کاشان نیوز- امضا محفوظ: هر وقت همایش نیکوکارانه از سوی انجمنهای حمایتی برای توجه به قشرهایی که به نوعی توجه خاصی را میطلبند، برگزار میشود، طبع انتقادیم گل میکند.
از این مدل انجمنها بسیار هستند که با تلاش اعضایشان میکوشند به جامعهی هدف موردنظرشان خدمات خاص ارائه دهند و معمولا هم از دولت و ارگانهای وابسته ناامیدند و از عدم همکاریشان گلهمند هستند؛ از جملهی این انجمنها «انجمن اوتیسم ایران» است که شعبهی کاشان آن بعد از تاسیس در سال ۹۴ با تلاش فراوان و برگزاری جشنهای خیریه و گلریزان سالانه برای حمایت مالی از خانوادههایی تلاش میکند که فرزند مبتلا به اوتیسم دارند.
با همهی احترامی که برای بانیان این حرکت نیکوکارانه قائل هستم، ولی لازم میدانم که انتقاداتم را صریح و روشن بدون هیچگونه سوگیری بیان کنم و انتظار میرود که بانیان این انجمنها خصوصا انجمن اوتیسم ایران شعبه کاشان، تغییرات رویهای در همین راستا داشته باشد.
تحریک احساسات و برانگیختن حس همدردی و نوعدوستی و مواردی ازین دست تکراریترین و نخنماترین رویکرد این انجمنهاست، که در نهایت کمکی به افراد تحت پوشش خود نخواهد کرد. در این رویکرد برای جذب اعتبار و کمکهای مردمی، به انتشار متن و کلیپهایی که در آن با ادبیات غم انگیز و تصاویر رقت بار از سوژههای مورد نظر حس ترحم مخاطب برانگیخته شود، میپردازند و در بخش پایانی هم شماره حساب برای کمک به این قشر اعلام میشود. کاری که بیشباهت با تکدیگری نیست که با رنگ و لعابی بزک شده با برانگیختن حس ترحم مخاطب، او را به پرداخت پول مجبور کند!
البته پاسخ این پرسش همچنان در هالهای از ابهام خواهد ماند که هزینهی برگزاری همایش، ساخت کلیپ، تبلیغات شهری، دعوت مجری از صدا و سیما و گروه موسیقی از محل چه اعتباری پرداخت میشود؟ البته نام چند حامی در این همایشها دیده میشود، اما اگر این حامیان هزینه همایش را متقبل میشوند، چرا بدون خرج کردن برای همایش، این مبلغ را مستقیماً برای کمک به مددجویان هزینه نمیکنند؟
اوتیسم هنوز هم یک اختلال ناشناخته است و طیف گستردهای دارد و اینکه هر گونه اختلال و یا تاخیر ذهنی را در فهرست این اختلال قرار بدهیم تا با برانگیختن حس ترحم افراد جامعه به جمع آوری کمک نقدی و جذب اعتبار بپردازیم، پسندیده و خوشایند نیست.
نگارندهی این سطور در خانواده خود نیز به نوعی فرد مبتلا به این اختلال دارد، ولی به شدت به شیوهی عملکرد این انجمن منتقد بوده و به اینکه فرزندان مبتلا به هرگونه اختلال ذهنی، ابزاری برای برانگیختن حس ترحم مخاطبین جشنها و همایشهای نیکوکارانه میشوند، معترض است. متاسفانه آنچه که در این مدل همایشها اصلا مورد توجه قرار نمیگیرد، عزت نفس افراد است و اینکه به هیچ عنوان هیچکدام از عوامل اجرایی و حتی مسئولین طریق دلجویی را بلد نیستند و ناشیانه بر این زخم عمیق خانوادهها نمک میپاشند! قطعا کسی دوست ندارد که دیدن فرزندش، مایه شکرگزاری دیگران باشد!
در جشن اخیر «از نگاهم بخوان»، رییس آموزش و پرورش در بخشی از نطقش گفت: من هر وقت دلم میگیرد یک جعبه شیرینی میگیرم و به دیدن بچههای مدرسه کودکان استثنایی شهید فهمیده میروم و خدا را شکر میکنم و به شما هم توصیه میکنم همین کار را انجام بدهید!!
تربیت کودکان اوتیسم و یا هرگونه کودک با اختلال و تاخیر ذهنی، بار سنگینی بر دوش خانوادهها خصوصا مادران میگذارد که به غیر از آموزش این کودکان (که در بیشتر موارد چندان اثر بخش هم نیست) نکته مهم و حیاتی سلامت و بهداشت روان این مادران است. آنچه که از نظر همه دستاندرکاران این انجمنها و نهادهای حمایتی مغفول مانده است!
اکثر مادران این کودکان مبتلا به «سندرم فداکاری» هستند و بیرویه خودشان را وقف نگهداری کودکشان کردهاند و خود را از هرگونه تفریح و برنامهی جانبی محروم کردهاند. لذا افسردگی اولین پیامد منفی برای این مادران است. جلسات مشاوره و مددکاری روحی و روانی برای اینگونه مادران از ضروریات است که تقریبا همه از آن غافل ماندهاند، و چه بسا حتی میتوان بیسروصدا و بدون برگزاری همایش و حمایت از خانوادههای اوتیسم با طعم فرهنگ و هنر! هم حمایت کرد بیآنکه شاهد نمایش اشکهای مادرانی باشیم که مستاصل ماندهاند! بیآنکه روایت دردها و رنجهایی را بشنویم که در خلالش عزت نفس فردی افراد ناخواسته خدشهدار شود و از اینسو و آنسو هی برایمان دل بسوزانند و غصهمان را بخورند. خشک و خالی بی آنکه دستاوردی همراه داشته باشد! جمعآوری پول در این همایشها چندان کارا نخواهد بود.
در نهایت هدف از این نوشتار این است که بگوییم باید شیوه یاریرسانی تغییر کند و به ضرس قاطع اعلام میکنیم که برگزاری چنین همایشهایی برای کودکان و خانوادههایشان به هیچ عنوان مثمر ثمر و کار گشا نخواهد بود. ما دلمان نمیخواهد اینگونه دیده شویم!
در کاشان نمایش زیاد شده نمیدانم دلیلش چیست؟تا چند سال قبل این حجم از نمایش و شو وجود نداشت.معمولا وقتی کسی یا چیزی در این نوع سیاست ایران زیادی خود را نشان میدهد و مدام حرف و گفت و گو و سخنرانی و همایش و چه و چه دارد یک جای کارش میلنگد و در حال سرپوش روی آن چاله است
سلام کارازچاله گذشته قصه نمایش وتئاتر درکاشان قصه چاه است.چاهی که یک سرش درکاشان وتهش در ناکجای فرهنگ وهنر است.نمایش های اخیر ته وبن وپیام ومحتوی که نداردفرهنگ خراب کن هم هست. کافی است وقت بگذاریدبرویدیکی دوتااز آنهاراببینید.فرق نمی کندشوخی یاجدی، طنزیاخانوادگی...شوخی های مستهجن، کلمات نامناسب، ارتباط نامتعارف زن ومردروی صحنه طوری که نفس های هم راهم روی پوست همدیگرحس می کنندو...شرح این هجران واین خون جگر، این زمان بگذارتاوقت دگر!