کاشان نیوز- عباس شافعی: چندی پیش از سرعادت و علاقه در سفری که به سرزمین خراسان داشتم با هدف راهم را به طرف شهر نیشابور کج کردم و با کمی تغییر در مسیر معمول خودم را به شهرستان فیروزه یکی از شهرستان های استان خراسان رضوی رساندم ؛ شهرستانی که به جهت داشتن معادن سنگ قیمتی فیروزه ، فیروزه نام گرفته است. همان فیروزه ای که «سوزني سمرقندی» اینگونه به آن اشاره می کند:
پيروزه نگين خاتم از انگشت به من داد يعني كه شود عاقبت كار تو پيروز
يا اديب الممالك فراهاني در اين بيت عاقبت به خيري را در آن مي داند:
تا خاتم فيروزه مرا يار فرستاد فيروزيم از خاتمه كار فرستاد
اما گذشته از ارزش فیروزه و ارزشمندی شهرستان فیروزه و مردم مهربان و خونگرمش آنچه در این شهر توجه هر تازه واردی را ناخود آگاه به سوی خود می کشاند فراوانی کاربرد نام «کمال الملک» در نام گذاری خیابان ها و اماکن عمومی و خصوصی در این شهر است. بدون اغراق از هر خیابانی که عبور می کنی در هر پلک برهم زدنی یک نام از کمال الملک جلوی دیدگانت نقش می بندد…
…از شهرفیروزه به طرف سبزوار که حرکت می کنید در فاصله ای کمتر از 2 کیلومتر پس از عبور از پلی که خط آهن تهران را به مشهد وصل می کند به روستایی می رسید که نامی آشنا دارد « حسین آباد کمال»
از کاشان تا حسین آباد کمال
روستای حسین آباد نیشابور یکی از قدیمی ترین روستاهای این منطقه است که کمال الملک در سالهای پایان عمر در ملک شخصی خود در این روستا روزگار را سپری کرده است و پس از وفات او مردم روستا به پاس مهربانی ها و مرام نجیبانه کمال الملک نام روستایشان را به حسین آباد کمال تغییر داده اند. کاری که چند سال پیش از این مردم روستای کله – محل زادگاه این نقاش پرآوازه کردند و روستایشان را به هویت و شانیت او کمال الملک نام نهادند.
چند تابلو در مسیری بیابانی که در برخی حاشیه های آن آثاری از سبزی و کشت و کار دیده می شود به روستای حسین آباد کمال راهنمایی ات می کند.
روستا سکنه زیادی ندارد به جز چند خانواری که به جهت اندک آبی که دارند مجبورند روزگار بگذرانند.
خانه کمال الملک خانه ای گلی با دیوارهای بلند است که گویا چند سالی است از طرف اداره میراث فرهنگی دستی به سر و رویش کشیده شده و در ردیف آثار ملی به ثبت رسیده است. در خانه قفل است و از نوشته های روی در معلوم است که خیلی ها مثل ما، به شوق دیدار این خانه فرسنگ ها راه را پیموده اند و با در بسته روبرو شده اند.
از چوپانی که در آن نزدیکی است می پرسم کلید خانه دست کیست و کی باز است؟ چوپان نشانی خانه و خانواده ای را می دهد که گویا کلید دار خانه کمال الملک هستند. در خانه باز است و زن میانسالی دروسط کنار شیر آب حیاط مشغول شستو شوی لباس است. به در چند ضربه می زنم زن با صدای بلند و لهجه خراسانی(نیشابوری) به داخل دعوتمان می کند . سراغ کلید خانه کمال الملک را می گیرم… می گوید تا چند وقت پیش کلید دست ما بود و هر کسی که می آمد در را باز می کردیم و خانه را می دید، ولی میراث فرهنگی یک ماه پیش کلید را از ما گرفته و این روزها خیلی ها می آیند و پشت در می مانند. می پرسم میراث فرهنگی کجاست؟ می گوید باید به شهر فیروزه بروید و تازه امروز جمعه است و نیستند. می پرسم خوب چکار کنیم ما این همه راه آمده ایم؟ می گوید نمی دانم …
… به طرف خانه بر می گردم و شروع به عکاسی می کنم که مرد چوپان باصدای بلند می گوید از آن پشت می توانید بروید بالای پشت بام و عکاسی کنید. و …
مقصد بعدی سفر، آرامگاه کمال الملک در نزدیکی آرامگاه عطار نیشابوری در محله شادیاخ در نیشابور است.
بنایی که یادگار معمار ایرانی مرحوم هوشنگ سیحون است و از عناصر معماری ایرانی و کاشی کاری فیروزه ای شکل گرفته است و سنگ قبری یکپارچه از سنگ گرانیت و با بافت خشن دارد و در قسمت بالای سنگ که مرتفع و زاویه دار تراشیده شده، نقش برجستهای از کمال الملک توسط شاگرد ایشان مرحوم استاد ابوالحسن صدیقی خلق و نصب شده است.
محمد غفاری "کمال الملک" در سال ۱۲۲۷ ه.ش در کاشان به دنیا آمد. او که پسر میرزا بزرگ بود، دوران کودکی را در روستای کله – که امروزه به رسم ادب و احترام به مقام او کمال الملک نام گرفته – در جمع خانواده ای هنر دوست و اهل فرهنگ گذراند خانواده ای که عمویش صنیع الملک – که آثاری از او هنوز در مهتابی خانه طباطبایی ها پا برجا مانده است- و برادر بزرگش ابوتراب غفاری سرآمد آنها بودند. محمد در دوازده سالگی به تهران آمد و در مدرسه دارالفنون مشغول به تحصیل شد. وی پس از مدتی پیشرفت کرده و موفق به دریافت نشان علمی شد. با کشیدن تصویر مدیر مدرسه، نظر ناصرالدین شاه را به خود جلب کرد و در ۱۲۶۱ ه.ش به نقاش باشی ملقب شد. یکسال بعد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج چهار فرزند بود. محمد در سال ۱۲۶۹ ه.ق از طرف ناصرالدین شاه لقب کمال الملک را گرفت.
کمال الملک پس از کشته شدن ناصرالدین شاه برای مطالعه و کسب تجربه به اروپا سفر کرد و بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذراند و در موزه ها به کپی کردن آثار استادانی چون رافائل، رامبراند و تیسن پرداخت. در پاریس با فانتن لاتور استاد نقاشی موزه لوور آشنا شد. فانتن لاتور در معرفی کمال الملک به شاگردانش می گوید: « مواظب باشید! این آتش از ایران آمده است؛ از تابش و حرارت آن بهره گیرید.»
در دوران مظفرالدین شاه، کمال الملک به ایران آمد و پس از آن برای مدتی در کربلا و بغداد ساکن گردید که این اقامت منجر به خلق آثاری چون رمال، آهنگر بغدادی و میدان کربلای معلا شد. وی به امر شاه به ایران بازگشت و آثاری چون مظفرالدین شاه، میرزا علی اصغر خان اتابک، صورت حکیم الملک، میرزا محمود خان و … را خلق نمود.
پس از برقراری مشروطه، کمال الملک تلاش کرد که به آرزوی دیرینه خود – تاسیس مدرسه صنایع مستظرفه – در سال ۱۲۹۸ ه.ش، جامه عمل پوشاند. او تا سال ۱۳۰۷ ه.ش اداره این مدرسه را بر عهده داشت، ولی از این زمان به علت اختلاف با مجریان اداره معارف، مدرسه را ترک کرد و به ملک شخصی خود در حسین آباد نیشابور نقل مکان کرد یا به روایتی به آن دیار تبعید شد.
اما خود او در جايي مي نويسد:«گوشه اي از بيابان را اختيار کرده و به ۲ فنجان شير قناعت کرده ام تا بقيه عمر را بکوشم که گذشته را فراموش کنم…»افراد بسياري رنج راه را بر خود هموار مي ساختند تا به ديدن اين استاد بزرگ به روستاي «حسين آباد نيشابور» بروند. «محمدحسين شهريار» شاعر بلندآوازه معاصر که با يارانش مدتي را ميهمان کمال الملک بوده اند،از مهر فراوان استاد سخن ها گفته است. بسياري از بزرگان، انديشمندان و پژوهشگران ايراني و خارجي مانند خاورشناس اروپايي «هنري ماسه» (ايران شناس فرانسوي) همان راه خاکي حسين آباد نيشابور را با اشتياق طي کرده اند. در بين دردها، رنج ها و صدمه هايي که در مدت زندگي طولاني کمال الملک بر او وارد آمد، هيچ يک به اندازه آسيب ديدن يکي از چشم هاي او خاطرش را آزرده و خاطر دوست دارانش را مکدر نساخت، دردي همپاي ناشنوا شدن نابغه بزرگ موسيقی(بتهوون) .«کمال الملک» در سال ۱۳۱۹ خورشيدي بر اثر کهولت سن، بيمار و بستري شد و سرانجام ساعت ۲ بعدازظهر يکشنبه ۲۷ مرداد در ۹۵ سالگي چشم از جهان فروبست و پيکر او در نيشابور و مجاور مزار عطار نيشابوري به خاک سپرده شد.هم اکنون نسخه اصلي تعدادي از تابلوهاي مشهور کمال الملک در کاخ گلستان (تهران) در معرض نمايش قرار دارد. از زندگي اين نقاش «بنام» فيلمي نيز در سال هاي پس از انقلاب اسلامي توسط شادروان «علي حاتمي» ساخته شد و به نمايش درآمد.
وقت شما بخیر سوالی که دارم این هست آیا از خانواده غفاری یا مژدکانلو می شود با کسی از ایشان مکاتبه ای داشت؟ نوه های خود آقای غفاری (کمال الملک) یا نوه های برادرزاده شان از خانواده خانم آسیه غفاری ( خانم عصمت ربابه یا آقای احمد مژدکانلو)؟ ممنون از پاسخ دهی تان
تشکر میشود برای مطالب جالبتون
بسیار عالی بود جناب شافعی عزیز
سلام فقط خواستم از مطالب بسيار جالب جناب شافعي در سالگرد مرحوم كمال الملك تشكر كنم. يكي از موضوعاتي كه ما كاشانيها بايد بيشتر به آن اهميت دهيم تجليل واقعي از مفاخر شهرمان است كه جلوه كوچكي از آن نامگذاري اماكن به نام مبارك ايشان است.