سرکار خانم رسول زاده. سپاس از این که بخشی از مشکلات را در قاب به تصویر می کشید. اما به نظر بنده اشاره به مفهوم انتزاعی فرهنگ ساده ترین کار ممکن است. نشان دادن این کمبودها و مچ گیری از مردم هم نو عی تقلیل گرایی و شبیه همان مقر دانستن مسئولین است. در متن شما خواسته یا نا خواسته به شکلی تحقیر آمیز و کنایه آمیز نسبت به مردم صحبت شده. در حالی که مطمئن باشید اگر زبانی هم برای به اصطلاح فرهنگ سازی باشد این زبان نیست. فرهنگ یک سرنگ آماده نیست که با انجکسیون حال بیماران را خوش کند. در جوامع متمدن تر و پیشرو تر ( جوامعی که زودتر از ما تجربه شهر نشینی را آغاز کرده اند) هنوز سویه های وندالیسم و تخریبگری مشهود است. اما یقین بدانید این آشفتگی و بی نظمی بی ارتباط با کلیت شهر ما نیست. فضا به خودی خود یک سائق است. در محیط آشفته میل به آشفتگی افزایش می یابد. در اتاق آشفته میل به نظم کمتر است. فضا یک عامل است در ترتیب دادن آنچه شما فرهنگ یا بی فرهنگی مینامید. حالا شما حساب کن در چند متری همان ایستگاه و چشم انداز چهار راه اصلی شهر چه منظره ی آشفته ای دارد از آنچه مثلا با برنامه ریزی ترتیب داده شده. به نظرم فرهنگ دم دستی ترین و تهی شده ترین معنا را در ارتباط با تفسیر این قبیل موضوعات دارد .

احسنت، پست جالبی بوود، ای کاش به جای حرف زدن یه کم فرهنگ میداشتیم ! افسوس !

حتماً شنیده اید که فرموده اند "الناس بملوکهم اشبه من آبائهم" و نیز "الناس بزمانهم اشبه من آبائهم" (نهج الإیمان؛ ابن جبر: ۳۷۱).»یعنی مردم به حاکمانشان شبیه تر از پدرانشان هستند! شما فکر میکنید چه کسی مسئول فرهنگ سازی جامعه است؟ چرا این رفتار توسط شهروندان بروز میکند؟ علت این تخریب ها چیست؟

در رفت و آمدهای روزانه به این فکر میکنم این همه پیام فخر به قدمت ۷۰۰۰ ساله سیلک و فرهنگ دو هزار ساله آریایی تا چه زمانی "زبان" مردم این شهر را مشغول خواهد کرد؟؟!! چه زمانی تصمیم به "عمل" خواهند گرفت؟!!! چه زمانی اولویت های اجتماعی جای اولویت های فردی را خواهد گرفت؟!! متاسفانه با جرات باید گفت: خلایق هرچه لایق!!!!!