کار بافت قالی به پایان رسیده بود. بیشتر از یازده متر درازا داشت و بیش از ۵ متر پهنا. بافته شده بود برای مفروش کردن آرامگاه شیخ «صفیالدین اردبیلی.» دوره صفویان بود و زمان حکومت شاه تهماسب. صفویها نیای بزرگشان را حرمت مینهادند و سفارش بافت چنین فرشی برای مقبره او امری طبیعی بود.
«مقصود کاشانی» دستی به روی قالی کشید و زیر لب کتیبهای را که بر بالای فرش بافته شده بود زمزمه کرد. بیتی از حافظ بود:
«جز آستان توام در جهان پناهی نیست/ سر مرا به جز این در حوالهگاهی نیست»
زیر این بیت هم نام خودش و سال بافت قالی را خواند: «عمل بنده درگاه مقصود کاشانی، سنه ۹۴۶».
از حاصل کارش راضی بود. فرشی نفیس و یگانه مهیا کرده بود. تک به تک گرههایی فارسی که روی تار و پودی از ابریشم سوار شده بودند، تابلویی بزرگ و بدیع را پدید آورده بودند که به شاهکاری هنری میمانست.
شمسهای در میانه فرش نقش ترنج را برعهده گرفته بود و دو چراغدان در دو سوی آن، طول قالی را پر کرده بودند. الحق که شاه صفوی باید دست مریزادی جانانه حواله «مقصود» میکرد.
«مقصود کاشانی» در افکار خودش غوطهور بود و نمیدانست حاصل تلاش او قرار است چه فرجامی داشته باشد. اصلاً گمان نمیبرد که فرش بقعه شیخ «صفیالدین اردبیلی»، زینتبخش موزهای در انگلستان بشود!
تقدیر این بود که این قالی کمنظیر در تصاحب شرکت بیگانه «زیگلر» درآید و صاحبان این شرکت هم حدود سه سده پس از تولید آن توسط «مقصود کاشانی»، آن را به «جان کاستلی» انگلیسی و «زینگر» سوئیسی بفروشند و این دو هم قالی را به خریدار هنرشناس دیگری که موزه ویکتوریا و آلبرت لندن باشد تحویل دهند.
امروز این موزه لندنی به داشتن این کالای هنری فخر میفروشد و ما ایرانیان و کاشانیان نیز به حک شدن نام «مقصود کاشانی» بر بالای فرشی که به سندی تاریخی میماند، دلخوشیم و هنرش را میستاییم.
این تفاخر اما تنها به همین یکی بسنده نمیشود که بسیارند فرشهای کاشانی که مهمان موزهها و گنجینههای بنام دنیا هستند. ازموزه هنرهای دستی «وین» گرفته تا موزه «رزیدنتس» آلمان. از موزه فرش ایران تا موزه آستان قدس رضوی.
و مگر نه اینکه در ستایش کاشان سروده بودند:
«فرش زیباش کنون شهره شهرست چنانک/ زری و مخمل او شاهد هرجایی بود»
قالیبافان کاشانی وارث بافندگان پارچهها و منسوجات گلابتون و انواع مخمل و زری و تافتههایی بوده و هستند که سالها و سدههای متمادی نام ایران زمین را در دورترین نقاط کره خاکی بر زبانها جاری میساختند و گردشگران و سیاحان بسیاری در سدههای ۱۶ و ۱۷ در توصیف آن سخن گفتهاند.
سرانگشتان هنرمند و اراده استوار کسانی چون «محمود دبیرالصنایع»، «حاج ملاحسن محتشمی»، «حاج سیدمحمد مدیر علوی»، «حاج سیدحسن ثابت»، «حاج محمدعلی فرشچی»، «حاج محمدحسن سمسار» و… که میراثدارانی شایسته برای «مقصود کاشانی» بوده و هستند، همچنان در یاد و خاطره کاشانیان و ایرانیان باقی خواهد ماند.
«مقصود کاشانی» رفت اما هنرش ماندگار شد و کاش همه مایی که به آن داشتههای کهن فخر میفروشیم، خود برای آیندگانِمان اسباب تفاخر و مباهات بیافرینیم.
فرهنگ و هنر , یادداشت
به یاد بنده درگاه؛ مقصود کاشانی
لینک خبر:https://kashannews.net/?p=14504
آخرین ارسال ها
-
فراخوانی گفتگو در نقاشیهای محمد آخوندی ارمکی
-
ستاد انضباط شهری کاشان بدل به ابزار شکنجه شهروندان شده است
-
دشت کاشان در شرایط هشدار نارنجی هواشناسی قرار دارد
-
مهدکودکها و پیشدبستانیها و مدارس کاشان و آران و بیدگل فردا تعطیل شد
-
نگاهی به نقاشیهای آذرخش فراهانی و پانیذ رفیعی مهر در گالری مریم
-
حذف تدریجی بازار سنتی کاشان
-
استرک ؛ تاریخی با زبان رمانتیک
-
چطور زرپاد امنیت معاملات طلا را تضمین میکند
-
بررسی کتابهای آزمون استخدامی مدرسان شریف (عمومی، اختصاصی و تخصصی)
-
برگزاری نخستین دوره آبانبار شناسی و معرفی گردشگری آبانبار در کاشان
آخرین ارسال ها
آخرین ارسال ها
-
فراخوانی گفتگو در نقاشیهای محمد آخوندی ارمکی
-
ستاد انضباط شهری کاشان بدل به ابزار شکنجه شهروندان شده است
-
دشت کاشان در شرایط هشدار نارنجی هواشناسی قرار دارد
-
مهدکودکها و پیشدبستانیها و مدارس کاشان و آران و بیدگل فردا تعطیل شد
-
نگاهی به نقاشیهای آذرخش فراهانی و پانیذ رفیعی مهر در گالری مریم
-
حذف تدریجی بازار سنتی کاشان
-
استرک ؛ تاریخی با زبان رمانتیک
-
چطور زرپاد امنیت معاملات طلا را تضمین میکند
-
بررسی کتابهای آزمون استخدامی مدرسان شریف (عمومی، اختصاصی و تخصصی)
-
برگزاری نخستین دوره آبانبار شناسی و معرفی گردشگری آبانبار در کاشان
دیدگاه شما