کاشان نیوز-اعظم السادات مسعودی علوی*: نام استاد تاج که به میان میآید بیقراری در کلامش موج میزند. با تأکید میگوید: حضرت آقای تاج!
مرا یاد شعر دوران کودکیام میاندازد؛ درس معلم ار بود زمزمه محبتی…!
شاگردان گرداگرد اتاق نشستهاند و یکبهیک گوشه چکاوک از دستگاه همایون را به استاد جواب میدهند.
دمی با همدمی خرم، زجانم برنمیآید
دمم باجان برآید، چونکه یک، همدم نمیبینم
مرا رازی است اندر دل، به خوندیده پرورده
ولیکن با که گویم راز، چون محرم نمیبینم
دیوارهای آجری کلاس به تصاویری از بزرگان موسیقی رنگ گرفته است. استاد تاج، استاد کسایی، استاد شهناز، استاد شجریان، استاد تجویدی، استاد ابوالحسن صبا و … هر عکس، خود زبان حال و خاطره ایست از روزگاری که اینک تنها نقشش بر دیوار مانده است.
آری درست گفت، آنکه گفت: ما نمانیم و عکس ما ماند/ گردش روزگار برعکس است!
چند ماهی بود که از دیدارش محروم بودم؛ اما بیستم بهمنماه بهانهای شد تا برای دیدار و گفتگو با استاد، چشمم به جمالش روشن و حظ جانم افزون شود.
استاد علیاصغر شاه زیدی، مدرس و خواننده آواز اصیل ایرانی، زاده بیستم بهمنماه ۱۳۲۷ در شهر اصفهان است.
در این دیدار برخلاف گفتگوهای معمول، هر دو خواهان حرفهای نو بودیم. حرفهایی که در روزگار کنونی روزبهروز رنگ میبازد. سخنهایی که اگر گوشی برای شنیدن و گامی برای عمل به آن نباشد باید فاتحه فرهنگ و هنر را خواند.
شعر و معنای آن را درک کنیم
استاد شاه زیدی از آن دست استادانی است که به قول دوستی که میگفت: شاه زیدی با دهان نگارش میکند و کلمات را مینویسد. همیشه به معنای شعر و اهمیت آن در آواز توجه تمام دارد.
استاد شاه زیدی میگوید: اگر بخواهیم از کسی تعریف کنیم یا عکس آن، اگر من گنگ باشم و زبانم بسته باشد چگونه میتوانم حرف و خواستهام را به یک مدیر، مسئول یا هر شخصی برسانم؟
وی در ادامه اضافه میکند؛ آن خوانندهای که تحریر را به معنا و مفهوم شعر ترجیح میدهد کارش اشتباه است. این خواننده چگونه میخواهد حرف مولانا و حافظ و سعدی را به گوش این ملت و مخاطبانش برساند.
وقتی خواننده شعر را نمیفهمد و حق شعر را ادا نمیکند یا ممکن است که شعر را بفهمد اما حقش را ادا نکند، این آواز ارزش ندارد. همان بهتر که فقط تحریر انجام دهد.
وی خاطرنشان میکند؛ از این منظر به شعر اهمیت میدهیم که میخواهیم حرفمان را به مخاطب برسانیم یا جامعهای را در خصوص مسائلی توجه بدهیم برای همین هست که میگوییم؛ مناسب خوانی، درستخوانی و…
گاه ابیاتی از بزرگان ادب بهاندازه یک کتاب معنا دارد و ما با حربه شعر شنونده را به مسیری سوق میدهیم که با هیچچیز دیگر امکانپذیر نیست. اینها همه تأثیر موسیقی، درک معنا و مفهوم شعر را برجستهتر میکند.
نخست شعر را تحویل بده بعد به آن تحریر بده
مدرس آواز مکتب اصفهان از استادش چنین میگوید: حضرت آقای تاج وقتی نزد استادش، مرحوم سید عبدالرحیم اصفهانی تلمذ میکرد، ازنظر گیرایی و قرایی صدا چنان خاص بودند که خود مرحوم سید عبدالرحیم میفرماید: تاجزاده مثل نقش قالی میخواند!
مثل نقش قالی خواندن یعنی اینکه تمام این گلها، قرینهسازیها و رنگآمیزیها درست در جای خودش قرارگرفته است؛ یعنی یکنواخت نمیخواند.
استاد شاه زیدی ادامه میدهد: آنچه اثر موسیقی از زمان قاجار تا به اکنون داریم، میبینید که خوانندگان چگونه آواز میخواندند.
مثلاً آقای تاج میخواندند؛
از تو با مصلحتِ
از تو با مصلحت خویش، نمیپردازم (تحریر)
از تو با مصلحت خویش نمیپردازم
همچو، پروانه که میسوزم و در پروازم (تحریر)
به تأکیدها، مکثها و سکوتها و یا متصل خواندن قسمتهای مختلف این بیت دقت کنید. این نمونهای از شیوه آوازی استاد تاج بود و اگر به آواز پیشینیان گوش دهید میبینید که چگونه آواز میخواندند و آقای تاج چه بنایی را بنیان میگذارند.
وی ادامه داد؛ یک نکتهای را که مرحوم سید عبدالرحیم به آقای تاج توجه میدهند این بوده که؛ اول شعر را تحویل بده بعد آن را تحریر بده! هیچگاه در شعر تحریر نده!
وی تصریح کرد؛ شما همین چند جمله را این مهم را ملاک قرار بدهید و خوانندگانی که خارج از صحبتهای بنده و آقای تاج و مرحوم سید عبدالرحیم عرض کردم خودتان قیاس بفرمایید آیا آنها درست میخوانند یا چیزی را که آقای تاج خواندهاند و گفتهاند.
برای آواز ابتدا باید با شعر باید زندگی کرد
استاد شاه زیدی در ادامه گفتوگو تأکید میکند؛ خواننده باید ابتدا شعر را بشناسد، معنی آن را درک کند و با آن شعر زندگی کند. نه اینکه شعر را بنویسد و بدون درک و فهمیدن در استودیو بخواند!
وی با نقل خاطرهی مشترکی با استاد تجویدی در هنگام تهیه آلبوم چرخ گردون، گفت؛ برای تهیه آلبوم چرخ گردون، چند غزل نوشته بودم که گمانم بیشتر اشعارم از حضرت حافظ بود و استاد تجویدی هم مشغول نوشتن کتابی بودند. گفتم آقا من این شعرها را نوشتهام، اشعار را بخوانید و مشتاقم نظر شمارا هم بدانم.
ایشان برگه را از من نگرفتند و گفتند این برگه را در کیفت بگذار؛ و ادامه دادند یک تفأل از حضرت شمس میزنیم.
کتاب را از بالای سرخود برداشتند و تفألی زدند و این شعر آمد و خدا گواه است که در مصراع دوم هردوی ما گریه کردیم.
همینکه آقای تجویدی خواندند که؛
اگر عالم همه پر خار باشد … دل عاشق همه گلزار باشد
خدا شاهد است که هر دو اشکمان ریخت. حتی همینالان که به یاد آن خاطره افتادم به همریختم.
من فردا شب آن روز این شعر را در استودیو خواندم.
وقتی این شعر با من و استاد تجویدی چنین میکند معلوم هست که من میفهمم که فردا باید این شعر را چگونه بخوانم.
چون زبان حال من و زبان حال آقای تجویدی و هرکسی که به عشق و موسیقی پایبند است، به کارش علاقه دارد و میخواهد کاری انجام دهد تا دل بندگان خدا را به دست بیاورد.
ببینید، گاه یکی در رادیو و تلویزیون و روزنامه فقط برای سودآوری خودش. تبلیغات میکند؛ اما یکی را میبینید که تبلیغ یک کار معنوی را میکند که هیچ درآمدی ندارد و اینجاست که این تبلیغ ارزشمند است.
استاد شاه زیدی با اشاره به همکاریاش با استاد تجویدی از نوازندگان و آهنگسازان برجسته کشور، با انتقاد از این اینکه خیلی از نوازندگان الآن ما شعر را نمیدانند گفت: متأسفانه اکثر نوازندگان، فاقد این هنر هستند. درحالیکه آقای تجویدی و آقای کسایی گاه خود شعر میسرودند، آقای شهناز، منبع شعر بود.
وی یادآور شد: تاکسی شعر بلد نباشد نمیتواند آهنگسازی کند و موسیقیدان باشد. هرجایی که با آقای شهناز و آقای کسایی خواندم گویی عکسبرگردان کار آقای کسایی و آقای شهناز را به من یا به آقای تاج میدهند.
وی تصریح کرد: شما میتوانید شعر را هنگام نواختن ساز آقای شهناز بشناسید و ببینید این شعر از کیست؟ بحر عروضی این شعر چیست. متأسفانه میبینیم اکثر نوازندههای ما فاقد این هنر هستند.
مدرس مکتب آوازی اصفهان خاطرنشان میکند؛ در آواز دو چیز رو باید توجه بدهیم؛ یکی دکلم اسیون صحیح خواندن و معانی کلمات را بهدرستی القا کردن و دیگر اینکه کلمات در جای خودش بنشانیم.
مناسبت خوانی در آواز
از استاد درباره مناسبت خوانی در آواز پرسیدم که گفت: مناسبت خوانی ورای تعریف است و اصلاً نمیشود تعریف کرد. وی به اجرایی با هابیل علیاف اشاره کرد و گفت؛ در مجلسی ایشان کمانچه مینواختند و من خواندم؛
ما سپر انداختیم
چون تو کمان میکشی
گو دل ما خوش مباش
گر تو بدین دلخوشی
وی افزود؛ ازاینگونه بسیار اتفاق افتاده و باید اتفاق بیافتد و پیش بیاید. با اشعار و با حربه موسیقی میتوان هشدار داد و بیدارگر بود. حربه موسیقی که در کنار شعر قرار میگیرد تأثیر آن را صدچندان میکند.
وی به خاطرهای دیگر از استاد تاج اصفهانی اشاره کرد و گفت: حضرت آقای تاج دوستی به نام آقای نظامی داشتند. روزی استاد تاج به منزل ایشان که خانه باغ بود، وارد شدند. آقای نظامی رو به ایشان کرد و گفت: آقای تاج مدتی است شما نسبت به من کملطف شدهاید. به من سر نمیزنید.
آقای تاج همینطور که در دهانه در ایستاده بودند، خواندند:
عشق من، با گلرخسار تو امروزی نیست
دیر سالی است که من بلبل این بستانم
استاد با چه ظرافتی به دوست خودپاسخ دادند. دوست اینگونه صحبت کرد و آقای تاج اینچنین جواب داد. مناسبت باغ را در نظر بگیرید. بلبل و باغ و سخنهای دو دوست اینچنین فضا و تناسب آن شعر باحال و مقام قابلمشاهده است.
استاد شاه زیدی در ادامه با یادکرد احترامآمیز از مرحوم استاد سید عبدالرحیم، دکتر حسین عمومی، استاد طاهر پور که به این نکات بسیار توجه داشتند. از آواز تأثیرگذار زندهیاد عمومی سخن گفت و افزود: استاد عمومی گاه تکبیتهایی میخواندند که پشت آدم را میلرزاندند! سوز و حال صدای آقای دکتر عمومی و هم اشکهای جاری بر صورت. نشان از حال درون دکتر عمومی بود که از وجودش زبانه میکشد و بالا میرود.
از استاد درباره هنر مرصعخوانی در آواز و در نسل جدید سؤال کردم. وی گفت: نسل جدید اصلاً این هنر را بلد نیست. این نسل گوشش به این مسائل بدهکار نیست و با ضرس قاطع میگویم که هیچکدام از نسل جدید نه این هنر را بلد هستند نه به دنبال یادگیری آناند. آنها فقط به دنبال پول جمعکردن هستند. مدام دغدغه این رادارند که کجا کنسرت برگزار کنند. چند نفر بیایند و چه قیمتی بلیط بفروشند.
وی درباره هنر آواز گفت: متأسفانه آواز منسوخشده؛ و دیگرکسی به مفهوم کلمه آواز نمیخواند.
وی افزود: حدود سی چهل شب پیش در سالن ارسباران جلسهای بود که آقایان؛ شهبازیان، جهان دار. نوربخش. سراج. معتمدی و… بودند و در آنجا عرض کردم که ۹۸ درصد از کسانی که آواز میخوانند آواز بلد نیستند.
امروز در همه ابعاد زندگی همه به دنبال راحتی هستند. ما در همه کاری توقعمان بالا رفته است ما نسل جدید به دنبال هنر موسیقی نیست. فقط موسیقی را از منظر پول و کسب درآمد مینگرد؛ مثلاً خوانندهای یکشب میخواند و پنجاه میلیون میگیرد.
این پنجاه میلیون را این خواننده میگیرد اما حق آن خوانندهای که پنجاه سال است زحمت میکشد را به او نمیدهند و این آقا این پول رو میگیرد.
استاد تاج از منظر شاگردش
استاد شاه زیدی از استاد خود همیشه به نیکی و بابیان کلماتی خاص و احترامآمیز یاد میکند. این احترام نهفقط در برابر من ِمصاحبهکننده که در کلاسهای درس استاد، وقتی از استاد تاج سخن به میان میآید، احترام منحصربهفرد در کلامش مشهود است، متأسفانه این احترام در روزگار کنونی و نسل حاضر بسیار کمرنگ است.
وی درباره استاد تاج میگوید؛ آقای تاج، یعنی حضرت آقای تاج، نمونه بارز انسان با تمام صفات نیک و پسندیده بود. از حیث اخلاق، ازلحاظ مردمداری، از منظر لحن و صحبت کردن با آدمها (چه کوچک چه بزرگ) بینظیر بودند… با همه با احترام صحبت میکردند. به بچهها سلام میکردند.
وی افزود: هیچوقت کسی در آقای تاج غرور ندید! حتی برای یکبار! هیچکس ازایشان دروغ نشنید! حرف خلاف از آقای تاج نشنید. حالا اگر بخواهیم در خصوص صفات آقای تاج صحبت کنم باور کنید ساعتها وقت میخواهد. ضمن اینکه بنده در حد و اندازهای نیستم که بخواهم درباره چنین شخصیتی صحبت کنم، برای اینکه بزرگان ما گفتهاند که معرِف باید اجل بر معرَف باشد تا بتواند درباره آن فرد حرف بزند یا باید در اندازه او باشد.
از استاد شاه زیدی پرسیدم، استاد تاج چه توصیهای به شاگردانش داشت که شما بهعنوان فرزند هنری ایشان، به شاگردان خود هدیه میدهید گفت: من خودم را لایق بعضی از عناوین منتسب به خودم از طرف شما نمیبینم.
وی ادامه داد: استاد تاج حرفش این بود که ما آدم بشویم. میتوانم بگویم بحث موسیقی ایشان در مرحله پنج و ششم بود. بیشتر توصیههایشان بر اخلاق و فرهنگ بود.
حضرت آقای تاج بیشتر الگو بودند. همینطور که ما رفتار و مرام و کردارشان را میدیدیم، همین برای ما شاگردانش خود کلاس درس بود.
سخن استاد شاه زیدی با دولت و دوست داران هنر موسیقی
استاد شاه زیدی در ادامه گفتوگو به جایگاه هنر در جامعه کنونی پرداخت و گفت: در کشور ما هنرمند از ناحیه دولت حمایت نمیشود. هنرمند باید از هر نظر تأمین شود تا بتواند به هنرش توجه کند و همه فکر و وقتش را صرف هنرش کند تا کار ماندگاری ارائه دهد.
وی به شرایط جامعه و محدودیتهای موجود اشاره کرد و گفت: مردم ما به لحاظ بسته بودن خیلی چیزها، جایی ندارند که بروند و تا کنسرتی برگزار میشود، بلیطش را از ده روز قبل تهیه میکنند.
اشکال این کار؛ یکی مسئله مالی قضیه هست و کسی که تأمین نیست کجا میتواند موسیقیدان شود. باید وقت صرف کند.
وی افزود: من شاگردی دارم که ۳۸ سال است که در کلاسهای درسم حاضر میشود. اگر کسی هشتاد سال عمر کند، نیمی از عمرش را پیش من آمده است. آنکسی که کنسرت میدهد و میبیند یکشب بیست میلیون درآمد کسب میکند (البته آنهایی که موفق هستند نه هرکسی) آن فرد دیگر نمیآید وقتش را صرف یادگیری بکند. او فقط هدفش این است که برود و بیست میلیون را کسب کند؛ مسئله مالی این مشکل را ایجاد کرده که کسی به دنبال فراگیری این هنر نباشد.
البته عدهای هستند که دلشان برای هنر و فرهنگ مملکت میتپد و گوششان به این حرفها بدهکار نیست و هر جوری هست بهاندازه وسع وتوانشان این چرخه را میگردانند.
وی خطاب به جوانان گفت: به جوانها عرض میکنم اگر پا پیش نگذارید و اگر در این عرصه تلاش نکنید و همهچیز را سرسری بشمارید این هنر رو به نابودی خواهد رفت.
وی خاطرنشان کرد: باز خواهشم را تکرار میکنم که جوانهای نازنین؛ به داد فرهنگ برسید چراکه اگر فرهنگ نداشته باشیم دیگر چیزی نداریم. هویتی نداریم.
وی تأکید کرد: هویت ما به فرهنگ ماست. هویت من ایران و حفظ کردن فرهنگ ایران است. اگر به فرهنگم بیاعتنا باشم دیگر چیزی ندارم!
وی بابیان به اینکه وضع و حال اقتصاد و صنعت کشور مساعد نیست. تصریح کرد: اگر فرهنگ هم نداشته باشیم دیگر چیزی نداریم. اگر ما یک موسیقی ناب نداشته باشیم دیگر چه چیزی داریم. اگر ما یک فرهنگ ادبی نداشته باشیم دیگر چه چیزی داریم؟!
اگر ما خطاط خوب و نقاش خوب نداشته باشیم، اگر ما امثال استاد فرشچیان نداشته باشیم دیگر به چیزی افتخار کنیم و ببالیم؟
آقای فرشچیان امروز در دنیا مطرح هست. اگر ما استاد هماییها نداشتیم، اگر ما سعدی و حافظ و مولانا و نظامی و عطار و ابوریحان و ابنسینا و …نداشتیم پس چه چیزی داشتیم؟
وی ادامه داد: دوره صفویه را در نظر بگیرید. اگر از آنسوی دنیا گردشگر میآید تا کشور را ببیند، آیا میخواهد مجتمع و برجهای ما را ببیند؟! او به اصفهان میآید تا عالیقاپو را ببیند، از پلههای تنگ و باریکش بالا برود و ببیند. میرود پل خواجو را ببیند. میرود در مسجد امام که وقتی پایش را به زمین میزند و صدایی که از زیر این سقف منعکس میشود بیند؛ و از عظمت این بنا لذت ببرد.
او میرود در مسجد شیخ لطفالله و از این نقوش و کاشیکاری و این هنر مبهوت میشود
ما باید میراث ارزشمند خود را حفظ کنیم. باید موسیقی، خط، نقاشی، شعر و همههنرهای اصیل ایرانی را حفظ کنیم. اینها همه اصالت ماست. از کنار آن بهسادگی نگذریم.
در ادامه گفتوگو با استاد شاه زیدی خواستم از منظر خود درباره چند استاد مسلم موسیقی گزیده تعریف کند؛
استاد کسایی؛ هنرمندی که در کارش، نظیرش دیگر دیده نخواهد شد.
استاد شهناز؛ هنرمندی که همه پیشینیان رو پشت سر گذاشت و کاری کرد که دست کسی به ایشان نخواهد رسید.
استاد تاج؛ اسوه اخلاق و انسانیت
استاد شجریان؛ استاد شجریان زحمت بسیار کشیدند و قابلاحترام هستند و خداوند ایشان را شفا دهد.
استاد همایون خرم؛ استاد خرم آهنگساز و نوازنده خوبی بودند و از شاگردان ابوالحسن خان صبا بودند و آثار بسیار نفیسی را بهجای گذاشتند. آثار ارزشمندی که حالاها در ذهنها خواهد ماند
استاد تجویدی؛ استاد تجویدی هم در کار آهنگسازی یکی بود و دومی نداشت. دیگرانی هم بودند اما در حد و اندازه ایشان نبودند؛ و هیچکس بهاندازه آقای تجویدی آهنگ نساخت وایشان آهنگ خوب و قطعات ناب ساختند.
در پایان گفتوگوی صمیمیام با استاد شاه زیدی، ضمن تبریک زادروز ایشان از احساسش به شماره عمرش از منظر هنر و آرزوهایش پرسیدم که گفت: احساسم این است که هر مدتزمانی که زندهام بتوانم کاری کنم تا کسانی که استعداد دارند – بهویژه جوانها- در آواز خواندن به آنها کمک کنم. آرزوی من است که نتیجه زحمات این سالها که برای کلاسهایم کشیدهام را ببینم؛ و حاصلی که از این باغ بهدستآمده را شاهد باشم.
گفتوگوی من با استاد مکتب آواز اصفهان و نگین درخشان حضرت تاج، به پایان رسید اما برماست تا پایان جان، جانپناه هنر موسیقی و آواز اصیل ایرانزمین باشیم.
*روزنامه نگار
دیدگاه شما