با رعایت قانون حرمت آنرا پاس بداریم
-سعید غلامیان-
مردمی که برای انجام کارهای اداری به ادارهجات مراجعه میکنند، میدانند که ساعت کاری در کشور ما از ساعت ۸ صبح شروع میشود و تا ساعت ۲ بعد از ظهر ادامه دارد. و البته در یک قرارداد نانوشته همه ما این را هم میدانیم که در هیچ ادارهای تا ساعت ۲ خدمات اداری ارائه نمیشود. مثلاً بانکها برای حسابرسی ساعت ۳۰: ۱۳ درب را میبندند و جز نورچشمیها هیچکس حق ورود ندارد. در ادارهها قسمتی از ظهر اگر صرف نهار نشود، قطعاً برای ادای فریضه نماز امکان کار اداری وجود ندارد. صرفنظر ازاینکه بسیار اتفاق میافتد که در طول ساعت اداری هم برای پیدا کردن بعض کارمندان باید همه اداره را جستجو کرد. موافق یا مخالف اینگونه رفتار نیستم و چون میدانم که هرکس نظری دارد نتیجهگیری را بهعهده خواننده گذارده و خود قضاوت نمیکنم. اما در این رابطه خاطرهای از مراجعه به ۳ اداره در کاشان را به قضاوت شما میگذارم:
صبح یک روز گرم تابستان «۹۱/۰۴/۰۴» برای اخذ سوءپیشینه، روانه اداره آگاهی کاشان شدم. در پشت درب ورودی برگهای الصاق شده بود و روی آن علاوه بر لیست بلند بالایی از مدارک ـــ از جمله: اصل شناسنامه و اصل کارت ملی و… ـــ نوشته شده بود که فقط تا ساعت۲۰: ۹ از مراجعان پذیرش بعمل میآید. و من متاسفانه۲۳: ۹ رسیده بودم. با خود فکر کردم، در قاموس ما ایرانیها که مثلاً برای یک لیوان شربت در وسط خیابان راهبندان درست میکنیم و… این سه دقیقه خیلی مهم نخواهد بود. و البته با کلی خواهش و التماس، سربازی که نگهبان درب ورودی بود مجاب شد که از مسئول مربوطه کسب نظر کند. سرباز رفت و برگشت و با لهجهای غلیظ و از ته حلق گفت: «به هیچ وجه» گفتند هیچ کس را راه نمیدی! وقت تمام شده.
بیوجه نیست که نکتهای یادآوری گردد، تصویب کارتی به نام کارت ملی وجه وجودیاش خلاصه شدن کارتهای شناسایی متعدد، در یکی بود برای کم شدن دردسرهای کارتهای متعدد تا فقط همان کارتملی در مراجع قانونی ارائه گردد، اما امروزه دیده میشود که در بسیاری موارد هر دو را توامان مطالبه میکنند. از جمله در اداره آگاهی!
و نهایتاً من که هیچ راهی برای ورود به داخل اداره آگاهی نیافتم به یک متلک مودبانه بسنده کرده بازگشتم و در راه با خود فکر کردم مگر این اداره ساعت کاریاش از دیگر ادارات مستثنی است؟ مگر ادارهای که تنها مرجع یک شهرستان است، و برای ارائه جواب سوءپیشینه ۱۰ روز هم وقت میبرد، چرا برای خود ساعت خاص گذاشتهاند؟ چرا بجای اینکه ایراد اداری خود را حل کنند و برای حل مشکل اربابرجوع تا پایان ساعت اداری پاسخگو باشند، ساعت مراجعه مراجعان را کم کردهاند؟ نباید انکار کرد که در سیستم اداری ما نارساییهایی وجود دارد، اما چرا همه به طرف اربابرجوع غش میکنند؟
گذشت و روز بعد ساعت۳۰: ۷ در محل حاضر شده و چون وقت داشتم توی اتومبیل چرتی هم زدم و راس ساعت ۸ صبح به درب ورودی مراجعه کردم، یکی از کارمندان فرمانداری و تعدادی نزدیک ۵ نفر دیگر هم حاضر بودند اما تا ساعت 8:20 دقیقه ما را به داخل راه ندادند و هر بار که سوال کردیم نگهبان درب گفت کارمند مربوطه نیامده است!
نهایتاً ساعت ۲۱: ۸ سرباز اجازه ورود داد در حالی که کارمند نیامده بود و یک نفر کار دو نفر را باید انجام میداد. وقتی به اطاق وارد شدیم به رسم مرسوم عرض ادب غرا و بلندبالایی تحویل کارمند بسیار محترم پشت میز دادیم و به دستور ایشان نشستیم، من به شوخی به بغل دستیام گفتم دیروز سه دقیقه دیر آمده بودم مرا راه ندادند… انگار کفر گفته بودم کارمند با تندی گفت کار درستی کردند اینجا حساب کتاب دارد!
شاید اگر صحبت حساب و کتاب پیش نمیآمد، من حرفی دیگر نمیزدم اما با طرح این موضوع مهم با جدیت پرسیدم: پس چرا امروز ۲۱ دقیقه دیرتر کار را شروع کردهاید؟ و کارمند محترم با جدیت بیشتری گفت: این به ما مربوط است و به شما مربوط نیست!
من کوتاه نیامدم و گفتم: چطور برای دیرآمدن ما صحبت حساب کتاب هست اما برای شما نیست؟ با تندی گفت شما چه کارهای…؟ و من تجاهل کرده و توهین مستتر در گفتهاش را نشنیده گرفته، گفتم: شغل من وکالت دادگستری است… متاسفانه کار خرابتر شد و همین گفته خونش را بجوش آورده و شروع کرد به بدگویی از وکلا… از اینکه شما وکلا تا پول نگیرید جواب تلفن مردم را نمیدهید و قس علی هذا…
دخالت مردمی که از انتظار پایان این مکالمه خسته شده بودند، با ختم یک صلوات ماجرا را ختم به خیر کرده و من کارم تمام و مرخص شدم. اما نفهمیدم که ارتباط دیر آمدن آن کارمند محترم با پولگرفتن وکلا چه بود؟ و پرتقالفروش را پیدا نکردم!.
همان روز به دادگستری کاشان رفتم و مشغول انجام کارهای روزمره بودم که در اطاق فروش تمبر نگاهم به یادداشتی روی درب افتاد. اخطاری جدید: «از ساعت 13:15 دقیقه جهت انجام حسابرسی روزانه دفتر فروش تمبر تعطیل و جوابگو نخواهد بود» موجز و کوتاه، خبری که به صرف درج در ساختمان دادگستری، اعتباری قانونی یافته و مو لای درزش هم نمیرود و کسی را یارای اعتراض به آن نیست. درست شبیه مطلبی که سال گذشته، روی درب دفتر یکی از شعبات حقوقی درج شده بود که به شکلی خلاقانه، روزهای خاصی را جهت پاسخگویی به وکلا تعیین کرده بودند که با کلی حرف و حدیث و گفتگو همراه شده و بلاخره نفهمیدیم به چه دلیل این نوشته نصب و به چه دلیل برداشته شد.
بگذریم. از این موارد که گفته شد، امکان عکس گرفتن نبود، چرا که آن اولی جگر شیر میخواست که دوربین به طرف اداره آگاهی بگیرد و اینیکی دل شیر.
برای انجام کاری به اداره امور آب رفتم ــ اشتباه نشود با شرکت آب و فاضلاب که اینروزها شهرمان را به شهرهای جنگزده شبیه کرده و هر کوچه، خیابانی که سر میزنی، شعارهای رعایت اصول ایمنی و بعضا عذرخواهی از اهالی محل و کوچه را میبینی که به نردههای آهنی وسط خیابان نصب کرده و با سد معبر و گرد و خاک و گودالهای خطرناک، چنان دل و روده خیابان را به هم ریخته که بعید به نظر میرسد به این زودیها تمام شود. که البته اگر زود به نتیجه برسد بسیار هم مفید و بدرد بخور خواهد بود ــ عکس جانانی هم گرفتم.
جالبتر از همه اینجا دیگر نعل وارونه هم زده بودند، عین مطلب این بود: «قابل توجه کشاورزان محترم ــ جهت رفاه حال شما، سیستم شارژ کنتورهای هوشمند همه روزه تا ساعت ۱۰ صبح فعال و آماده پاسخگویی میباشد و مراجعات بعد از این ساعات به روز بعد موکول میشود» با خودم اندیشیدم که اگر بخاطر رفاه حال است که بهتر بود مینوشتند بعد از ساعت اداری هم انجام میدهیم و اگر رفاهحال در کار نیست و بصورت عادی و قانونی است چرا منت سر کشاورزان محترم گذاشتهاند؟
اما مشکل چیز دیگری است! اداره محترم امور آب کاشان و آران بیدگل، نهتنها وقت را اضافه نکرده است، بلکه ساعت ۱۰را پایان ارائه خدمات خود در این موضوع اعلام نموده و این سوال را طرح کرده است که اگر رفاه حال کشاورزان محترم را در نظر نمیگرفت، چه ساعتی را مشخص می کرد؟ لابد همان ساعت ۸ صبح ختم جلسه را اعلام میکرد؟
امیدوارم این نوشته را طرح نظر و تذکری تلقی کنند که نفعش به مومنین برسد و رسیدگی به آن در هفته قوهقضاییه برگ زرینی باشد در کارنامه مسئولان قضایی شهرمان.
آقای مدیر سایت ...شما هم آره .......از شما بعید است حرف مردم را سانسور کردن ........نهایتش اینه شما را هم می بندند اینجوری که بیشتر محبوب میشوید ....صداهای مردم را خفه نکنید ......اعتراض در مورد سیاست و نظام و حکومت نیست در مورد تحقیر مردم است . در مورد گرانی است . در مورد فحشا و اعتیاد است ...اینها واقعیات جامعه امروز است . جامعه ای که رو به انفجار مطالبات خود می رود .....
جناب غلامیان این غصه و درد دیرینه ای است که ظاهراً درمانی ندارد و همین هاست که خون مردم را به جوش می آورد و یقیناً ...[حذف توسط مدیر سایت] . شما کاشان را مثال زدید و من برای شما از پیگیری همین گونه موارد در اصفهان بگویم ...ساعت 4 صبح باید با اتوبوس راهی اصفهان شوی تا در فلان اداره که در شرق اصفهان است نامه ای بگیری و برای تکمیل آن به غرب اصفهان بروی و صرف نظر از هزینه هایی که متحمل میشوید و وقتی و انرژی که از شما گرفته می شود اگر در یکی از همین مراجعات آقای کارمند اصفهانی ناخوش احوال باشد و نیاید باید برگردی و روز بعدروانه پایتخت فرهنگی جهان اسلام شوی .....این مخصوصا در مورد مجموعه هایی مثل ناجا که عمدتاً با مردم و ارباب رجوع آمرانه رفتار میکنند بخوبی مشهود است و جای بسی تاسف است . حرام باد حقوق و دستمزدی که از جیب امثال بنده تولید کننده بعنوان مالیات و عوارض میگیرند شکم زن و بچه خود را پر می کنند .....گفتن فایده ای ندارد .حرف بسیار است و گوش های کر زیاد شده اند باید دم نزد . اما روزی میرسد ...[حذف توسط مدیر سایت] ...........