کاشان نیوز: بهمن اورانی، روزنامهنگار و فعال اجتماعی مطلبی را به قلم اسماعیل براری برای کاشان نیوز ارسال کرده است؛ آخر دهه شصت، دانشجویان هنر را دعوت کرده بودند به دانشکده سینما، پایین شیرودی که “مشق شب” را ببینند و با کارگردانش صحبت کنند.
در اون روزگار، فیلم «تنهایی و کلوخ» رو ساخته بودم که پس از کسب پروانه زرین بهترین فیلم کودک، به همراه «مشق شب» در جشنواره فیپا_کن پذیرفته شده بودند.
غیر از دانشجویان هنر، هر کسی که خبر شده بود، آمده بود و سالن جای سوزن انداختن نبود. کیارستمی به خاطر “خانه دوست کجاست” از پیش اعتباری پیدا کرده بود.
فیلم” مشق شب” فیلم تلخی بود…خیلی ها خوششان آمده بود خیلی ها هم به دلیل خاطرات تلخی را که زنده می کرد یا چیزهای دیگر خوششان نیامده بود یا نقدی به آن داشتن و سیستم غلط آموزشی…
اما چیزی که آن جلسه را ماندگار کرد یک سوال و جواب بود.
حدودا ده سالی از انقلاب می گذشت و جنگ تازه تموم شده بود…اکثر جوونای انقلابی از هنرمندان توقع داشتن به موضوعات جنگ و انقلاب و تقابل فقر و غنا بپردازند… مشهورترین کارگردان آن دوره مخملباف بود. سلیقه ادبی “باغ بلور ” و سلیقه سینمایی” دو چشم بی سو” و بعد “عروسی خوبان”.
سوال یکی از حضار از کیارستمی این بود که چرا شما به موضوعات جدی تر توجه ندارید؟ جامعه عوض شده روزگار عوض شده آرمان ها و خواست ملت عوض شده شما هیچ عنایتی به این چیزها ندارید؟
جواب کیارستمی جواب مهم قابل تامل و تاثیرگذاری بود .
من میدان نیستم که قبل از انقلاب شهیاد باشم و بعد از انقلاب آزادی…
من خیابان نیستم که انقلاب، از پهلوی به مصدق یا ولیعصرتغییرم دهد.
این میدان ها و خیابان ها و ساختمان ها هستند که حوادث اجتماعی دگرگونشان می کند. من از جنس درختم! پاییز برگهایم می ریزد… زمستان خشک می شوم… بهار شکوفه می دهم و تابستان پرمیوه می شوم. درخت های خیابان چون ریشه در خاک دارند، قبل و بعد از انقلاب فرقی نمی کنند. تغییرات آنها وابسته تغییرات طبیعی است نه اجتماعی.
این سخن بوی حکمت می دهد.
تو خیابانی یا درخت؟
دیدگاه شما