کاشان نیوز-مرتضی واحدیان: پناه بردن به نوشتن و دخیل بستن بر کلمات تنها برای اینکه پیرامون موضوعی بنویسم که در اینجا و اکنون تاریخیمان دیگر نه یک موضوع که یک مسئله است، بیشتر از سر همین تجربیات زیسته در فضای واقعی و مجازی است. تجربهای که «من» را هم در مقام یک سوژه میتواند به «ابژه» بدل کند. بدین معنا که نویسنده نیز خود میتواند جزوی از این نقدهایی باشد که در ادامه روایت میشود.
حالا در بستر و بافتی از فرهنگ زندگی میکنیم که ریشههای اصالت، بنیادهای هویتی و باورهای برسازنده شخصیت هر فرد، لزوماً از خاستگاههای معناییای چون محله، تبار خانوادگی، روح جمعی قومیت و ملیت، دیدگاهها و انتخابهای مبتنی بر جهانبینی تاریخمند… مایه نمیگیرد. اکنون ما بهسادگی گرفتن عکسی در یک رستوران مجلل، کنار یک نویسنده و هنرمند ایستادن، دوربین خریدن و لنز بستن و اینجاوآنجا عکس گرفتن و بعد هم بر خود نام عکاس گذاشتن در صفحه شخصی مجازی، روایت خودمان از خودمان را برای دیگران میسازیم. در اکنون زیستنمان، هر جا برویم، با هرکه باشیم، در هر حالی، خودمان را به اشتراک میگذاریم. هراس ثبت شدن و میل بازدید شدن و شوق بازخورد گرفتن همواره با ما راه میآید و دستآخر کار خودش را میکند.
با این مقدمه و با وامگیری از ایده «تکثیر بنیامین»، «میانمایه سالاری نیچه» و «جامعه نمایش بودریار» میخواهم حال و روز کنونی خودمان را نگاهی بیندازم. بنیامین از دورانی صحبت میکند که در آن تکثیر تودهای موجب میشود پدیدهها از هاله قداست و منحصربهفرد بودن خود خارج شوند و خود حامی عبور از وجه آریستوکراتیک و اشراف سالارانه فرهنگ به سمت وجه دموکراتیک و مردمسالارانه فرهنگ است. ایدهای که در ایران نیز پیروان خود را دارد؛ اما غالب این پیروان با دانش و فهمی گزینشی سراغ این ایده میروند و نتیجه این برداشتهای گزینشی برای جامعه هنری این شده است که امروز کمتر کسی را میبینیم که عکاس و نوازنده و خواننده و شاعر نباشد و خلاصه دستی در آتش هنر نداشته باشد. درنتیجه گسترش همین فهم است که میبینیم فلان خواننده در ۵ ماه بیش از ۲۳۰ کنسرت برگزار میکند و فلان خواننده تازه پا به میدان هنر گذاشته در عرض چند دقیقه تمام بلیت کنسرتهایش به فروش میرسد؛ اما ماجرا فقط به اجتماع هنری ختم نمیشود. به سراغ کلیت اجتماعیمان که بیاییم، میبینیم ذائقه و انتخابهای عمومی هم دچار نوعی فقدان و تهی بودگی است و چنان پیشرفت کرده که با قایم شدن پشت جملات کج و کور و خام «همه میتوانند نظر دهند. همه درست میگویند» و با خیال اینکه این دموکراسی ست، راه را بر هرگونه نقد بستهایم؛ و نتیجه این دموکراسی گله و گشاد بهزعم نیچه زایش میانمایه سالاری و انبوه شدن جمیعت انسانهای تهی، نابلد و یا در بهترین حالت تودهای از انسانهای «بیشازحد معمولی» ست. انسانهایی که حالا با رسوخ در کافهها و گالریها و اینجاوآنجا بودن، بیآنکه بدانند، معیارها را میکشند. چنین انسانهایی مقایسهشدن با اصلها و اصالتها را کاری اشتباه میدانند. آنان خود را نیازمند یادگیری، تمرین، نشستن بر سر کلاس درست و درمانی نمیدانند. اگر از آنها بپرسید چه چیزی خواندهاند؟ غریب به اتفاقشان نام کتابهایی چون «چه کسی پنیر مرا جابجا کرد» و «قورباغهات را قورت بده» و «چهار اثر فلورانس» را میآورند و در مقابل اگر بخواهید نام چند اثر مرتبط با یکی از مضامین فلسفی، تاریخی، ادبی و جامعهشناسی بیاورند، تنها کار بزرگشان به فکر فرورفتن است. اگر به آنها بگویید نام چند آدم موفق زندگیشان را بیاورند، بیشک در صدر نامها، کسانی هستند که موجودی بانکی خوبی دارند، ماشین خوبی سوار میشوند. چراکه اساساً تشخص در چنین فرهنگی از پس ارتباط با موجودی بانکی و برند کتوشلوار و ترگل و برگل بودن تعریف میشود.
اما چرا این موضوع همهگیر شده است؟ چرا همگیمان در برابر این فرهنگ «مرسی که هستی»، «ای جان»، «وای چه باحال»، «زندگی لاکچری»، «یه حال خوب، همین الآن یهویی» و امثالهم، تابوتوان مقاومت نداریم؟ چرا اگر قرار باشد نوعی گونه شناسی و تیپ بندی اجتماعی شکل بگیرد، قریب اتفاقمان درجایی ازاینگونههای میانمایگی و تهی بودگی خواهیم بود؟ چرا فرهنگ کنونی از تنهایی و نادیده ماندن هراس دارد؟ چرا باید لوکیشن مان را ثبت کنیم و همه بدانند کجا هستیم و چه خوردهایم؟ پاسخ این چراها را از دل مفهوم «جامعه نمایش» بودریار دنبال میکنم. جامعهای که بهزعم بودریار، میل جنونآمیزی دارد تا خود را با مُدهای اجتماعی همسو کند. ازاینجهت که ترس عقب ماندن دارد. در چنین جامعهای همراه نشدن با موجهای «چه رنگی مده»، «کدام کافه خاص تره»، «کدام رمان و فیلم عامهپسند پرفروشه» و خلاصه همراهی نکردن این کدامها و چهها، خطر طرد شدن را به همراه دارد. در چنین جامعهای شما باید به شخصی لوس و ملوس بدل شوی. باید جوری حرف بزنی و نظر بدهی که همگان بپسندند. در بطن چنین جامعهای، بدون خواندن یک داستان و شناختن شعر میتوانی شاعر باشی و نویسنده. برای چنین جامعهای کانت و شوپنهاور و هر فیلسوف و ادیبی کشک است و وقت تلف کردن و در عوض کتوشلوار و بوی فلان اودکلن را دادن، مظهر نجابت است و تشخص. جامعه نمایش بیشتر با «کپشن شعری پای هات چاکتلی در کافه» نسبت دارد تا اینکه خلوت شخصیای داشته باشد و کتابی بخواند. در جامعه نمایش شما میتوانید صبح با کتابی از کامو عکس بیندازید و عصر بر سر تئاتری کمیک از «مشتی قلی خان» بنشینید و غروب پیرامون رموز موفقیت وارن بافت صحبت کنید و درعینحال خود را دغدغهمند مسائل اجتماعی بدانید. در ذیل جامعه نمایش شما میتوانید همزمان با چندین باور و اندیشه متضاد و گاه متناقض زندگی کنید و در عین همه آن باورها محترم باشند. آدمهای جامعه نمایش غالباً میخندند، مهرباناند و پیوسته در تلاشاند تا دل کسی را نرنجانند و کلمات و جملات مشخصی چون «گفتمان»، «درست میفرمایید»، «من هم با شما همراهم»، «وای چه باحال»، «همانطور که فرمودید» و «منم مخالف شما نیستم» همیشه ورد زبان محاورهایشان است.
اجتماعی , اخبار , یادداشت
ستایشانگیز شدن میانمایه بودن
نگاهی به حال و روز کنونی خودمان
چرا فرهنگ کنونی از تنهایی و نادیده ماندن هراس دارد؟ چرا باید لوکیشن مان را ثبت کنیم و همه بدانند کجا هستیم و چه خوردهایم؟ پاسخ این چراها را از دل مفهوم «جامعه نمایش» بودریار دنبال میکنم. جامعهای که بهزعم بودریار، میل جنونآمیزی دارد تا خود را با مدهای اجتماعی همسو کند.
لینک خبر:https://kashannews.net/?p=72935
نظرات
دیدگاه شما لغو پاسخ
آخرین ارسال ها
-
تصحیح کتاب تلخیص المفتاح اثر غیاث الدین جمشید کاشانی منتشر شد
-
نگاهی به آثار علی اکبر صادقی در فضای هنری هشت چشمه
-
بزودی کاشان شاهد ورود پرتعداد اتباع افغانستان خواهد بود!
-
چرا فمتولیزیک انتخابی محبوب است
-
آثار تکتم همتی در گالری مریم
-
آبیاری درختان در کویر نوش آباد
-
عرضه سوخت در کاشان بدون وقفه ادامه دارد
-
هیچ افزایشی در سطح تشعشعات در سایت نطنز مشاهده نشده است
-
آزادراه اصفهان-کاشان مسدود است / برای تردد از جاده قدیم استفاده کنید
-
بررسی حقوقی خشونت خانگی علیه مردان در بندرعباس
آخرین ارسال ها
آخرین ارسال ها
-
تصحیح کتاب تلخیص المفتاح اثر غیاث الدین جمشید کاشانی منتشر شد
-
نگاهی به آثار علی اکبر صادقی در فضای هنری هشت چشمه
-
بزودی کاشان شاهد ورود پرتعداد اتباع افغانستان خواهد بود!
-
چرا فمتولیزیک انتخابی محبوب است
-
آثار تکتم همتی در گالری مریم
-
آبیاری درختان در کویر نوش آباد
-
عرضه سوخت در کاشان بدون وقفه ادامه دارد
-
هیچ افزایشی در سطح تشعشعات در سایت نطنز مشاهده نشده است
-
آزادراه اصفهان-کاشان مسدود است / برای تردد از جاده قدیم استفاده کنید
-
بررسی حقوقی خشونت خانگی علیه مردان در بندرعباس
حس میکنم همه مون گرفتار چیزایی هستیم که این متن میگه... آیا راه فراری ام ازش هست؟ نویسنده مدرکش چیه؟ کاشان همچین نویسنده هایی داره؟!!!