کاشان نیوز-فرخنده واثقی کله:
آسیبهای اجتماعی موضوعی است که تمامی جوامع بسته به شرایط داخلی با آن مواجهاند. توجه به این حوزه نیازمند فعالیت گسترده متخصصان در این زمینه بوده تا با ارتباط مستقیم با مردم از مشکلات آنان مطلع شده و درصد پیشگیری و یا بهبود شرایط برآیند. ازاینرو در مصاحبه با زهرا روحی کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی، کارشناس رسمی دادگستری در امور نفقه، مشاور خانواده و مدیریت کلینیک مددکاری اجتماعی راه سبز کاشان به رفعورجوع برخی از سؤالات مرتبط پیرامون این موضوع در سطح شهرستان کاشان به گفتگو نشستهایم:
مردم کاشان تا چه اندازه به کارشناسان و مددکاران حوزه خانواده مراجعه میکنند و شما چقدر با بحث آسیبهای اجتماعی درگیر هستید؟
مراجعات مردمی در خصوص آسیبهای اجتماعی به کلینیک مددکاری اجتماعی زیاد هست و در حال حاضر نسبت به پنج سال پیش دید مردم بازتر شده و فرهنگ عمومی در خصوص کمک گرفتن از متخصصان حوزه آسیبها بیشتر شده و مراجعات مکرر در مورد آسیبهای اجتماعی ازجمله طلاق، روابط خارج از خانواده، خانوادههای بدسرپرست و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن برای همسر و فرزندان، تکنولوژیهای جدید ازجمله اینترنت و تلگرام و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن و وجود خانوادههای زیاد در حال متلاشی شدن به خاطر فرهنگ نادرست استفاده از گوشیهای موبایل، فقر و درآمد کم کارگران و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن، اخراج کارگران از کارخانجات و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن، فحشا و اعتیاد و بیگاری کشیدن از زنان و کودکان این خانوادهها به خاطر فقر از معضلات کارگران اخراج شده از کارخانجات، وجود اتباع خارجی به تعداد بالا در شهرستان و بالا رفتن آمار بیکاری برای شهروندان، کاهش ازدواج جوانان دهه شصت و افزایش متقاضیان ازدواج در نوجوانان که باعث بحث در خانوادهها و مراجعه به کلینیک میشود.
در چندین سال پیاپی آمارها از روند صعودی پروندههای طلاق در شهرستان کاشان خبر میدهد. در حال حاضر این وضعیت چگونه است؟
آمار طلاق در شهرستان کاشان بسیار بالا و بیشترین آمار در سطح استان هست.
با توجه به سابقه شما بهعنوان کارشناس رسمی دادگستری در امور خانواده مشخصاً عوامل طلاقها را در چه مواردی میدانید؟
عوامل متعددی دراینباره تأثیرگذار است؛ اما اکثریت پروندههایی که به طلاق زوجین منتهی شده همسرآزاری شامل خشونت، ضرب و شتم و توهین و رفتار خشونتآمیز، فقر اقتصادی و فرهنگی از دلایل اصلی جداییها بوده است.
اگر بخواهیم ریشه این خشونتها را بدانیم از چه عواملی ناشی میشود؟
در فرهنگ سنتی جامعه ایران فرمانبرداری زن از مرد ترویجشده است و هیچ منبعی نبوده که زنان را با حقوق خود آشنا ساخته تا درصدد دفاع از آن برآید و در مقابل برای مردان هم فرهنگ خشونت رایج بوده و این چرخه مخرب سالها در جامعه وجود داشته است؛ اما بهمرور بهواسطهی تغییرات اجتماعی از استبداد و خشونت مردانه کاسته شده و در مقابل بار عاطفی روابط میان زوجین بیشتر شده است؛ اما بعضی از جوامع سنتی و مذهبی محدود هم چنان برای حفظ کانون خانواده از روشهای مستبدانه و خشونتآمیز پیروی میکنند و این سبب شده که فضای عمومی و اجتماعی خانمها با تهدید روبهرو باشد. امروزه با رشد جامعه و تأثیرات تکنولوژی و پیشرفتهای تحصیلی آگاهی زنان جامعه ما نیز بالا رفته و این موضوع طبعاً موجب شده تا خانمها لزوماً اطاعتپذیری از سوی همسر خود برنتابند و برای خود حقوق اجتماعی قائل شوند و برخلاف گذشته بهواسطه کسب استقلال مالی، ضرورتی برای تحمل همسری دارای بدخلقیهای روانی و رفتار احساس نکنند. ازاینرو طبیعی است که عبور از یک نوع تفکر سنتی یعنی گذار از روابط خشونتآمیز به روابط عاطفی با تغییراتی همراه است که بعضاً طلاقهایی هم در پی دارد.
صحبت از فضای مجازی شد و اشاره کردید که خانمها بهواسطه آشنایی با این محیط با حقوق خود آشنایی پیداکردهاند و اینیک امتیاز مثبت است. آیا فضای مجازی تهدید و یا خطر هم برای خانوادهها محسوب میشود؟
البته. عدم آشنایی با فرهنگ فضای مجازی موضوعی است که میتوان تأثیرات سوء آن را نهتنها در بین زوجین بلکه در بین دانش آموزان و روابط والدین و فرزندان هم مشاهده کرد. شما تصور کنید خانمی که در خانواده روابط عاطفی چندان مستحکمی با همسر و دیگر اعضا خانواده خود ندارد اما در فضای مجازی کلماتی با انواع اشکال و تصاویر که بار احساسی دارد از سوی افراد ناشناس دریافت میکند. همچنین این فضا برای فرد ناآشناست. مسلماً این هیجانات کنترل نشده است و این هوش اجتماعی است که به افراد کمک میکند تا در دام افراد سودجو گرفتار نشود اما متأسفانه مردم ما خود با این موضوع آشنایی نداشته و آموزشی هم دراینباره دریافت نکردهاند.
و یا در مدارس دانش آموزان بهواسطه دسترسی به شبکههای مجازی برای یکدیگر آسیبرسان هستند. بدینصورت که از یکسو حاکمیت تفکر سنتی سبب خودداری از برطرف نمودن کنجکاوی دانش آموزان از سوی والدین میشود و از دیگر سو طبعاً دانش آموزان با دوستان خود در مورد آنچه مشاهده میکنند صحبت کرده و زمینه آگاهی بیشتر از موضوعاتی که مناسب سنینشان نیست فراهم میشود. نهایتاً والدین متوجه میشوند که فرزندشان در مورد مسائلی زودتر از سن خودآگاهی پیداکرده و این موضوع تعارضاتی برای فرزندان ایجاد میکند که در آینده سبب مشکلات میشود.
وضعیت آسیبهای اجتماعی در مدارس چگونه است؟
در مدارس هم آسیبهای متعدد مثل اعتیاد، خودزنی و … وجود دارد اما عمدهترین مسئله در بین دانش آموزان همان استفاده ناسالم فضای مجازی است که متأسفانه آموزشوپرورش هم نظارتی بر این موضوع ندارد؛ و بسیار جای تأسف دارد که بدانیم دانش آموزان حتی از سوی مسئولان و یا معلمین هم در معرض آسیبهای مانند خشونتهای کلامی و عاطفی هستند.
تعریف شما از خشونت چیست؟ در مورد خشونت عاطفی کمی بیشتر توضیح دهید…
خشونت به سه شکل جسمی، جنسی و عاطفی روی میدهد. در شهرستان ما اکثراً مراجعات مردمی شکایت از خشونت جسمی و جنسی بوده است؛ که اکثر قربانیان این دو خشونت کودکان خانوادههای دچار سوءمصرف مواد (آمفتامینها خصوصاً شیشه) بودهاند و از سوی اقوام و افراد فامیل کودک مورد خشونت واقعشدهاند که طبعاً به دلیل توهم حاصل از مصرف بوده است؛ اما در مورد خشونت عاطفی مثل توهین و فحاشی و مواردی ازایندست نیز علل ریشهای در جامعه ما دارد که به آن توجهی نمیشود و متأسفانه میزان آن از خشونت جسمی و جنسی بیشتر است. چراکه والدین و یا کسانی که با کودکان و نوجوانان در ارتباطاند آموزشی دراینباره ندیدهاند و از سوی مردم همچنین گزارشات و مراجعاتی صورت نمیگیرد.
چنانچه حرف دیگری هم دارید که مطرح نشده بیان کنید.
یک اشکال فنی که لازم میدانم بدان اشارهکنم فعالیت صوری مشاوران است. در موارد بسیاری زوجین از سوی دادگاه به مشاور ارجاع میشوند اما زوجین مشاورین را ترغیب میکنند تا بهنوعی گزارش دهند که به جدایی آنان منتهی شود؛ و موضوع دیگر در بحث آموزش است. نباید فراموش کرد که نهتنها در مورد فرهنگ فضای مجازی بلکه در حوزه مهارتهای زندگی نیازمند آموزش هستیم. آموزش مهارتهای ارتباطی از مسجد و پایگاههای کوچک مردمی گرفته تا دانشگاه یک ضرورت برای جامعه است. چراکه ناتوانی برقراری ارتباط سالم در حال حاضر یک ضعف جدی برای جامعه ما است. بهعنوانمثال مواردی بوده که اختلاف اصلی زوجین بر سر مسائل اقتصادی بوده است. بدینصورت که پنهانکاری آقایان از میزان درآمدشان و برخی موضوعات مشترک که ریشهای در سنت و فرهنگ مردسالارانه دارد سبب سوءبرداشت از سوی خانمها شده اما از دیگر سو به دلیل فقدان توانایی کنترل خشم و حل اختلاف بهصورت مسالمتآمیز به جدایی منتهی شده است.
نهاد آموزشوپرورش بهعنوان متولی امر تعلیم و تربیت این توان دارد که با ارائه آموزشهایی در مدارس از بسیاری مسائلی که سلامت روان فردی و اجتماعی افراد چه در نوجوانی و چه در بزرگسالی تهدید میکند پیشگیری به عمل آورد. در حال حاضر مردم ما در موارد متعدد نیازمند آموزش هستند. از یکسو دانش آموزان بهواسطه آشنایی با فضای مجازی در معرض آسیب بوده از دیگر سو شاهد آسیبهای جسمی همچنین خشونتهای کلامی و عاطفی معلمین و مسئولان نسبت به دانش آموزان هستیم. لازم به ذکر است که دامنه خشونت عاطفی فراتر از مدارس بوده اما چنانکه در سطور فوق آمد بهواسطه فقدان آموزشی دراینباره مورد غفلت واقعشده است و میتوان گفت مردم ما به مرحله درک خشونت عاطفی نرسیدهاند. ازاینرو لازم است که آموزش و پرورش و دیگر نهادهای اجتماعی نقش پررنگتری در بهبود شرایط اجتماعی موجود ایفا کنند.










دیدگاه شما