کاشان نیوز – امیرحسین ایزدپناه: بزرگ میشوی… بزرگ شدهای… و هر چه بزرگتر میشوی، هم گرفتاریهایت بزرگ میشود و هم دغددغههای فکریات. دیگر چندان نگران بازیهای نهچندان دلچسب استقلال نیستی؛ دیگر -حتی برای سرگرمی- بازیهای این تیم را تماشا نمیکنی؛ دیگر اگر «سایت ورزش ۳» نباشد، نمیدانی چه روزی و با چه تیمی بازی دارد؛ دیگر حوصله نداری با دوستان پرسپولیسیات کری بخوانی؛ دیگر حتی نصف بازیکنان فعلی تیم محبوب دوران نوجوانیات را هم نمیشناسی… اما ناگهان خبری تکانات میدهد… یکبار دیگر مرگ -این واقعیترین واقعیت عالم واقع- … و این بار «منصور پوحیدری» -پدر استقلال-
احساس میکنی کودک درونات بیدار شده و دارد گریه میکند…
بیخیال شو، کودک درون!
میخواهی ساکتش کنی ولی فایده ندارد. کودک درونات «تلنگر عاطفیات» میزند… قلقلکی موذیانه و غمگنانه…
برای منصور خان ِ من بنویس…
بیخیال شو، کودک درون!
این همه برای بقیه نوشتی کجای دنیا را گرفتی!؟ یکبار هم برای من بنویس! بنویس از کسی که روزگاری خیلی زیاد دوستش داشتی… بنویس از کسی که عکس کوچکاش را درون کیف پولت میگذاشتی! بنویس از کسی که هنوز عکسی از او بر دیوار زیرزمین قدیمی خانهات آویزان است! بنویس برای کسی که اسطوره دوران کودکیات بوده است…
آبروریزی نکن کودک درون! آن سالها گذشته است! کودک درون ِ من! دیگر نمیتوانم درکات کنم… بزرگ شو لطفا! کودک درون ِ من! اسطورههای ورزشی سطحیترین اسطورههای آدمها هستند. من از اسطورههای بزرگتر زندگیام هم عبور کردهام… من خودم اسطوره خودم هستم!
من بزرگ نمیشوم! من همینم که هستم… من همیشه در دهه ۶۰ خواهم ماند! تو خوبی! تو بزرگی! ولی گاهی هم به یاد من بیفت! تو که «تقّی به توقّی» میخورد عکس پروفایل تلگرامت را عوض میکنی! یکبار هم به خاطر من عکس «منصور خان» را بگذار. تو حق داری اسطورههایت را بشکنی ولی من هم حق دارم اسطورههایم را همچنان دوست داشته باشم. من هر وقت دلم بخواهد از پنجره قلب تو به عقب برخواهم گشت و اسطورههایم را ناز خواهم کرد. تو نمیتوانی جلو من را بگیری! من بخشی از هویت تو هستم! اسطورههای ورزشی سطحی هستند؟ خب باشند! شاید در پایان عمر به این نتیجه رسیدی که کلّ زندگی سطحی و پوچ بوده است! آیا در آن صورت شادیهای دوران زندگیات را فراموش خواهی کرد؟
از کجا بنویسم کودک درون؟ من مدتهاست که خاطر و خاطرهام را از دادههای ورزشی گذشته پاک کردهام! چیزی بهخاطر نمیآورم کودک درون.
من به یادت میآورم. بنویس از همه آن روزهایی که منصورخان سرمربی تیم محبوبات بود. بنویس از روزگاری که ۷ ساله بودی و با شادیهای برادر بزرگات متوجه شدی که استقلال قهرمان آسیا شده است. بنویس از روزگاری که ۸ ساله بودی، تلویزیون نداشتید و با رادیو شکست استقلال از الهلال در ضربات پنالتی در بازی فینال جام باشگاههای آسیا را گوش میدادی. بنویس از ۷ سال شکستناپذیری در حوالی همان سالها در داربی تهران… بنویس که فقط او هم به عنوان بازیکن و هم مربی، قهرمان باشگاههای آسیا شده است. بنویس از داربیهای خاطرهانگیزی که با او بردیم. حتی بنویس از داربیهایی که با او باختیم! بنویس از تمام استرسها، دلواپسیها، خوشحالیها، ناراحتیها، عصبانیتها و لذتبردنهایت از بازیهای استقلال ِ پورحیدری که نوجوانیات را با آنها سپری کردی… بنویس از باخت مشکوک در بازی با ملوان که قهرمانی در هفته آخر اولین دوره لیگ برتر، به رقیب سنتی واگذار شد و هنوز که هنوز است داغ آن بر دل هواداران مانده است! بنویس از باران سیلآسای آزادی در بازی با «آنیانگ» کره که رؤیای سومین قهرمانی آسیا را در خود غرق کرد… بنویس از روزهایی که «استقلال جوان» ِ سیاه سفید میخریدی و «آوای ساوه»… و در لابهلای همان روزنامهها فهمیدی که در سالهای سخت دهه ۵۰ اگر پورحیدری نبود، شاید «استقلال»ی هم نبود و «تاج» به تاراج میرفت. بنویس از روزهایی که سرمربی تیم ملی بود و به خاطر محافظهکاری ذاتیاش، تعداد یکسان بازیکن از استقلال و پرسپولیس به تیم ملی دعوت میکرد! بنویس از وزانت و شخصیت درونیاش که هرگز لمپن و لمپن پرور نشد که ژن ما و خاک ما، استعداد لمپنپروری دارد. بنویس از عشق تمامنشدنی او به استقلال که هر وقت او را از در بیرون کردند از پنجره وارد شد! بنویس از مرگ عاشقترین استقلالی دنیا… بنویس که نسل او نسل ویژهای بودند… بنویس که بَدا به حال استقلالی که «ناصر حجازی» و «منصور پورحیدری» نداشته باشد… بنویس که کجا رفتی مرد!؟ کجا رفتی و استقلال را با این کوتولهها تنها گذاشتی؟ بنویس که آی عشق! چهرهی آبیات پیدا نیست…
——————————————-
تیتر پارهای از یکی از چکامههای «شاملو»
سلام واقعا عالی نوشته شده مخصوصا رنگ نوشته ها که آبی است و تیتر بسیار زیبا حس خوبی را منتقل می کند. احسنت به نویسنده اش.
من اصلا ورزشی نیستم وحتی کودک درونم هم ورزشی نیست ولی متن را که خواندم حس بسیار عالی ونوستالژیکی وجودن را فراگرفت . بسیاربسیارعالی بود متن اقای ایزدپناه دس مریزاد