کاشان نیوز- محبوبه قدیریان: به نیم تنه کوچک فردوسی که از نزدیکی آرامگاه او خریده ام و بالای قفسه کتابخانه ام گذاشته ام مینگرم؛ آهنگ وطنم سالار عقیلی هم میخواند: وطنم، ای شکوه پابرجا، در دل التهاب دورانها…
به پشت سر نگاه میکنم و آنچه را که در این چند سال از بزرگان اندیشه فرهنگ ایرانی-اسلامی آموختم و مرا بر این باور رساند که اندیشه این بزرگان بنیاد آموزش سبک درست و حکیمانه زیستن است مرورمیکنم. چه کیمیایی است که می توان از فردوسی دانش دوستی را به جای جهل و غفلتی که خود را در چنبره آن اسیر ساخته ایم و توجه به اندیشیدن، خردورزی و چاره جویی را به جای استیصال، نومیدی و بیتدبیری که ما را به سرانجام بد سوق میدهد آموخت. چه سعادتی است که میتوان از سعدی خوشدلی فیلسوفانه را آموخت و شکر کردن را، دیدن نعمتها و الطاف دوست را، اهتمام به اخلاق را.
بر پیشانی بلند تندیس حکیم فردوسی مینگرم که از آن چهره حکمت و خرد میتراود. دلم میخواهد بر آن پیشانی بوسه زنم. چرا که مرتب زنان و مردان را به دانش اندوزی، خرد، آزادگی، فرهنگ و سخندانی فرا میخواند و آدمها را از ابتذال زندگی روزمره به اوج قله های زیستن پرواز میدهد و گوهرهای ژرفای دریای اندیشه را به آنها می نمایاند.
به راستی ما چگونه ما شدیم؟!
هنوز هم که هنوز است درب گنجینه میراث فکری غنی فرهنگ ما را که میگشایی، درخشش بی شمار گوهر تابناک آن از دین و عرفان و شعر و فلسفه چشمان تو و جهانیان را خیره میکند. درد است این همه از خودبیگانگی. درد است که جامعهای که خود را پیرو پیامبر عظیم الشانی میداند که معراجش همان اوج معرفت است، این چنین درگیر ظواهر و ابتذال زندگی روزمره شده باشد که جایی برای خواندن در برنامه روزانه خود نداشته باشد و یا خود را به شریعت فارغ از معرفت حقیقت محدود کرده باشد. چرا این گونه از خود به دور بودن و یا سطحی شناختن خویشتن که نتیجه آن هم خودکم بینی،دور شدن از اصالتها و نگاه به دستان بیگانگان است و تزلزل، سرگردانی، آشوب و حقارت را رقم میزند. البته نمیگویم میراث فکری ما بی عیب و نقص و کامل است و خواندن آن کافی است. هیچ فرد و ملتی از اندیشه افراد و ملتهای دیگر بی نیاز نیست. واضح است که باید از دیگران-چه شرق و چه غرب- هم خواند و در عین نقد دیگری، خود را نقد هم کرد. که میگوید که خواندن اندیشه های قلل فرهنگ جهان چون بودا، لائوتسه و فلاسفه غرب و ادیبان و شاعران بزرگ جهان برای ما همانقدر لازم نیست؟ اما با داشتن آگاهی و بینش نسبت به اصالت خود که همان فرهنگ ایرانی-اسلامی است و به قول هانری کربن، فیلسوف برجسته فرانسوی قرن بیستم، گنجینه هایی در آن نهفته است که می ارزد آدمی عمری را صرف شناخت آن کند.
نادانی عیب بزرگی است! دور ازما باد. پس بخوانیم و بخوانیم و بخوانیم. از میراث فکری ایران و سپس از میراث فکری جهان بخوانیم و بدانیم که رشد و شکوفایی هر فرد و ملتی در گرو خواندن تاریخ خود،شناخت خویشتن، آشنایی با اندیشههای دیگران با ذهنی گشوده و در عین حال سنجشگر برای ازآن خودسازی اندیشههای سره تازه و غنی ساختن خویشتن و اصلاح خطاهای اندیشه خود و دیگری و گامی جلوتر نهادن در اقلیم پهناور اندیشه و فرهنگ با داشتن سخنی تازه و ارزشمند برای خود و دیگران برای رقم زدن فردایی روشن تر، پویاتر، امیدوارتر و سربلندتر است تا به قول مولانا هر دو جهان تازه شود. اگر در مذاکرات سیاسی به دنبال استیفای حق خویشتن به صورت عزتمندانه هستیم، باید بدانیم که عزت و سربلندی در عرصه فرهنگ و دانش اگر به مراتب از آن بنیادی تر و مهمتر نباشد کمتر نیست.
بیایید ما نیز به فراخوان خرید کتاب در روز پنج شنبه ۲۸ آبان بپیوندیم و با سرزدن به کتابفروشی شهرمان و خرید کتابی خوب و مطالعه آن، از سرزمین ظلمانی جهل به سوی اقلیم نورانی دانایی هجرتی را آغاز کنیم. هجرتی زیبا.
پس پیش به سوی فرداهای روشن تر!
*عنوان: وصیت علی شریعتی به فرزندش احسان شریعتی
دیدگاه شما