرش را بکنید از خانه بیرون زدیم درحالی که کوله ام فقط بطری آب درآن بود وصبحانه هم مهمان بودم.
دوچرخه ها را بر باربند مینی بوس سوار کردیم وجمع ١۵نفره مان به سمت مشهد اردهال راه افتادیم .میزبانمان هم ابتدای جاده ی چنار به ما پیوست.واینطور شد که ساعتی بعد همزمان با طلوع خورشید رکاب زدن را از ابتدای روستای “علوی” آغاز کردیم .شیب جاده ورودی روستا وفرارونشیبی که دارد ازهمان اول برنامه حال خوشی به همه مان داد.هنگام عبور ازروستا درختهای زرد آلو وانگورکه از دیوارباغها بیرون زده بود بدجور چشمک می زد ولی فرصتی نبود که ایست کنیم وصفایی به حس چشاییمان بدهیم حتی توتهایی که دیگر روزهای آخری بود که به درخت مانده اند را به حال خودشان رها کردیم .روستای باریکرسف هم که درورودی به منطقه ی زیارتگاهی مشهد اردهال هست رانیز پشت سرگذاشتیم .
خورشید دیگر همه جا رخت پهن کرده وچه بسا نورش آنقدر هست که رکاب زدنت را متوقف کنی وعینک آفتابیت را به چشم بزنی .تشنگی هم هست که بازمجبوری ایست کنی وآبی بنوشی
چقدر محوطه ی حرم وزیارت وصحنها فرق کرده است .گرچه که زیاد نزدیک منطقه ی زیارت وصحنها نشدیم ولی ازهمان جاده که درحال رکاب زدن بودیم به وضوح تفاوتهایش وگسترش آن مشهود بود وباعرض ادب واحترام به امامزاده به سمت منطقه ی قتلگاه، رکابزنی را ادامه دادیم .شیب به سمت قتلگاه کم کم تند می شود باید دنده های دوچرخه ات را کم کنی از زیارت تا رسیدن به اول جاده ی قتلگاه یک کیلومتری می شود که مجبوری تامرز جان کندن پیش بروی ورکاب بزنی.ولی قبلا هم گفته ام این نفس زدنهای پیاپی را که باشدت تمام نفس عمیق می کشم وبازدمهای عمیق دارم را دوست دارم ،احساس می کنم روحم پالایش می شود …
قبلترها مسیر منتهی به قتلگاه آسفالت نبود ولی فکر می کنم پنج شش سالی می شود که نمی دانم به همت کجا وکی این جاده آسفالت شده است .قطعا رکاب زدن راحت تراست ولی شیب همچنان هست .آب داخل قمقمه ام ته کشید ومن تقریبا ازهمه ی همرکابان عقبتر افتاده ام ولی هنوز خوشحالم که حداقل همتم آنقدرهست که الان درهمین مسیر ولو آخرین نفر درحال رکاب زدنم .
به قتلگاه می رسیم واستراحت مختصر وقمقمه هایمان را از آبخوری آستان پراز آب می کنیم .استراحتم بیشتربه برانداز کردن مکان قتلگاه ودیواره های سنگی ودخمه ای که امامزاده را درآن به شهادت رسانده اند وهمچنین دخیلهایی که دردمندان به آن مکان بسته اند می گذرد. ودوباره آغازی سخت تر وشیب دار تراز قبل را شروع می کنیم .از انتهای مسیر آسفالته که دقیقا کنار ورودی قتلگاه قراردارد یک جاده خاکی باشیب تند ۵٠درجه ای هست که باید از این مسیر رد شویم تا به روستای “ازناوه” وبعد “ارمک ” برسیم .قطعا رکاب زدن بسیار سخت است ولی ناممکن نیست .بعضی از همرکابان بااقتدارتمام این مسیر سنگلاخی شیب دار را رکاب زدند وصدالبته من ،دوچرخه به دست سه ربعی طول کشید تا مسیر ۵٠٠متری را باچنین شیب تندی طی کنم .
به بالای سربالایی که رسیدیم هیچ چیز به این اندازه مسرت بخش تر نیست که ملتفت می شوی مسیری سرازیری درانتظارمان هست که در فرود آمدن از آن لذتی وافر است وبی شک آدرنالین خون به بالاترین حدممکن خواهد رسید .عبور از سرازیری پیچ درپیچ یک جاده باریک که ازیک سمت به پرتگاه منتهی می شود آنقدر هیجان دارد که ناخودآگاه جیغی فراگیرهمه ی دره را پرمی کند وصدالبته که چاشنی این همه هیجان ،احتیاط شرط عقل است که باید همه جا رعایت کرد .
انتهای این شیب پرهیجان آبادی “ازناوه”است وباز دوباره استراحت مختصر وآب کردن قمقمه هایمان از آب قنات کنار معبر آبادی .چند خانوم هم پرسشگرانه همه ی مان را نگاه می کردند ودرجواب یکیشان که گفت ازکجا آمده اید گفتم ازپشت آن کوه ها و مسیر قتلگاه را نشان دادم وگفتم از قتلگاه تا اینجا رکاب زده ایم وبه ارمک می رویم وخیلی سریع سوار دوچرخه ام شدم وحرکت کردم وفرصتی برای ادامه ی پرسشگری هایش نگذاشتم !
عبور ازکوچه پس کوچه های آبادی حقیقتا لطف بی اندازه ای دارد .آنجا که باید سرت را آنقدر بدزدی تا که شاخه بیرون زده از دیوار کاهگلی صورتت را نخراشد،وگاهی به راحتی می شد از دیوارهای کوتاه داخل باغ ها را به تماشا نشست.رکاب زدن در کوچه باغهای پیچ در پیچ با دیوارچه های کاهگلی ازآرزوهای دیرینه ام بود که درین برنامه رکابزنی محقق شد .همیشه رکاب زدن در پیچ وواپیچ کوچه باغها جز آرزوهایی بود که فکر می کردم شاید محقق نشود ولی شد .وحقیقتا لذتی سرشار داشت.
بعد ازعبوراز کوچه های آبادی جاده آسفالته ای باشیب ملایم به سمت پایین بود که نیازبه رکاب زدن سخت نداشت.نسیم خنک ودوست داشتنی که به صورتم می خورد حظ وافری درمن ایجاد می کردوباعث می شد که عرق تنم خیلی زود خشک شود .جاده ای خلوت بدون هیچ ماشین واقعا سراسرلذت می بردی که درحال رکاب زدن هستی آن هم باسرعتی زیاد وباورنکردنی ویاد این جمله می افتم که جاده بخشی ازسفراست.ویلاهای زیبایی در اطراف جاده ساخته شده بود که به جذابیت مسیر بیشتر می افزود .(قابل توجه کسانی که علاقمند داشتن خانه ی ییلاقی هستند ).
بالاخره به باغ همرکابمان رسیدیم .روستای ارمک هوای نسبتا خنکی دارد وعمدتا درختهای گیلاس پرباری دارد .بعد ازصرف صبحانه ای مفصل به سمت جاده ی اصلی کاشان مشهد اردهال رکاب زدیم ودوچرخه هایمان را روی باربند مینی بوس بستیم وراهی شهرشدیم .این سفر نیم روزه گرچه کوتاه بود ولی واقعا پرمحتوا وسرشارازلذت بود وصدالبته همتی می طلبد که گاهی کمیاب می شود .
اجتماعی , اخبار , فرهنگ و هنر , یادداشت
مسافر بادهای همواره(8)
نسیم زیارت
ركابزني نيم روزه از چنار-حسنارود -علوي-باريكرسف-مشهداردهال -قتلگاه -ازناوه -ارمك.
لینک خبر:https://kashannews.net/?p=44994
آخرین ارسال ها
-
بهترین سایت معاملات املاک صنعتی در دنیا را بشناسید
-
برای تولد او …که روزی خواهد آمد و پیامی، خواهد آورد
-
فیلم کوتاه “کَفَر” در بیست و سومین جشنواره فیلم کوتاه ماگما ایتالیا
-
لوله پلیمری چیست و چه کاربردی دارد
-
اخبار منتشر شده از طرف فرمانداری شهرستان مورد تایید است
-
نگاهی به آثار رضا ندیمی در گالری فیوز
-
همه اتباع غیرمجاز باید بروند
-
قانون بهرهبرداری از معدن بازنگری شود
-
پاسخ درست به خبر رسانه/میراث فرهنگی کاشان اقدام کرد
-
کاروانسرای شاه عباسی، مروارید کویر مرنجاب
آخرین ارسال ها
آخرین ارسال ها
-
بهترین سایت معاملات املاک صنعتی در دنیا را بشناسید
-
برای تولد او …که روزی خواهد آمد و پیامی، خواهد آورد
-
فیلم کوتاه “کَفَر” در بیست و سومین جشنواره فیلم کوتاه ماگما ایتالیا
-
لوله پلیمری چیست و چه کاربردی دارد
-
اخبار منتشر شده از طرف فرمانداری شهرستان مورد تایید است
-
نگاهی به آثار رضا ندیمی در گالری فیوز
-
همه اتباع غیرمجاز باید بروند
-
قانون بهرهبرداری از معدن بازنگری شود
-
پاسخ درست به خبر رسانه/میراث فرهنگی کاشان اقدام کرد
-
کاروانسرای شاه عباسی، مروارید کویر مرنجاب
دیدگاه شما