کاشان نیوز- محمد ثابت ایمان: الهی شکر که از کشکول حوزه علمیه چونان شمایی ظهور کرد که مردم بدانند و ببینند که میشود خندید و گناه درنیاورد. میشود بدون آنکه از حالی به حالی شد، شادبود. چه این قله پیشازاین هم در بزرگان حکیمی چون ملاحبیب الله شریف کاشانی با قریب ۱۱۴ تألیف در حوزه حکمت با عنوان ریاض الحکایات فتحشده بود. پس معنای خنده حکیمانه واضح است و قابلدرک. چه آنچه در سالهای مسلمانی از تیپولوژی پدیدهای بنام آخوند سر زد، تنها و تنها گریه آنهم در مصائب آلالله بود و بس. به حدی که انگار و انکار که فقط ایشان به دنیا آمدند تا کشته شوند و ظرف روضه دان امثال شمارا بیشتر پر کنند. به اندازهای که اگر کسی از کودکی و یا شاید نوجوانی و میانسالی آقا اباعبدالله حسین صلوات الله و سلامه علیه برایمان بگوید، انگار در خاطره ما بدعت کرده و بیآنکه بخواهد از قداست آن نیم روز ظهر بی یاری و هاله بهدستآمده از آن در ذهن ما کاسته است. این شیوه دستگاه تبلیغاتی قشری از دین بوده و تا حدودی هست که مثلاً از حوزه برمیخیزیده است. با هالهای از راز آلودگی که اگر از او صدایی ازسر درد مجاز و هاضمه در بین جمع بلند میشد و مثلاً بقول فرهنگ واژگانی همان ملاحبیب از او ذرهای جدا میشد، آدم تعجب میکرد که مگر آخوند هم آری. درحالیکه بلی او هم انسانی بود چون سایرین که تنها اشتباهش این بود که خودش را در این ملحفهی بیحد از قداست پیچیده بود و تو فکر میکردی که از عالم مجردات است و نباید.
شکر خدا خندههای خصوصی این قوم هم که نام گاه به خود گرفت. البته درگذشتهاش را نمیدانم اما در حالش را شنیده و دیدهام بصرف چیپس و سونا و استخر و جکوزی.
میبینی حضرت آقا؛ ما اینجوری شدهایم و اینجوری تا حالا شمارا از پشت ویترین اسلامیت به تماشا نشستهایم. این مهم در دوره جدید با طلوع خورشید جنابعالی در صداوسیما کمی قالب و محتوای مدرن گرفت و چون تکصدایی بود که در این وانفسا بچشم و گوش مینشست پس موردقبول قرار گرفت و قشری را برای تماشا متوجه خود کرد. اکنون زمانه پیشآمده و در کنار این خواهش مذهبی مهندسیشده برای ایجاد خنده، مردم فرمها و قالبهای محتوایی دیگری میطلبند. اتفاقاتی که بتواند بر محور وحدت، بر شاخصههای پیوند بیشتر ملی و قومی این مردم دامن زند؛ و به نظر میرسد برای صداوسیمایی که تا دیروز با لهجه و شیوه سخن گفتن قهرمان ملی علی دایی در جنگهای مثلاً شادمانهاش بازی میکرد و بابی شرمی تمام به آنتن هم میرفت پدیده و داستان خندوانه یک معجزه و دستاورد بزرگ باشد. حالا چرا این مهم در برابر خنده حکیمانه به تعبیر جنابعالی به خنده مصنوعی تعبیر میشود شاید در عبور از آن تکصدایی شدن برای رسیدن به تنوعی مبتنی بر شرایط و قواعد عصر مدرن باشد. توصیه حقیر آن است که به دستگاه پشتصحنه تأمین محتوای سخنرانیهای خویش بگویید که بهروزتر شما را پشتیبانی کنند و با مشورت غلط این چهره مذهبی بنام آخوند خوب را در پایان اینهمه فرصت از شما نگیرند. حرمت بقول ما آب در یک جوی رفتن را فقط! برای برنامههای مشابه با اینگونه خطابهها از بین نبرند چه در صحت و خوش بنیانی و خوشطینتی طراحان خندوانه همین بس که با حفظ ارزشهای قومی، ملی، دینی نگاهی دیگر را برای شادی این ملت در حد وسع و امکان به تماشا گذاشت.
خداوند به همه ما بینش درست را عطا فرماید و بقول شما به اهل علم مذهب و دیانت درک درستی از مفهوم دین، اجتماع و توسعه همسو بازمان را. چه هنوز بقول سهراب دیارمان؛
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید!
—————————————————————
اشکال شما در آنست که فکر میکنید فردی مثل آقای قرائتی هم مثل من و شما از روی هواهوس حرف میزند و اگر میبیند جایگاهش دارد خدشه دار می شود انتقاد میکند و اگر جایگاهش مستحکم باشد تعریف میکند. نه برادر من. اینگونه نیست...! نمیگویم حرف حاج آقای قرائتی درست است. نمیگویم انتقاد ایشان وارد است. شاید ایشان در انتقادش اشتباه کرده باشد. یا حداقل به نظر من و شما اشتباه باشد. شاید ایشان برداشت غلطی داشته. شاید کامل ندیده و از روی اندک دیده اش قضاوت کرده... اما شاید هم درست فرموده اند. شاید هم با توجه به احاطه ایشان به مضامین دینی و اخلاقی و اجتماعی و تجربه طولانیشان در سالها زحمت در این زمینه ایشان نظر کاملا دقیقی ارائه کرده باشند. شاید هم ایشان چیزی را می فهمند که من و شما از فهم آن عاجزیم... اما هر کدام از این دو مطلب درست باشد فرقی نمیکند. یک مطلب را نباید از یاد ببری. یک عالم دینی ( البته عالمان واقعی و پیروان زاهد و خاضع اهل بیت) مثل من نیست که نفع شخصی اش را در نظراتش در نظر بگیرد. ایشان فقط در رفتار و کردار و گفتارشان خدا را درنظر میگیرند. کاری هم به شخص خودشان ندارند. برای خوشایند و بدآیند کسی هم صحبت نمی کنند. آنچه را که فهمند براساس حق و حقیقت و انصاف و با در نظر گرفتن محضر خدا همان را میگویند. شاید هم بعضا در تشخیصشان اشتباه بکنند. اما نمی توان وصله دیگری به آن علما چسباند....!
[...شاید هم ایشان چیزی را می فهمند که من و شما از فهم آن عاجزیم…] شاید ندانستن قابل توجیه بود!!!! اما عجیب است که یک انسان بالغ و عاقل اعتراف و اقرار به نفهمی کند. در اینکه آقای قرائتی و دیگران بسیاری چیزها را میفهمند شکی نیست، الان یقین نهفته در نفهمی شما تعجب آور است که بر آن مقر و معترف هستید و این به نظر غیرمعقول و با اصول دینی نیز منطبق نمینماید.
باسلام اگر مطب شما را در قالب نظر بدانم قابل احترام است. اما اگر می خواسته اید نقد کنید باید بگویم منصفانه نیست . فرسایش قلم برروی کاغذ بدون داشتن توشه علم وتجربه درباب موضوع مورد بحث بانام نقد سخن کسی که به اذعان اکثریت کارشناسان رسانه ،علوم اجتماعی وروانشناسی در ۳۰سال گذشته درقله ی مخاطب شناسی ،جذب وحفظ مخاطب قرار داشته بی انصافی ست. یاعلی
باسلام واحترام خوب است جناب قرائتی پس ازتجربه۳۷سال حضوردررسانه ملی شفاف وواضح بفرمایندمنظورشان ازخنده حکیمانه چیست ؟جناب قرائتی جنابعالی ودوستانتان به عنوان متولیان اموردینی دراین زمینه چکارکرده اید؟چراعادت داریدرفتاروعملکرددیگران رازیرسوال ببریدبدون اینکه هیچ راه حل وآلترناتیوی برای موضوع داشته باشید. ایامثالهای بعضابی ربط وغیرمرتبط جنابعالی درسخنرانیهاکه لبخندی رابرلب مستمعین مینشاندخنده حکیمانه است؟ لذاخواهشاتازمانیکه طرحی شفاف وقابل اجرانداریددرحوزه کاری دیگران واردنشویدوبگذاریداین حداقل شادی درجامعه جاری وساری باشدوالسلام
سلام.آفرین بر قلم وزبان نویسنده. دست مدیر سایت هم درد نکنه از انتشار مطالب شجاعانه
باسلام متن بسیاربی ادبانه ای تنظیم فرموده ایدکه احتمال ازهمان ناحیه ای است که خودتان درمتن تان مثال زده اید. زخداوندمتعال برای شماثبات درایمان خواهانم وبرایتان سخت دعامی کنم که ...