کاشان نیوز-یاداشت وارده*: دکتر روحانی چندی پیش مذاکرات هستهای را به مسابقه فوتبال تشبیه کرد و گفت که تیم مذاکره کننده هستهای ۳ گل زده و ۲ گل دریافت کرده است اما در مجموع پیروز این رقابت است.
تشبیه مذاکرات هستهای به رقابتهای فوتبال شایسته و بهجا بود و به درک بهتر مذاکرات، کمک زیادی کرد.
تشبیه صحنه سیاسی به بازی فوتبال میتواند برای درک وضعیت موجود به ما کمک کرده و آیندهای روشن را پیش روی ما قرار دهد؛ چرا که این روزها دنیای سیاست بسیار به بازی فوتبال شبیه است.
همانگونه که رقابتهای فوتبال دارای سطوح مختلف است، فعالیتهای سیاسی هم دارای سطوح مختلفی است. برای نمونه میتوان به وضعیت سیاسی کاشان اشاره کرد؛ البته نمیتوان وضعیت سیاسی کاشان را با رقابتهای سطح یک جهانی مانند کرد، بلکه باید آنرا نهایتا با رقابت در لیگهای ایران سنجید.
در این بازیها، دو تیم با سابقه و مدعی به نام اصولگرا و اصلاحطلب حضور دارند که در سالهای گذشته یکی از این دو تیم پیروز بازی بودهاند و لذا کسانی که خواستار حضور در سطوح بالای مسئولیتاند سعی کردهاند با حضور در یکی از این دو تیم پلههای ترقی را طی کنند.
چند سالی است برخی از چهرهها با عنوان مستقل توانستهاند این بازی را تا حدودی از حالت دو قطبی اصلاحات و اصولگرایی خارج کنند؛ که در این روند انشقاقهای داخلی این دو تیم را نباید نادیده گرفت.
نگاهی به آرایش تیمها در فصل جدید
این روزها که به انتخابات مجلس نزدیک میشویم، تیمها سعی میکنند با ترکیب و آمادگی کامل در رقابت شرکت کنند و اذهان عمومی بیش از هر چیزی موقعیت این دو تیم را ارزیابی میکند. خود این نکته نشان میدهد هنوز رقابت در کاشان از حالت دو قطبی خارج نشده است.
در یک سوی این رقابت تیم اصولگرا قرار دارد. موضع این تیم کاملا مشخص است. علیرغم انشقاقهای موجود، در بدترین حالت ممکن چند تیم را به رقابتها میفرستد که همه آنها در محافل خصوصی و نیمه خصوصی آمادگی کامل برای حضور در رقابت را اعلام کردهاند.
از چهارسال قبل برنامه رسانهای و تبلیغاتی و تشکیلات ستادی آنان شکل گرفته و به مناسبتهای مختلف در مجامع عمومی حاضر شدهاند و در کنار این شاخصههای مهم، حمایت برخی از صاحبان قدرت، آنان را به پیروزی امیدوار کرده است.
در سوی دیگر این میدان، تیم مدعی اما بدون هماهنگی اصلاحات قرار دارد. این تیم با توجه به اتفاقات تلخ سالهای گذشته و فشارها، نامهربانیها و برخی اشتباهات در مقایسه با سالهای نه چندان دور وضعیت چندان مناسبی ندارد. پیروزی دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری برای پیروزیهای مجدد به آنان امید تازه داده، اما باید پذیرفت که وضعیت تیم اصلاحات در کاشان با وضعیت تیم اصلاحات در تهران و یا اصفهان همچنان کاملا متفاوت است.
تیم اصلاحات کاشان نه مربی دارد و نه سرپرست. این تیم بعد از پیروزی روحانی در یک بازی تدارکاتی یعنی تلاش برای انتخاب فرماندار شرکت کرد، و علیرغم وضعیت مناسبی که از لحاظ خستگی و ضعف روحی رقیب داشت، بر اثر عدم هماهنگی، کارشکنی و تک روی برخی از بازیکنان، شکستی را پذیرفت.
چند جور اصلاح طلب داریم؟
بر اساس بازی تدارکاتی انجام شده، میتوان بازیکنان تیم اصلاحات در کاشان را به چند دسته تقسیم کرد:
۱) تعدادی از بازیکنان قدیمی که بر اساس آرمانهای خود به واسطه حضور در رهبری جریان انقلاب در کاشان و پس از آن حضور تاثیر گذار در جنگ تحمیلی و مقاطع حساس دیگر، همچنان در عرصه سیاست حضور فعال داشته و برای حفظ آرمانها حقیقی امام (ره) و اهداف اصیل انقلاب هزینه داده و همچنان بدون چشمداشتی حاضر به فعالیت و هزینه دادن هستند.
این گروه، مانند بازیکنان با غیرت قدیم که در طول دوران بازی خود، تنها پیراهن قرمز و یا آبی به تن داشتند و به هیچ وجه حاضر نبودند به تیمشان خیانت کرده و یا پشت کنند، حاضر نیستند به آرمانها و اهداف خود پشت کرده و اهل معامله هم نیستند.
گروهی از جوانان اصلاحطلب که در کنار این اشخاص رشد کرده و الگوی ذهنیشان براساس کنشهای این افراد شکل گرفته است در کنار این گروه قرار دارند.
افراد این گروه خود به سه دسته تقسیم میشوند: گروهی که همچنان پر انرژی به تلاش ادامه میدهند، گروهی که برای حرکت نیاز به روحیه و یا پشتیبانی دارند و با اندکی روحیه و انرژی به میدان بر میگردند. گروهی که ناملایمتها و رفتارهای رقیب و برخی ناهماهنگیها ناامیدشان کرده و همه چیز را رها کرده و خود را بازنشسته عرصه سیاست میدانند. این افراد ترجیح میدهند از روی سکوی تماشاگران بازی را دنبال کنند و گاهی هم لبخندی به همبازیهای دیروز میزنند، گویا که تلاش آنان را بیهوده میپندارند.
۲) تعدادی از بازیکنان این تیم شخصیت بازیکنان به اصطلاح حرفهای امروز را دارند و به رقابت به عنوان وسیلهای برای کاسب و کار نگاه میکنند؛ ولی سعی دارند چهارچوب تعهد خود به گروه را هم حفظ کنند.
در بین این گروه هم، بازیکنان مختلفی دیده میشود. گروهی از آنها بازیکنان جوان و جویای نامی هستند که بازی در یک تیم بزرگ را سکوی پرتاب میدانند. اینها بیش از اینکه اصلاحطلب باشند، خود را به این جریان بستهاند تا شاید به نانی برسند. گروهی قبلا در گروه اول قرار داشتهاند اما بر اثر ناملایمتها و نامهربانیهای چند سال گذشته، احساس میکنند که عمرشان به فنا رفته و از این سابقه دیروز باید حد اکثر استفاده را بکنند و لذا رقابت را بر اساس منافع دنبال میکنند.
۳) بازیکنانی که فقط کاسبند بدون اینکه به جریان اصلاحات کوچکترین تعلق خاطر فکری داشته باشند. اینان با چرتکهای در دست، سود، زیان و جایگاهشانشان را در مناسبات آینده محاسبه میکنند و بر مبنای آن حرکت میکنند.
برای این افراد فرقی نمیکند که نتیجه چه میشود و حتی اگر منافعشان اقتضاء کند، گل به خودی هم میزنند تا به نوعی در تیم رقیب برای خود جایگاهی مهیا کنند.
تجربه نشان داده است که اگر دولت اصلاحات بر اریکه قدرت سوار باشد، اینها پیراهنی به رنگ اصلاحطلبان به تن میکنند و اگر دولت اصولگرا بر سر کار باشد، رنگ پیراهنشان به اصولگرایی متمایل میشود. نهتنها از تغییر مجدد رنگ لباس ابایی ندارند، بلکه با اعتماد به نفس بالا در جایگاه بازیکنانی مینشینند که در هشت سال گذشته همه ناملایمات را تحمل کردند و به هرجانکندنی بود تیم را در رقابتها سرپا نگه داشتند.
از تلاشهای اصلاحطلبان در رقابتهای بعد از پیروزی روحانی مشخص است که نبض بازی در دستان افراد گروه سوم است. این گروه هرچند از لحاظ کمیت از دو گروه دیگر در سطح پایینتری قرار گرفته، اما از لحاظ قدرت لابیگری سر و صدای بیشتری دارد و حتی تلاش کرده با به بازی گرفتن افرادی از گروه دوم، وزن کمیتی خود را جبران کرده و افراد گروه اول را روی نیمکت ذخیرهها نگه دارد.
چه باید کرد؟
با همه این اوضاع، اصلاحطلبان اگر چند اصلاح را در تیم خود داشته باشند، همچنان میتوانند برای اصولگرایان، یک رقیب جدی محسوب شوند و حتی میتوانند با مدیریت صحیح، ساماندهی اوضاع و سازماندهی نیروها به دوران طلایی خود باز گردند. برخی از این اصلاحات عبارتند از:
۱) انتخاب یک سرپرست یا مربی:
مربی میتواند این تیم را از وضعیت سردرگمی نجات دهد و نقش بازیکنان کاسبی که در لحظه حساس میتوانند با تفرقه و تشتت گل به خودی بزنند را کمرنگ کند.
البته این مربی باید بومی باشد نه اصفهانی و تهرانی. به عبارت دیگر حتی چهرههای شاخص اصلاحات در تهران هم نمیتوانند این نقش را به عهده گیرند چرا که آنان شناخت کاملی از بازیکنان ندارند و از طرفی بازیکنان گروه سوم میتوانند با لابی قوی خود ذهن آنان را نیز به بازی بگیرند.
البته گروه سوم تا آنجا که بتواند تلاش خود را برای حفظ آشفتگی موجود به کار میبندد و لذا تفکر اجماع بر یک مربی یا سرپرست برای تیم اصلاحات عملا منتفی است و در صورتی هم که این مربیگری به بازیکنان گروه سوم و یا دوم سپرده شود، نتیجهای در بر نخواهد داشت لذا یکی از افراد صاحب نفوذ گروه اول باید این مسئولیت را بپذیرد و با رایزنی با افراد گروه دوم تعدادی از آنها را به هدفگرایی ترغیب کرده و به این روش گروه سوم را به حاشیه براند و حتی اگر نتوانست نظر بازیکنان گروه دوم را جلب کند، با تکیه بر بازیکنان گروه اول وضعیت اصلاحطلبان کاشان را شفاف کند.
۲) بازیکنان جوان فعال گروه اول، با تشکیل یک تشکل، تیم یکدست و جوانی را تشکیل دهند تا شاید با قدرت تفکر و انرژی خود بتوانند بر قدرت لابیگری گروه سوم پیروز شوند.
۳) تعدادی از بازیکنان گروه اول به جای انزوا و یا تلاش پراکنده و بیثمر، با بازیکنان همسو در شهرستان آران و بیدگل ائتلاف کرده و علاوه بر تلاش برای یارگیری، بخشی از نیروی خود را در تهران و اصفهان به کار گیرند و ذهنیت اشتباه آقایان بالانشین را تغییر دهند.
هنوز فرصت هست
در هر صورت رقابتها در کاشان به مرحله نهایی خود نزدیک میشود. اصولگرایان علی رغم تشتت و تیمهای متعدد، تا حدودی موضعی روشن دارند و زیر نظر مربیان به تمرینات خود ادامه میدهند و ظاهر اوضاع نشان میدهد که با آمادگی کامل به رقابتها پا میگذارند، گروهی هم که همیشه شیپورچیاند و هرکجا که برایشان صرف داشته باشد عکس میچسبانند و هورا سر میدهند، اینها به دنبال گزینهای میگردند تا سهم آنان را بپردازد.
تیمهایی هم با عنوان «مستقل» میآیند. این تیمهای مستقل یا دارای قدرتند و به پیروزی امیدوار یا بدون قدرت و جایگاه اجتماعیاند و میآیند تا سری از بین سرها در آورند و شاید هم به نفع یکی از تیمهای صاحب قدرت بازی کنند و در میانه بازی به نفع آنان کنار بکشند. اصلاحطلبان هم همچنان در زیرزمینها و شبنشینیها جدا جدا برای بازی مشترک نقشه میکشند و از نقش گروه سوم در ایجاد و استمرار این تشتت غافلند.
اصولگرایان سنتی و نزدیک به دولت هم اردوگاهی آشفتهتر از اصلاحات دارند با این تفاوت که سعی میکنند ظاهر را حفظ کنند. ناملایمتها و اشتباهات گذشته اردوگاه آنها را نیز ضعیف کرده است. تعداد بازیکنان حرفهای آنان بسیار اندک است اما از پتانسیل تشکیلاتی خوبی برخوردارند. اینان اگر لازم شود برای حفظ جایگاه خود در رقابت به صورت مستقیم تیم نمیدهند و شاید بازیکنان جوان و جویای نامشان را در تیمهای دیگر بتوان دید.
البته در یک بازی فوتبال نمیتوان از عوامل دیگری مانند شرایط زمین، کارشکنی تیم حریف، تاکتیک اتخاذی، تبانی بین تیمها و غیره چشم پوشی کرد و این عوامل تنها در بازی ظهور پیدا میکنند.
اما اگر شرایط گذشته را ملاک ارزیابی قرار دهیم تا کنون روی کاغذ شانس اصولگرایان و کاندیداهای مستقل صاحب قدرت از اصلاحطلبان و اصولگرایان سنتی بیشتر است. شاید در این زمان باقیمانده و یا در بازی اتفاق دیگری رقم بخورد و یا تماشاگرانی که قرار است به تماشای بازیها بیایند بیتوجه به چینش و ضعف و قدرت تیمها به حمایت از آنها برخیزند و وزن تیمهای ضعیف با تشویقهای آنان تغییر کند.
—————————————————
*امضا محفوظ
–یادداشت فوق توسط یکی از شهروندان کاشانی با امضاء محفوظ برای کاشان نیوز ارسال شده است. انتشار این مطلب به معنای تایید یا رد محتوای آن از طرف این رسانه نیست. کاشان نیوز آمادگی دارد نقد هر یک از شهروندان محترم بر این یادداشت را منتشر کند.
در جواب آقایی که گفته اسم ها را دقیق می گفتید باید گفت :این اسامی هم مثل مفسدان اقتصادی است که همیشه اول اسم و اول فامیلیشان را می گویند البته اگر راست بگویند.حالا شما باید به ذهن خودتان رجوع کنید وحدس بزنید این آقایان چه کسانی هستند.مثلامی توان از مخفف ی- گ حدس زد شاید یوگی ودوستان باشند یا پ س شاید پسر شجاع باشد.
اون آقایی که هم میره خونه آقای نمازی و هم خونه آقای عرب و هم خونه آقای یثربی، با استانداری رابطه خوبی داره. ضمناً دقیق مشخص نکردید که اون شخصی که یه روز الله کرم رو میاورده وادقون الان همه کاره دولت اعتدال خودش رو نشون میده، در کدوم گروه هستش
نمیشد اسم آدمها رو دقیق می نوشتید؟ مثلا منظورتون از گروه سوم کیه؟