کاشان نیوز– مجید رفیعی: در آستانه سالگرد ارتحال عالم ربانی حضرت آیت الله حاج سید محمد باقر مصطفوی(ره) به منظور آشنایی و بررسی ابعاد مختلف شخصیت و جایگاه علمی این عالم بزرگوار گفتگویی با حجت الاسلام حاج سید محمد علی مصطفوی فرزند معظم له انجام شده که در پی می آید.
– در صورت امکان مختصری از بیوگرافی علمی ، اجتماعی و خانوادگی خودتان را برای همشهریان بفرمایید؟
بنده حقیر در هجدهم ذی الحجه سال ۱۳۸۳ ه .ق روز عید سعید غدیر خم مصادف با ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۴۳ هجری شمسی در شهر مقدس نجف اشرف در کنار بارگاه با صفای علوی به دنیا آمدم. چهارساله بودم که در مکتب قرآن مشغول به فراگیری احکام دین و حفظ و قرائت قرآن شدم. در سن پنج سالگی وارد مدرسه علوی نجف شدم و در کلاس اول و دوم ابتدائی در آنجا خواندم و از ابتداء کودکی علاقه زیادی به حضور در دروس مرحوم والد بودم و همراه ایشان می رفتم و در ارتباط والد محترم با بیوتات مراجع عظام و آیات معمولا همراه ایشان بودم و خاطرات کودکی شیرینی دارم (بیوت مرحوم آیت الله العظمی حکیم ، خوئی ، شیرازی ، شاهرودی و ….) ولی این دوران دیری نپایید که رو به پایان رفت و ما ناخواسته همراه پدر و مادر عازم سفر به ایران شدیم سال ۱۳۵۱ ه. ش. بخاطر اصرار زیاد درخواست مردم کاشان از مرحوم والد ، گرچه استاد بزرگوار ایشان مرحوم حضرت آیت الله العظمی خوئی حضور ایشان را در حوزه علمیه نجف لازم می دانستند ولی این امر را واگذار به تصمیم مرحوم والد کردند و ایشان به خاطر دعوت مردم رهسپار ایران شدند و با استقبال پرشور و گرم و صمیمانه مردم روبرو شدیم.
– ارتباط شما با حضرت آیت الله – پدر بزرگوار – چگونه بود؟
ارتباط بنده حقیر با مرحوم والد در کمال صمیمیت و دوستی زائد الوصف با حفظ شئوون پدری بود. هیچگاه مقابل ایشان پای خود را دراز نکردم، اوامر ایشان نزد بنده حقیر همیشه مطاع بوده و اگر احساس میکردم در انجام کاری یا رفتن جایی ایشان ناراضی هستند اصلا انجام نمی دادم. هروقت به محضر ایشان می رسیدم دست و پا و پیشانی ایشان را میبوسیدم همیشه ایشان حتی در زمان کودکی با آداب و القاب مارا صدا می زد و به چشم : فرد بزرگ نگاه میکردند. از اینکه ایام و ساعات فراغ کمی داشته باشم خرسند بودند و همیشه به تحقیق و پژوهش در فروعات جدید و مسایل مستحدثه بنده حقیر را تشویق می کردند و حتی نظر شخصی بنده را هرچند سست نیز بود پرو بال میدادندتا محققانه فکرکنم و رای صحیح اتخاذ نمایم
– اثرگذاری پدر در زندگی علمی، اجتماعی و خانوادگی چگونه ارزیابی می کنید؟
چون اهل علم معمولا درآمدی برای امرار معاش خود ندارند از وجوهات شرعیه در حد رفع حوائج ضروری ابتدائی خود استفاده می کنند ولی مرحوم والد زمانی که می خواستنم طلبه شوم این شرط را برای من گذاشتند که وجوها ت شرعیه استفاده نکنم و هرزمان که برای ایشان پولی طیب و طاهر می رسید برای بنده می فرستادند.
گاهی ماهها می گذشت و خبری نمی آمد و این امر باعث پرورش مناعت طبع در بنده حقیر شد. اما در زندگی علمی واقعا الگو و اسوه مناسب بودند. با وجود کهولت سن هیچگاه ایشان را بدون مطالعه روزانه نمیدیدم. و همچنین این امر باعث تشویق و تحریص ما در امر مطالعه بود. و اگر زمانی از مطالعه خسته می شدیم روحیه خستگی ناپذیر ایشان مرا شرمنده و منفعل می کرد. اما در زندگی اجتماعی ایشان یاد گرفتیم که خود را تافته جدا بافته از مردم ندانیم و در عزا و شادی مردم شریک باشیم. و مانوس با هرطبقه ای از مردم بنحوی که هرشخصی بتواند با ما راحت ارتباط برقرار نماید. ما را متوقع از مردم تربیت ننمود و نمیخواستند که سربار مردم باشیم ….
– ارتباط آیت الله با دیگر مراجع چگونه بود؟
مرحوم والد ارتباط صمیمانه و محترمانه ای با مراجع داشتند و دلسوزانه از ارائه هرگونه راهکار علمی و اجتماعی مضایقه نمی فرمودند و تا می توانستند پشتیبان و حامی ایشان بودند و در مقابل جملات عوامانه بعضی ، شجاعانه و مردانه ایستادگی ودفاع می کردند. تا مبادا به پیکر مرجعیت خدشه ای وارد گردد.
– در صورت امکان مختصری از رفتار آیت الله با خانواده بفرمایید؟
داخل منزل با اهل خانواده و نیز با بقیه مردم اکثرا مستمع و شنونده خوبی بودند و کمتر حرف میزدند و کمتر اتفاق می افتاد که کسی ایشان را بدون لبخند ببیند. تحمل ایشان در مقابل سختی ها و بیماریها و داغ عزیزان ستودنی بود. در پذیرایی از میهمان منتظر خادم و اهل خانه نمی شدند، خودشان مستقیما باخنده و اشتیاق از میهمان پذیرایی مینمودن و درکارهای خانه معمولا حضور پررنگ و پرنشاطی داشتند. کارهای شخصی خود را به دیگران واگذار نمی کردند مثل شستشوی لباس و اتوکشیدن ، واکس زدن جارو کردن حیاط و آب دادن به باغچه …. با کودکان ارتباطی کودکانه و پرشور داشتند
– ارتباط آیت الله با مردم چگونه بود؟ در صورت امکان با ذکر مثال بفرمایید
در نحوه ارتباط با مردم مثال زدنی بودند از طلوع آفتاب تا دیر هنگام معمولا درب خانه به روی همه باز بود و در رسیدگی و رتق و فتق امور مردم خستگی ناپذیر بودند و تا آنجائی که در توان داشتند کار مردم را انجام میدادند حتی در دوران کسالت و بیماری می فرمودند از تخت مرا به بیرونی (اطاق خودشان) ببرید تا با مردم ارتباط بیشتری داشته باشم. در ضمن خدمت به مردم، با دعای مردم بهبودی پیدا کنم.
با خوش روئی و سعه صدر به امور مردم رسیدگی می کردند ودرراستای این امر موسسه خیریه حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) همراهی می فرمودند و اعضاء موسسه را در هرچه بهتر خدمت رساندن به مردم تشویق می فرمودن و در جلسات هفتگی موسسه که در منزل برگزار می شد شرکت می کردند و راهکارهای جدید و در نحوه خدمت ارائه می فرمودند و همت وافری در خدمات درمانی ، مالی فرهنگی و ترک اعتیاد داشتند.
درضمن بعلت علاقه وافر ایشان به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام و سابقه دیرینه اقامه عزا در بیت مرحوم والد در طول سال در کلیه وفایات و اعیاد در منزل ایشان مجالس با روحی برقرار می شد و ایشان با وجود کسالتی که داشتند حاضر میشدند و اقشار مردم در این جلسات شرکت مینمودند. از جلساتی نظیرعید غیدیر خم و نیمه شعبان و دهه اول ماه محرم نیز در مسجد و حسینه درب یلان برگزار میکردند..
– جایگاه نقد در حوزه های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی در منظر آیت الله چگونه بود و به نمونه هایی از آن اشاره کنید
از نقد سازنده در امور سیاسی و اجتماعی و فرهنگی استقبال می کردند و به افراد نقادی که بدون غرض به منظور سازندگی و پیشرفت ایراد می کردند احترام می گذاشتند و آنها را دوست می داشتندحتی اگر به خود ایشان نقدی وارد میکردند. مثلا به عنوان نمونه در اداره مدرسه و امور اجرائی آن مستقیما مداخله نمی کردندو اختیار تام به مدیر و مسئولان مدرسه می دادند و تقریبا آن را مبسوط قرارداده بودند. یا در اختلافات خانوادکی آنقدر دوستانه و بدون غل و غش انجام می شد که طرف خاطی بدون جبهه گیری حق راانجام می داد ورفع خصومت و کدروت می شد.
– آیت الله در خصوص مسائل اجتماعی شهرستان چه توصیه هایی داشتند
نسبت به مسائل اجتماعی شهر بسیار با دید مسئولانه و دقیق برخورد می کردند. در مفاسد اجتماعی و اقتصادی مقتدرانه و بدون هیچ گذشتی ایستادگی می کردند و در توسعه خدمات رفاهی و فرهنگی شهر بسیار مشتاق و پی گیر بودند و از هر گونه معاشرت و راهنمایی دلسوزانه با مسئولان شهر مضایقه نمی کردند. و حتی روزها وساعت های زیادی را صرف گفتگو با مسئولان شهر میکردند و در خواست و تقاضاهای ایشان از مسئولان معمولا آمرانه نبود بلکه دوستانه و دلسوزانه بود.
– نظر و توصیه آیت الله به حوزه های علمیه و طلاب چه بود؟
هم و غم ایشان نسبت به مشکلات حوزه های علمیه زیاد بود و تا می توانستند و در رفع نیازهای علمی و مالی اجتماعی طلاب مسئولانه اقدام می کردند. و خود را برای طلاب پدری دلسوز می دانستند به همه طلاب با دید احترام می نگریستند و طلبه برای ایشان محترم بود. چه طلبه مبتدی و چه طلبه درس خارج. خود را موظف به رسیدگی امور آنها میدانستند و میفرمودند شما خوب نوکری کنید امام زمان هم خوب رسیدگی خواهند فرمود. توصیه ایشان به طلبه ها این بود که وقت خود را ضایع نکنید مناعت طبع داشته باشید. نگاهایتان به دستهای دیگران نباشد. آقا باشید و آقابمانید. خودرا ذلیل خواسته های مالی نکنید.
– جایگاه علمی حضرت آیت الله را بفرمایید؟
جایگاه علمی ایشان بر کسی مخفی نیست در دروان درس و تدریس خود درنجف مشاربالبنان بودند و مورد علاقه اساتید خود بودند با شاگردان خود ارتباط صمیمانه ای داشتند در مباحث علمی ، مقتدرانه وارد می شدند و از مبانی علمی استاد معظم خود مرحوم آیت الله العظمی خوئی تا می توانستند دفاع می کردند و از ایشان به بزرگی یاد می کردند و با القاب سیدنا استاد علامه و محقق نام می بردند.
معمولا دوستان ایشان وارد منزل می شدند بعد از خوشامدگویی و پذیرایی، فروعات فقهی اصولی تفسیری را مطرح میکردند در جلسه آنها جلسه مباحثه طلبگی میشد.
درشبهای ماه مبارک رمضان تا نزدیک اذان صبح در منزل جلسه های علمی برقرار بود و بسیار پر ثمر. از مطالعه و مباحثه ابدا خسته نمیشدند و همیشه تشنه مباحث علمی بودند.
از وقتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.
با سلام ضمن تشکر از اطلاعات منتشره ؛ باید اعتراف کنیم علیرغم غنی بودن شهرستان کاشان ار فضلا و علما و فقهای عظیم؛ غفلت مردم از آنها به هر دلیلی شایسته نیست زیرا به نقل حدیت شریف رحلت علما ضایعه ای است که جبران پذیر نیست بیاید در تکریم علما در زمان حیات دقت کنیم ایشان عالم برجسته ای بودن که ضمن گمنامی دلسوز مردم و نظام بودند ولی در دنیای پر التهاب و بازی های سیاسی نامی از آنها نیست ! چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام،ممنون از اطلاعاتی که درباره ی مرحوم پدربزرگم قرار دادید.