کاشان نیوز: هفته نامه «آرمان کاشان» در جدیدترین شماره خود گفتو گویی با دبیر حزب اعتدال و توسعه دفتر کاشان انجام دادهاست. این گفتوگو از چندین منظر قابل توجه، عنایت و دقت است. کاشان نیوز عین این گفتوگو را به نقل از هفتهنامه آرمان منتشر میکند.
آرمان: عباس حلواچی نشلجی- «علی فلاحیان» متولد سال ۱۳۵۸ در وادقان کاشان است که این روزها در کنار انجام فعالیتهای تدریس و آموزش، بیشتر در حال تکمیل تز دکترا و آمادهسازی مقدمات جلسه دفاع خود در رشته تاریخ ادیان میباشد. در سال ۱۳۸۵ به همراه یار دیرین خود «مصطفی عباسی» شعبه کاشان حزب اعتدال و توسعه را پایهگذاری کرده و در حال حاضر دبیری این حزب را در کاشان به عهده دارد. به دلیل علاقه و رشته تحصیلی، پژوهشهایی را در حوزه توسعه، تاریخ معاصر، ادیان، و تاریخ و فرهنگ کاشان انجام و مقالات مختلفی را در این حوزهها به رشته تحریر درآورده و پژوهشهایی را در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت انجام داده است. دو کتاب نیز در دست چاپ دارد. یکی «یهودیان کاشان» که مراحل نهایی فنی خود را در بنیاد فرهنگ کاشان زیر نظر مهندس «حسین محلوجی» میگذراند و دیگری ترجمه کتاب «در باب یهودیت» اثر «مارتین بوبر» که به زودی توسط نشر ادیان منتشر خواهد شد.
آرمان در راستای فراهم کردن بستری برای طرح مواضع و دیدگاههای مختلف در فضای سیاسی و اجتماعی امروز کاشان و به دست دادن تصویر روشنتر در این حوزه با این فعال سیاسی و اجتماعی به گفتوگو نشسته است. ضمن اعلام آمادگی برای گفتوگو با سایر فعالان اجتماعی و سیاسی شهر، دعوت میکنیم مصاحبه ما را با وی در ذیل بخوانید:
تصویری از کاشان را طی مدت ۸ سال فعالیت دولت «احمدینژاد» ارائه دهید.
به نظر من مثل بسیاری از نقاط کشور، کاشان نیز ۸ سال سخت و تلخ را گذراند. یعنی روند توسعه منطقهای و بومی که پس از جنگ در دولت آیتالله «هاشمی» پایهریزی شد و توسط حجتالاسلاموالمسلمین «خاتمی» ادامه پیدا کرد، در این ۸ سال، اگر نگوییم متوقف، منحرف شد. شهری که به دلیل شرایط خاص تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی، یک طبقه متوسط قوی و غنی در آن شکل گرفته بود و پایههای یک اقتصاد آزاد و فرهنگ اصیل و اجتماع پویا در آن مستحکم شده بود، در این ۸ سال به رخوت و رکود افتاد. به ویژه اینکه اوایل این ۸ سال مقارن شد با واقعه درگذشت آیتالله «یثربی» که نقش بسیاری در تقویت روند توسعه، تنظیم معادلات قدرت و سیاست، و وحدتبخشی در منطقه داشت. اما فقط کافی است یک پژوهش مقایسهای در سطوح کمی و کیفی توسعه در این ۸ سال با پیش از آن انجام شود تا همه شهروندان بدانند که چرا این سالها تلخ و سخت بود و تمامی مدیران و جریانهای تحولخواه منطقه نیز درس بگیرند و در جریان باشند که زمان به تندی میگذرد و اصلاح و توسعه منطقه، برگشتپذیر است و با سیاستهای کلان دولت ارتباط مستقیمی دارد.
وضعیت و جایگاه گروههای سیاسی و اجتماعی کاشان در حال حاضر چگونه است؟
بعد از وقایع تلخ پس از انتخابات ۸۸ مناسبات سیاسی به کلی تغییر کرد و فضای فرهنگی و اجتماعی بهشدت امنیتی شد. سالها بعد، باور آن سخت خواهد بود که در یک دوره خاصی از تاریخ منطقه، چند جلسه مهم مذهبی در شهری مانند کاشان تعطیل یا محدود شد، برگزاری یادبود در سالگرد بزرگان انقلاب متوقف شد، چندین کانون فرهنگ و هنری با بهانههای واهی تعطیل شدند، NGOها به اغما رفتند و به طور کلی آرامشی که لازمه ثبات و توسعه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است، از دست رفت. در حوزه سیاسی نیز وضعیت به همین شکل بود. رد صلاحیتها در دوره هشتم مجلس را خاطرتان هست، دکتر «زارع» که کاندیدای جمعی از نیروهای فعال سیاسی کاشان بود، در آستانه شروع تبلیغات احراز صلاحیت شد، یا در انتخابات مجلس نهم چنان رخوت و یأسی در بدنه نیروهای تحولخواه منطقه وجود داشت که اصلاً نامزدی معرفی نکردند که متأسفانه ثمره آن این مجلسی است که میبینیم. یا در انتخابات شورای شهر، اقدامات نادری در خصوص سه نفر از فهرست اعتدالگرایان انجام شد، به نحوی که شخصیتی ملی و ارزشمند و محبوب مانند مهندس «امینیان» با ردصلاحیت و دسیسههای سیاسی مواجه شد. اما خوشبختانه با انتخاب دکتر روحانی این فضا شکست و امیدی ایجاد شد تا بار دیگر شاهد رونق فعالیتهای اجتماعی و سیاسی باشیم. من امیدوارم فضای پیشرو فضای شفافی باشد، حضور جوانان میتواند معادلات گذشته را بر هم بزند. امیدوارم در عرصه سیاسی احزابی که متوقف شدهاند فعال شوند و سلایق مختلف دوباره محل و جایگاه فعالیت به دست آورند تا با حضور جوانان خوشفکری که در کاشان داریم، فعالیت سیاسی جان بگیرد. همه شاهد بودند که ستاد دکتر روحانی در کاشان از جوانترین ستادهای کشور بود و فعالیت بسیار خوبی داشت و بارها تقدیر شد. رئیس ستاد، آقای «عباسی» بیستوهشت ساله بود و معدل سن فعالان ستادی نیز در همین سطح قرار داشت. اگر بزرگان همه گروهها به جوانان اعتماد کنند و جوانان نیز خود را بینیاز از ارتباط و مشورت با بزرگان ندانند، این به ما نوید آیندهای بهتر در عرصه سیاسی منطقه را میدهد. تا به امروز به دلیل عدم تغییرات لازم در مدیریت کلان شهر و ادارات و نهادهای دولتی که مرتبط با سیاستگذاری در حوزههای سیاسی اجتماعی هستند، فعالیتها شکل علنی به خود نگرفته است، و البته هنوز نگرشها و نگرانیهای امنیتی در عرصه عمومی و در پس ذهن فعالان اجتماعی و سیاسی غلبه دارد.
دیدگاه شما در خصوص بنبست و چالشهای انتخاب فرماندار کاشان چیست؟
بنبست، محصول شرایط بیرونی و درونی بود. استاندار ۲ ماه بعد از استقرار دولت انتخاب شد و معاون سیاسی او هم ۶ ماه بعد از این معرفی شد. یعنی معاونتی که باید نقش جدی در انتخاب و تعامل با فرماندار کاشان داشته باشد، ۸ ماه پس از شروع به کار دولت جدید انتخاب شد. شما شرایط آغاز به کار دولت در کاشان را با امروز مقایسه کنید. در آن دوره فضای اداری شهر آماده تغییرات بود، گروههای سیاسی تابع تصمیمات بودند و مخالفان دولت هم با شوک ناشی از شکست نامزدشان به کما رفته بودند. اما هر چه این روند طولانیتر شد، تغییرات با موانع سختتری برخورد کرد. کار به جایی رسید که مخالفان دولت در کاشان نیز گزینه فرمانداری به استاندار میدادند و با نیروهایی که در بدنه دولت یا سایر نهادها داشتند لابی میکردند و برای سایر گزینهها و بویژه گزینه پیشنهادی ما به پروندهسازی مشغول بودند. این برای ما قابل پذیرش نبود که در دولت اعتدال، با اِعمال نفوذ مخالفان، حامیان دولت در کاشان در تنگنا قرار گیرند. متأسفانه معدودی از افراد یا جریانهای همسو نیز در زمین رقیب بازی میکردند و زمینه چالش در خصوص انتخاب گزینه اعتدالگرا را فراهم میکردند. تجربه این ماهها نشان داد که ما اگر چهرهای با سابقه وزارت نیز معرفی میکردیم همین روند اتفاق میافتاد. اصلا چرا راه دور برویم. مدتی قبل شایعهای ایجاد شد که یکی از دوستان ما با گزینه رقیب به توافق رسیده است. همین شایعه باعث شد که آنان علناً با گزینه خودشان هم به مخالفت بپردازند. خوب در این شرایط چه باید کرد؟ جریانی که یک جوان فاقد تجربه لازم برای مدیریت کلان شهری را با اکثریت آراء خود، در مسند شهرداری قرار داد درباره کمبود تجربیات ملی گزینه پیشنهادی ما مرثیهسرایی میکرد. این عمل و رفتارهای تناقضآمیز ماهیت واقعی مخالفان و ابعاد پیچیده ماجرا را روشن میکند. حرف ما این بود و هست که نماینده دولت اعتدال در کاشان باید با آرمانها و اهداف و پیامهای این دولت و خواست مردم جهت تغییر و تحول هماهنگ باشد. فرمانداری بیش از آنکه به یک مدیر اجرایی نیازمند باشد، خواهان شخصیتی است که در عرصههای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی صاحب رأی و نظر اعتدالگرایانه باشد و به سیاستهای کلی دولت تدبیر و امید و بویژه به شخصیت محوری اعتدال در ایران امروز، یعنی آیتالله «هاشمی» وفاداری نظری و عملی و قلبی داشته باشد.
چگونه میتوان میان علمای دینی کاشان و افراد متنفذ این شهر در مسیر رشد و پیشرفت کاشان همگرایی ایجاد کرد؟
ببینید موضوع استان کاشان نیازمند یک اجماع منطقهای است، یعنی همه افراد و شخصیتها و جریانها باید با کانالهای ارتباطی خاص خود با حاکمیت، گوشهای از این بار را به دوش بکشند، اما چگونه میشود که برخی فکر میکنند که این نباید در زمان تفوق گروه رقیب اتفاق بیافتد و موفقیت به پای آنها نوشته شود؟ این یعنی هنوز فرهنگ همگرایی به نفع توسعه منطقه، در میان جریانهای ما نهادینه نشده است. ما محتاج همگراییهای موقتی و جبههای هستیم. درواقع نیازی به یک اجماع کلی و مداوم نیست و اساساً چنین چیزی ممکن هم نیست. در شهر ما جریانها و گروههای مختلفی وجود دارند که به لحاظ فکری و سلیقهای اختلافات مبنایی با هم دارند. این اگر از قواعد پذیرفتهشدهای تبعیت کند اتفاقاً راز پیشرفت است. وقتی هر فرد و شخصیتی در جایگاه معین خود قرار بگیرد مشکلی به وجود نمیآید، مشکل وقتی ایجاد میشود که افراد به جایگاه خود بسنده نکنند و سایر جایگاهها و افراد را مورد هجمه قرار دهند. یا وقتی که غالبان سیاسی و فکری با مغلوبان به صورت حذفی برخورد کنند و به آزادی اندیشه و بیان و قواعد دموکراتیک اعتنا نکنند. و در نتیجه با تغییر فضای سیاسی، تفکرات حذفی و افراطی در سوی دیگر و به گونهای حادتر بازتولید شود. در روزهای اولیه پیروزی دکتر روحانی شاید در بین معدودی از جوانان ما تفکر مقابله به مثل شکل گرفته بود، آنها اعتقاد داشتند همانطور که ما در هشت سال اخیر هزینههای بسیاری پرداختهایم و حذف و طرد شدهایم، باید در مقابل آنها همین روش را در پیش بگیریم. اما بزرگان فکری و معنوی ما این تمایلات را اصلاح کردند.
مهمترین عرصههای عقبماندگی کاشان در حال حاضر از نظر شما کدامند؟
به نظر من عرصههای فرهنگ و جامعه در سالهای اخیر متحمل خسارتهای سنگینی شدهاند. به لحاظ عملکرد مدیریتی و اداری، بخشهای متولی فرهنگ در فرمانداری و حوزه هنری و میراث و ارشاد و شهرداری ضعیف عمل کردهاند. در مورد میراث و ارشاد که باید به اداره کل ارتقا مییافتند، عدم تفویض اختیارات کلی، موجب عقب نگهداشتن آنها شد. برنامههای یکسونگرانهای که از بالا به پایین تحمیل میشد و نوع خاصی از فرهنگ و اهالی فرهنگ را به رسمیت میشناخت، به وازدگی عمومی در این حوزه انجامید. آزادی که ذاتیِ فرهنگ و هنر و اندیشه است با محدودیتهای ویژهای مواجه شد و عدم توجه و حتی برخوردهای قضایی و امنیتی با فرهنگ مستقل منطقه به سکون و انجماد در این عرصه منجر شد. و نتیجه، ظهور قارچگونه کانونهایی بود که برنامههای خود را با بخشنامههای حمایتی فرهنگی تنظیم میکردند. در این چند سال چند نشریه به شهر ما اضافه شد؟ اگر همت و تعهد و غیرت اهالی «آرمان» هم نبود، مسئولان فرهنگی این چند ساله چه پاسخی داشتند؟ همین مثال برای سرافکندگی آنها کافی نیست؟ بر سر NGOهای زیستمحیطی و فرهنگی و اجتماعی ما چه آمد؟ بودجههای فرهنگی ما به چه میزانی رسید؟ استان با این بودجهها چه کرد؟ مخارج مکانهای مذهبی، که در اصل باید با مشارکت مردم پرداخته شود، در ردیف بودجههای فرهنگی چه میکند؟ وقتی فعالان مدنی ورود به عرصههای فرهنگی و اجتماعی را هزینهزا برآورد کنند و پا پس بکشند، چه و که باقی میماند؟
اما مهمتر از همه اینها، من دغدغه خاصی دارم که به نظرم یک آسیب جدی است. ما الان در یک موقعیت خاص تاریخی هستیم که ممکن است با کوتاهی نهادهای پژوهشی و علمی فرصت مهمی را از دست بدهیم. الان در حال تماشای نابودی گویشها و سنتهایی هستیم که حداقل سههزار سال در شرایط دشوار تاریخی دوام آوردهاند. تخریب بافتها و نشانههای تاریخی و عدم آگاهی نسبت به زمینههای فرهنگ و هویت تاریخی در کل منطقه هویداست. معدود افرادی که میتوانستند گره پیچیدهترین ظرافتهای هنر و معماری و صنایع بومیمان را بگشایند از دست رفتند و نسلشان رو به پایان است. نمادها و قرائنی که میتوانند موضوع پژوهشهای مردمشناسی قرار بگیرند رو به زوالند. در روند بازگویی قصهها و افسانههایی که میتوانند موضوع پژوهشهای تاریخی و اسطورهشناسی قرار بگیرند، وقفه افتاده است. باید زنگ خطر را به صدا درآورد. ما نیازمند یک مجموعه فرهنگی و پژوهشی و مردمشناسی مستقر در کاشان هستیم که با استفاده از محققان جوان، به ثبت دادههای خام در این حوزه بپردازد. کاش افرادی پیشقدم میشدند و اینهمه فرصتسوزی نمیشد.
عملکرد آقای «منصوری» را در مجلس شورای اسلامی چگونه ارزیابی میکنید؟
من آرزو داشتم و همان زمان هم نوشتم که کاش آقای «منصوری الهیار صالح ما باشد» و هنوز فکر میکنم که اگر میخواست میشد. عملکرد «منصوری» در سطح مجلس مثبت است. حضور فعال در کمیسیون امنیت ملی، دعوت و مدیریت گروه پارلمانی بریتانیا، دفاع از کابینه، نطقهای پیش از دستور و بخصوص نطقهای اولیه در جهت بیان مشکلات اقتصادی و کارگری منطقه نشاندهنده یک نماینده فعال در مجلس است. اما متاسفانه در سطح منطقه به نظر من عملکرد قابلتوجهی نداشت. ظاهراً آن حضور فعال، به تیمسار یک شخصیت سیاسی داد که همین شخصیت مانع فعالیتهای منطقهای شد. برعکسِ نمایندهای مانند مهندس «جمالی» که با وجود عضویت در هیئت رئیسه مجلس، نمود سیاسی پیدا نکرد و بیشتر بر پایهریزی زیربنای توسعهای منطقه متمرکز بود. ضمن آنکه تیمسار نتوانست با نهادهای سنتی قدرت در کاشان به همگرایی برسد و به همین دلیل در مواجهه با چالشها و گسستهای درونمنطقهای تبری پیشه کرد تا به زعم خود هزینه اختلافات نشود و احیاناً قدرتش را تقسیم نکند. ما امیدوار بودیم ایشان به دلیل حمایت از دولت اعتدال در مجلس، در منطقه نیز پرچم اعتدالخواهی را بر دوش میکشید که تاکنون چنین نشده است.
از نظر شما مهمترین اولویت کاری فرماندار آتی چیست؟
به نظر میرسد مهمترین اولویتکاری مدیران کلان منطقه باید زمینهسازی برای سرمایهگذاری در صنعت توریسم باشد. بخواهیم یا نه، فردای کاشان و آینده این منطقه در میانه بحرانهای متعدد اقلیمی و بومی که پیش رو داریم در گرو این صنعت است. یک نگاه کارشناسی درست و دقیق به سازوکارها و برنامهها و قواعد و چشماندازهای این صنعت در منطقه نشان میدهد که سرمایهگذاری و تمرکز عملی بر این صنعت، سرنوشت محتوم ماست که متأسفانه سال به سال در آن تأخیر و تعلل میکنیم. امیدوارم فرماندار محترم دستیاری شایسته در این حوزه منصوب کند و با یک برنامه پژوهششده و عملیاتی وارد کار شود و به بخش خصوصی نیز اعتماد کند تا این قدر دریغاگوی ایام رفته نباشیم.
کلمه مردم در سطر آخر اشتباها ((محرتم )) آمده . اگر مایل به انتشار مطلب بودید اصلاح کنید
( اوایل این ۸ سال مقارن شد با واقعه درگذشت آیتالله «یثربی» که نقش بسیاری در تقویت روند توسعه، تنظیم معادلات قدرت و سیاست، و وحدتبخشی در منطقه داشت. ) بابا شما ما رو چی فرض کردید و یا این جمله ( یعنی روند توسعه منطقهای و بومی که پس از جنگ در دولت آیتالله «هاشمی» پایهریزی شد) هنوز یادمون نرفته که در دوران (سازندگی) چه عباراتی رو نثار آقای هاشمی میکردند دوستان و بزرگان شما(البته شما که اون موقع دانش آموز بودی و قاعدتا یادت نیست و باید تحقیق کنی)و یا چه تهمتها و توهینها و تخریبهایی رو به اشکال مختلف بر علیه مرحوم آیت الله یثربی در سطح شهر روا میداشتید. آقایان لطفا با شعور محرتم محترمانه تر برخورد کنید
درود بر این دکتر جوان / مطالب علمی و دقیق و دور از تعصبات جاهلانه است/ توفیق روزافزون برای ایشان استدعاداریم