کاشان نیوز-امیرعباس مهندس: گالری فیوز در خرداد ماه محل نمایش مجموعهای از آثار هنری شامل عکس طراحی و نقاشی، ویدئو و طراحی لباس تحت عنوان پروژهی زبان بدن به مدیریت فوزیه فرودنیا بود.
این مجموعه با مشارکت و همراهی دیگر هنرمندان نیلوفر ذبیحی، خالد برقیپور، علیرضا فرهادزاده، پیمان افنانی، شبنم صالحی، کیانا نستار، آرمین رستمی و امیرحسین فرودنیا مورد استقبال علاقمندان قرار گرفت. فوزیه فرودنیا هنرمند کرمانی طراح مد و لباس است که سابقهی قابل تاملی در این رشته دارد.
پس از ورود به محل نمایشگاه و مواجه با فرم و المانهایی از پارچه، تور و نخ که با همراهی موسیقی و نور عنوان لباس گرفته، اثر رنه مارگریت “این یک پیپ نیست” به ذهن متبادر و پرسشی برای بیننده چالشآفرین میشود که به آنچه میبینیم اعتماد کنم یا به آنچه نامگذاری شده است. ضمن آنکه نامگذاری هر مجموعه یا اثر میتواند مبین ماهیت اثر یا نمایشگاه باشد. به صورت معمول ارتباط موجد انتساب است.
پرسش دیگر آیا میتوان نبودن، نیستی و یا تردیدی برای زبان بدن با لحاظ و قبول این امر که توانایی شدن در هر مسالهای بالقوه وجود دارد قائل شد؟ هر سوال همواره حامل یا صورتی از شک را با خود همراه دارد که قاعدتن روشنگری را در پی داشته، و تحلیل و سوال و کنکاش از روایت به منزلهی امکانی برای شفافیت را در خود دارد.
به بیانی دیگر اگر روایت را مجموعهی به هم پیوستهای از رخدادها یا بستری برای بیان نظر و گفتار با مشخصههای اجتماعی بدانیم، همان گفتار مستلزم معنا و درون مایههاست، و یک اثر هنری به مثابه روایتی مبتنی بر لزوم توجه به نقد و تحلیل خواهد بود. گذشته از آنکه التزام قابل وثوقی برای یک روایت در اثر هنری امری بدیهی میباشد. به عبارتی اندیشیدن و خرد انتقادی از هر اثر نقشی بر صحت قدرت و جایگاه آن اثر دارد.
آثار فرودنیا مخاطب را با چالشی ظریف مواجه میکند که ابتداییترین این ورطه امکان دیگرگونه نگریستن به هر مقوله میباشد و دیگری هر اثر خواه ناخواه اگر خود روایت نباشد حامل روایت است.
آیا میتوان بر فرمی که نماد لباس پذیرفته و با عنوان هرمز ارائه شده روایتی از تاریخ، فرهنگ و طبیعت هرمز و یا هر کجای دیگر را خوانش کرد؟
هر یک از آثار فوزیه فرودنیا تاکیدی بر بودگی نبودن است. به عبارتی بیننده یا مخاطب با لباسی به تعریف متداول لباس مواجه نیست اما همان بیننده با فرمهایی که حامل نگرش هنرمند به دنیای پیرامونی خود بوده و تحلیل و قضاوتی از مواجه احساس با قومیت و فرهنگ هر منطقه است به انضمام بستر اندیشگی وی تعامل برقرار میکند.
همراه این نمایشگاه بخشی به عکسهایی اختصاص یافته است که علیرغم ارزشمندی هنرمندانهی تعداد زیادی از قابها و با عنایت به آنکه هر عکس را گزارهی قابل تاملی بدانیم اما متاسفانه وصلهی نامتعارفی بر کلیت کارها محسوب میشود. از آن منظر که این مجموعه عکس خود نیز در راستای اندیشهای واحد یا به تعبیری هارمونی موضوع نیست. شاید بتوان به دنیای ذهنی عکاس رهیافتی داشت اما پراکندگی فضاهای ارائه شده که منتج از تعداد زیاد عکسها میباشد چندان اندیشیده شده نشان نمیدهد.
در مجموع نمایشگاه یا پروژه زبان بدن را میتوان محلی برای تامل و کنکاش در دنیای ذهنی هنرمندانی دانست که آزادانه و بدون تکلف احساس خود را به معرض نگاه و تحلیل مخاطب قرار دادهاند.
دیدگاه شما